گذار فرساینده: تفسیر زوجین درخواست‌دهنده طلاق از دخالت خانواده

نوع مقاله : پژوهشی اصیل

نویسندگان

گروه جامعه شناسی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه یزد، یزد، ایران

چکیده

مداخله خانواده در زندگی مشترک زوجین یکی از مهم‌ترین علل طلاق است. هدف مطالعه حاضر دستیابی به تفسیر زوجین درخواست‌کننده طلاق از دخالت خانواده است. پژوهش با روش کیفی داده‌بنیاد و مصاحبه نیمه‌ساختاریافته با 20 نفر از جوانان یزدی در شرف طلاق با تجربه دخالت خانواده و درگیری شدید انجام شد. نمونه‌گیری از نوع هدفمند و در دسترس بوده و جمع‌آوری داده‌ها تا زمان اشباع ادامه یافت. متن مصاحبه‌ها پیاده سازی شد و با کدگذاری داده بنیاد مورد تحلیل قرار گرفت. هفت مقوله اصلی برساخته از داده-ها شامل استمرار وابستگی، خوشبختی‌خواهی والدین، تفاوت چند لایه، دخالت‌پذیری زوجین، مشورت سوگیرانه، برانگیختگی منفعلانه و تعهدپذیری نامتوازن استخراج شد و مقوله مرکزی «گذار فرساینده» نام گرفت که فهم و تفسیر زوجین جوان از دخالت خانواده را بازنمایی می‌کند. زوجین جوان در فرآیند زندگی مشترک و مستقل درگیر گذار فرساینده شده و نحوه مواجهه با این گذار، سرنوشت و کیفیت زندگی-شان را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. نتایج این مطالعه نشان داد که بررسی تجارب عمیق زوجین در شرف طلاق می‌تواند هم باعث افزایش آگاهی و توجه بیشتر افراد متخصص و حرفه‌های یاورانه در مشاوره، حمایت و یاری رساندن به زوجین کمک کننده باشد و هم درک زوجین و خانواده‌ها را از تاثیرات و زمینه‌های شکل‌گیری دخالت‌ها در راستای بهره‌گیری از راه‌کارهای مناسب فزونی بخشد.

تازه های تحقیق

با نگاهی به مفاهیم و مقوله­ها، می­توان از شکل­گیری دام اجتماعی در فرایند دخالت خانواده در زندگی زوجین جوان صحبت کرد. دام در واقع شرایطی است که افراد در آن گرفتار می­شوند و هر اقدامی، موجب گرفتاری بیشتر در دام و دردسرهای بعدی می­شود. در شرایط دام، حل مسئله دشوار می شود. کنشگران دست­پاچگی می­کنند و عرصه زندگی بر آنها تنگ­تر می­شود. این فشارها در فرایند تعاملات اجتماعی بین زوجین، خانواده و روابط متقابل فعال می­شود و استمرار می­یابد. به­نظرمی­رسد زوجین جوان و خانواده آن­ها در جریان مواجه با مسائل، به دلیل وابستگی در این دام پا می­نهند. خانواده­ها نیز با آن­ها همراه می­شوند و در نهایت امر به طور کلی هر چه بیشتر در این دام خود را گرفتار می­گردند. زدن کلید دخالت می­تواند فرایند شکل­گیری یک دام اجتماعی را فعال کند.

زوجین جوان به علت ناآگاهی و عدم توجه کافی در خصوص نظرات والدین ناگهان با سیلی از افکار ناشی از تأثیرپذیری از دیگران  مواجه می­شوند. زوجین در مرحله‌ یک به انکار آن می‌پردازند و حتی زمانی هم که این موضوع را دریافته‌اند باز هم در قبال همسران به انکار آن پرداخته و وجود آن را  نادیده می­گیرند. در برخی زوجین ابعاد دخالت اقتصادی پررنگ­تر از سایر ابعاد‌ است. بوهانون[1] (1970) در نظریه 6 مرحله طلاق نیز به مرحله طلاق اقتصادی نیز اشاره کرده­است. به­گونه­ای که همسران در آن شروع به جداسازی واحدهای اقتصادی موجود بین خود کرده و آن را تبدیل به یک موضوع چالش­برانگیز می­کنند.

 در برخی موارد زمینه‌های فرهنگی-اجتماعی اصل  بوده­است. بدین معنا که خانواده‌ها به دلیل تفاوت‌های فرهنگی اجتماعی که بین خود و خانواده عروس یا داماد احساس می‌کردند این را به  زمینه‌ای برای دخالت در زندگی فرزندان خود تبدیل کردند. در برخی موارد زمینه دخالت خانواده‌ها به زمینه‌های مذهبی مربوط است، به این معنا که به علت تفاوت‌هایی که از نظر مذهبی و اعتقادی در بین خود و فرد تازه وارد شده به کانون خانواده احساس می‌کردند، همین زمینه‌ را به امری برای دخالت در زندگی فرزندان و حتی بیشتر از همه تأثیرگذاری بر فرزندان خود کردند و این دخالت‌ها اغلب تا زمینه‌های دیگر و حتی خصوصی‌تر درز پیدا کرده­است.

اما سؤال این‌جاست که واکنش خود زوجین نسبت به این دخالت‌ها چه بوده است. زوجین به علت وابستگی بالا نظرات خانواده‌ها را اغلب مفید تلقی کرده و ابعاد نادرست این دخالت‌ها در نظر آن‌ها جلوه چندانی نداشته­است. این در حالی است که در بین برخی از زوجین زمانی که به اثرات و ابعاد این دخالت­ها در زندگی دست­یافته­اند اغلب اظهار بی­اطلاعی کردند. در ابعادی دیگر تعدادی از زوجین به علت سنتی بودن ساختار خانواده، حتی زمانی که متوجه دخالت خانواده‌ها بوده‌اند و به این موضوع که نظرات والدین موجب تنش و اختلاف  در زندگی زناشویی‌ می­شود، آگاهی داشتند  به­خاطر وجود سلسله مراتب قدرت، توانایی مقابله با این نظرات و دخالت‌ها را نداشته و قادر به اظهار نظر یا نشان­دادن نظرات خود نبودند. بنابراین توانایی لازم جهت واکنش درست را نداشتند. بوئن[2](1993) اظهار می­کرد که تا زمانی که افراد الگوهایی را که از نسل­های گذشته منتقل شده­اند، بررسی و اصلاح نکنند، احتمال دارد که این رفتارها را در خانواده خودشان تکرار کنند. چنانچه رفتارهای بین اشخاص، بالاخص بین نسل­ها، به­ویژه یا به لحاظ عاطفی فزون آمیخته (برای نمونه، همجوشی) یا به لحاظ عاطفی بریده باشند (برای مثال، از نظر الگوی اجتناب از دیگران به لحاظ عاطفی یا روان­شناختی متمایز از هم هستند)، احتمال بروز این گونه الگوی تکرار شونده بالاخص وجود دارد.

سؤال دیگری که در ذهن مخاطب شکل می‌گیرد این است که فرآیند شروع و شکل­گیری این دخالت‌ها به چه گونه‌ای است. در  ابتدا خانواده‌ها به دلیل مسئول دانستن خود در برابر زندگی فرزندان و با این محوریت که اگر من تجارب و نحوه مدیریت زندگی خودرا در اختیار فرزندم قرار ندهم، زندگی‌اش از هم خواهد پاشید، توانایی برای کنار کشیدن خود از زندگی فرزندان را ندارد. این موضوع تنها در بین خانواده‌ها با تجارب موفق وجود ندارد، بلکه در بین خانواده‌هایی که تجارب ناموفق‌تری در زندگی زناشویی خود تجربه کرده‌اند نیز پررنگ است. اغلب دوست ندارند فرزندانشان با چالش‌هایی که آنان در زندگی تجربه کرده‌اند مواجه شود. بنابراین، شروع به مدیریت زندگی فرزندان خود کرده تا نقص‌هایی را که خود در زندگی تجربه کرده‌اند بپوشانند. البته در بسیاری از موارد نیز خود زوجین غافل از اثرات و ابعاد این حضور خانواده‌ها را وارد زندگی خود کرده و انتظار کمک دارند، اما غافل از اینکه هر شخصی به­طورکامل توانایی نجات زندگی خود را در اختیار دارد.

اگر بخواهیم زندگی زوجین از ابتدا تا زمان بروز دخالت را به چندگام تقسیم کنیم:

گام یک، وابستگی بیش از حد به والدین و اطرافیان است و همچنین حس تأثیر پذیری شدیدی که از   اطرافیان   روی خلق و خوی دو فرد تازه ازدواج کرده وجود دارد، به­طوری­که طبق بستر رشد و همان آموخته‌های قبلی خود شروع به پیش بردن زندگی می‌کنند.

گام دوم در زندگی مشترک نمایان شدن تفاوت‌هایی است که بین زوجین وجود دارد. این تفاوت‌ها در تمامی زوجین با شدت و ضعف کمتر یا بیشتری وجود دارد و بر زندگی آن‌ها اثرگذار است. هر فرد با  ساختار خانوادگی و تربیتی خاص خود ازدواج می­کند، اما به­تدریج پس از گذشت مدت کوتاهی تفاوت‌های بین زوجین در نظر یکدیگر نمایان می‌شود و هر فرد تصمیم می‌گیرد تفاوت­ها را به حداقل رسانده و فرد را مطابق با آرمان­های ذهنی خود بسازد.

در گام سوم که زوجین هرکدام در برابر این تغییرات مقاومت می‌کنند و سعی بر این دارند که آموخته‌های خود را حفظ کنند و  دچار اختلافات با یکدیگر می‌شوند، این جایی است که نقش خانواده‌ها آشکار می‌شود. خانواده نیز که فرزند را طبق دانسته‌های خود تربیت کرده و تحویل عروس یا داماد خود داده‌ است. همچنین  به این علت که این موارد و تفکرات را درست تلقی می‌کرده، وارد زندگی فرزندان شده و با نیت خیرخواهی سعی در آرام کردن اوضاع و تحمیل بیشتر عقاید خود از طریق چارچوب خانواده همسری دارد. اگر در این میان خانواده طرف مقابل نیز وارد شود، فضا متشنج شده و دیگر خود زوجین نیستند که برای زندگی‌شان تصمیم می‌گیرند بلکه این خانواده‌های دو طرف هستند که زمام زندگی فرزندان خود را   دست می‌گیرند. این سخت­ترین چرخه‌ای است که می‌تواند رخ دهد. به این علت که اغلب همین عامل موجب بروز تشدید تنش هرچه بیشتر در بین زوجین و بروز اختلافات بیشتر آن‌ها می‌شود.

 نظریه مثلث سازی بوئن (1993) به این نکته اشاره دارد که تجزیه و تحلیل ارتباطات بسیار با اهمیت است و فقط نمی­شود به فرستنده و گیرنده پیام اکتفا کرد بلکه همیشه شخص یا شیء سومی وجود دارد که می­تواند در روابط عاطفی بین زوجین تأثیرگذار باشد و حتی   تأکید می کند که حتماً نباید یک شخص باشد بلکه می تواند این برهم زننده عاطفی یک شیء یا یک حیوان خانگی باشد.

محدودیت­ها: این پژوهش همزمان با همه­گیری ویروس کرونا اجرا شد. محدودیت­های این دوره پژوهشگران را با محدودیت برای یافتن مشارکت کنندگان و مصاحبه با آنها مواجه­کرد.

پیشنهادها: وابستگی اقتصادی و عاطفی از مهمترین زمینه های دخالت پذیری زوجین جوان است. پیشنهاد می­شود سازوکارهای حمایت مالی لازم برای زوجین جوان دیده شود. استقلال مالی زوجین می‌تواند زمینه بسیاری از دخالت­ها کاهش دهد. لازم است زوجین جوان درمورد نحوه مدیریت وابستگی عاطفی به والدین و خانواده، آموزش ببینند. با توجه به یافته­های این مطالعه، پیشنهاد می­شود جوانان در آستانه ازدواج و والدین آنها در مورد نحوه تعامل والدین و فرزندان تازه ازدواج­کرده آموزش ببینند. تدارک ازدواج فرزندان از سوی والدین امروزه با چالش­های متعددی مواجه است. جداشدن از خانواده و تشکیل یک هسته خانوادگی جدید، مستلزم آگاهی از وابستگی­ها و نحوه مواجهه درست با آن است.

به­منظور فهم بهتر پدیده دخالت خانواده، پیشنهاد می­شود در پژوهش­های آتی، مطالعه­ای کیفی در میان والدین دارای فرزند تازه ازدواج کرده، انجام شود تا پدیده دخالت و فهم والدین از این پدیده نیز واکاوی شود.

 

[1].  Bohannon

[2] . Bowen

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

Erosive Transition: Divorce-Seeking Couples' Interpretation of Family Interference

نویسندگان [English]

  • Hossein Afrasiabi
  • Negin Malja
  • Nasrin Babaeian

Department of social sciences, Yazd University, Yazd, Iran.

چکیده [English]

One of the main reasons for divorce is the interference of extended family in a couple's marriage. This qualitative study aims to look into how couples seeking a divorce understand family-related interference. The study involved semi-structured interviews with 20 Yazdi couples on the brink of divorcing and who experienced serious marital difficulties, utilizing grounded theory approaches. Data were collected until saturation using convenient and purposeful sampling. Seven categories—continuity of dependency, parents' desire for happiness, multi-faceted differences, susceptibility of couples to interference, biased consultation, passive arousal, and imbalanced commitment—were extracted from the data. The central category has been defined as "erosive transition," denoting how the young couple comprehends and construes family-related intervention. Young couples experience a challenging transition as they establish an independent marital relationship, and their response to this transition significantly impacts their future outcomes and overall well-being. Examining the experiences of couples on the brink of divorce may raise the awareness and focus of specialists and helping professionals in the field of counseling, aiming to provide support and assistance to couples. Additionally, this can enhance the comprehension of couples and families regarding the impacts and contexts of interferences.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Family interference
  • Divorce
  • Marriage
  • Marital disputes
  • Marital conflicts
 استراوس، انسلم و کربین، جولیت (1385). اصول و روش کیفی، ترجمه بیوک مجمدی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
افراسیابی، حسین و دهقانی دارامرود، فاطمه. (1396). مطالعه کیفی ازدواج پرمخاطره در زنان درگیر طلاق شهر یزد، مطالعات اجتماعی،روان­شناختی زنان، 5(12): 155-184. [Link]
ایمان، محمدتقی و محمدیان، منیژه. (1387). روش­شناسی نظریه بنیادی، فصلنامه روش شناسی علوم انسانی، 14(56)، 31.. [Link]
جهانگیر زاده، جواد. (1375). بررسی زمینه‌های اقتصادی-اجتماعی موثر بر شیوه همسرگزینی در میان دانشجویان شیراز"، مجله زن در فرهنگ، 9(1)، 49-71. [Link]
خطیبی،اعظم؛ عالی خانی پور،علی. (۱۴۰۱). بررسی تأثیر عوامل اجتماعی و تصور از پیامدهای خوشایند بعد از طلاق بر طلاق توافقی (از دیدگاه متقاضیان طلاق شهرستان همدان)، خانواده پژوهی، ۱۸(۶۹)،۷۵-۹۶. Doi. 10.52547/JFR.18.1.75 [Link]
 دماری، بهزاد، مسعودی، فرید حبیب اله، حاجبی احمد، درخشان نیا، فریبا، احسانی چیمه، الهام. (۱۴۰۱). روند شاخص ها،عوامل موثر و مداخلات طلاق در ایران، مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، 28(1)، 89-76. [Link]
رضایی،وحید؛ فلاح، محمد حسین و وزیری،سعید. (1397). بررسی علل طلاق به شیوه تحلیل روایی در شهرستان یزد و طراحی آموزش پیش نیازهای زوجیت مبتنی بر علل طلاق با رویکرد یادگیری فعال و با محوریت خانواده، مدرسه و دانش آموز، روش ها و مدل های روان شناختی، 9(25)، 40-32. [Link]
ساروخانی، باقر. (1385). طلاق:پژوهشی در شناخت واقعیت و عوامل آن، تهران:انتشارات دانشگاه تهران.
ساروخانی، باقر. (1393).ساختار خانواده و تأثیر آن بر جایگاه اجتماعی، مجله پژوهشی مطالعات توسعه اجتماعی ایران، 6(21)، 21-32.
ساروخانی،باقر؛ قاسمی، علیرضا. (1393). "عوامل اجتماعی طلاق و سلامت روانی-اجتماعی در زوجین متقاضی طلاق توافقی و غیرتوافقی، فصلنامه فرهنگی تربیتی زنان وخانواده، 26: 7-38. [Link]
صداقت، کامران و اسدیان، عقیل. (1393). تبیین جامعه شناختی عوامل اجتماعی موثر برطلاق(مطلاعه موردی:قائم شهر)، جامعه‌شناسی کاربردی، 25(54)، 97-116. [Link]
فتحی،ابراهیم؛ مولایی، صادق و لطیفی، میثم. (1399). فراتحلیل علل جامعه شناختی گرایش به طلاق در ایران در بازه زمانی سال های 1386-1396، پژوهش نامه اسلامی زنان و خانواده، 8(1)، 75-107. [link]
کاملی، محمد جواد. (1386). بررسی توصیفی علل و عوامل موثر در بروز آسیب‌های اجتماعی طلاق در جامعه ایران باتوجه به آمار و اسناد موجود، فصلنامه دانش انتظامی، 9(3)،179-180. [Link]
گود، ویلیام. (1352). خانواده و جامعه، ویدا ناصحی، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
ملتفت، حسین. (1381). بررسی عوامل مؤثر بر گرایش زوجین بر طلاق در شهرستان داراب، پایان نامه کارشناسی ارشد،رشته علوم اجتماعی، دانشگاه شیراز. [Link]
هاشمی، اعظم و جعفری، اصغر. (۱۴۰۰). اثر بخشی آموزش خود متمایزسازی در بهبود فرآیند و محتوای خانواده در زوج های متقاضی طلاق، پژوهش­های مشاوره،20(77)، ۶۱-۸۸. 10.18502/qjcr.v20i77.6142   ِDoi . [Link]