نوع مقاله : پژوهشی اصیل
نویسندگان
1 دانشجوی دکترای مشاوره دانشگاه آزاد بجنورد
2 گروه روانشناسی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بجنورد، بجنورد، ایران
3 گروه علوم اجتماعی دانشکده علوم انسانی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی شفقت خود و دینداری بهعنوان پیشبینهای حفظ رابطه زوجین بود. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل مادرانی است که فرزندانشان در تابستان 95 در دو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فعالیت داشتند به تعداد 420 نفر، یک نمونه 200 نفری با استفاده از فرمول کوکران بهصورت تصادفی از بین آنان انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه خود شفقتی، دینداری و راهبردهای حفظ رابطه زوجین بهعنوان ابزار پژوهش استفاده شد. جهت تحلیل دادهها از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین شفقت خود و دینداری با راهبردهای حفظ رابطه زوجین همبستگی معناداری وجود دارد. همچنین تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که خرده مقیاسهای مهربانی با خود و ذهن آگاهی از متغیر شفقت خود و دینداری بهطور مثبت و خرده مقیاسهای (قضاوت خود و انزوا و فزونطلبی) از متغیر شفقت خود بهطور منفی توان پیشبینی راهبردهای حفظ رابطه را دارند و اشتراکات انسانی توان پیشبینی حفظ رابطه را ندارد و درمجموع بهصورت مشترک 30/0 واریانس راهبردهای حفظ رابطه زوجین را پیشبینی میکنند. بر اساس این یافتهها میتوان نتیجه گرفت که شفقت خود و دینداری در ارتقاء راهبردهای حفظ رابطه زوجین تأثیر دارند.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Self-compassion and Religiosity as the Forerunner to Maintaining the Relationship between Couples
نویسندگان [English]
1 Family counselor in private office
2 psychology department, human science faculty, Bojnourd branch, Islamic Azad university , Bojnourd, Iran
3 Social science department, human science Faculty. Payame noor University, Golestan, Iran
چکیده [English]
The aim of the present study was investigating Self-compassion and religiosity as the preconditions for maintaining couples' relationships. The research method was descriptive correlational. The statistical population consisted of 420 mothers whose children were taking part in two centers of intellectual development of children and teenagers in the summer of 2016. A 200-person sample was selected randomly out of the 420 people using Cochran’s formula. In this study, self-help questionnaire, religiosity and strategies for maintaining the relationship of couples were used as research tools. For data analysis, Pearson correlation and multiple linear regressions were used. The results showed that there was a significant correlation between self-compassion and religiosity with strategies for maintaining couples' relationships. Also, multivariate regression analysis showed that the subscales of self-kindness and mind-awareness of self-compassion and religiosity positively, and subscales self-judgment and isolation and outspokenness of their self-compassion variables negatively predicted strategies for maintaining relationships. Human coexistences were not able to predict the preservation of the relationship, and in total commonly predict 0/30 of the variance of relationships between the couples. According to the findings, it can be concluded that self-compassion and religiosity have an effect on promoting the strategies for maintaining couples' relationships.
کلیدواژهها [English]
شفقت خود و دینداری بهعنوان پیشبینهای حفظ رابطه زوجین
سکینه جمعه نیا*[1]
محمود جاجرمی[2]
علیرضا قربانی[3]
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی شفقت خود و دینداری بهعنوان پیشبینهای حفظ رابطه زوجین بود. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل مادرانی است که فرزندانشان در تابستان 95 در دو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فعالیت داشتند به تعداد 420 نفر، یک نمونه 200 نفری با استفاده از فرمول کوکران بهصورت تصادفی از بین آنان انتخاب شدند. در این پژوهش از پرسشنامه خود شفقتی، دینداری و راهبردهای حفظ رابطه زوجین بهعنوان ابزار پژوهش استفاده شد. جهت تحلیل دادهها از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین شفقت خود و دینداری با راهبردهای حفظ رابطه زوجین همبستگی معناداری وجود دارد. همچنین تحلیل رگرسیون چند متغیری نشان داد که خرده مقیاسهای مهربانی با خود و ذهن آگاهی از متغیر شفقت خود و دینداری بهطور مثبت و خرده مقیاسهای (قضاوت خود و انزوا و فزونطلبی) از متغیر شفقت خود بهطور منفی توان پیشبینی راهبردهای حفظ رابطه را دارند و اشتراکات انسانی توان پیشبینی حفظ رابطه را ندارد و درمجموع بهصورت مشترک 30/0 واریانس راهبردهای حفظ رابطه زوجین را پیشبینی میکنند. بر اساس این یافتهها میتوان نتیجه گرفت که شفقت خود و دینداری در ارتقاء راهبردهای حفظ رابطه زوجین تأثیر دارند.
واژگان کلیدی: شفقت خود، دینداری، راهبردهای حفظ رابطه، پیشبین کنندهها، مادران
مقدمه
ازدواج یک واحد بنیادین اجتماعی است و نشاندهندۀ نمایی کلی از ساختارها و سازمانهای اجتماعی در هر فرهنگی است. زن و مردی که باهم ازدواج میکنند باید بتوانند خود را با نیمقرن تحولات اجتماعی و رشد و تغییرات متقابل یکدیگر تطبیق دهند (ثنایی ذاکر و باقر نژاد،1378). درصورتیکه احساس زوجها نسبت به زندگی مشترک مطلوب باشد آنها در رفاه، امنیت و سلامت خواهند بود و تواناییهایشان را افزایش میدهد (برادبوری، فینچن و بیچ ،2000). این رابطه درعینحال که میتواند صمیمانهترین و راحتترین رابطه ممکن باشد، میتواند شدیدترین صدمات ممکن را به اعضا وارد کند. درصورتیکه ازدواج ناموفق باشد میتواند به توقف رشد شخصی و سرگردانی منجر گردد. شکست در این رابطه میتواند به صدمهها و جراحتهایی منجر گردد که التیام آنها به وقت زیادی نیاز دارد (نظری،1386). امروزه به نظر میرسد که ساختار ازدواج در خطر نرخ بالای طلاق و متلاشی شدن ازدواج سنتی است (ون در برگ،2000). طلاق خواه بهعنوان یکی از علل یا معلول ناهنجاریهای اجتماعی بررسی گردد بهنوبه خود معلول تعاملهای نامناسب بین زوجین است (عامری،1382). محققان نشان دادند که تأثیرات منفی تعارض در تعاملهای زوجین، با خشونت و درگیری مرتبط است (بوک والا، سوبین و زدانیوک،2005). این ارتباطهای مخرب یا تعاملهای منفی بین زوجها منجر به کاهش رضایت از رابطه و افزایش احتمال طلاق میشوند. گزارشهای رسمی سازمان ثبتاحوال نشان میدهد که نسبت ازدواج به طلاق در 6 ماهه نخست سال 94،4/3 بوده این در حالی است که در همین دوره زمانی در استان گلستان آمار طلاق 6/3 است و در سال 95 میزان طلاق 10 درصد افزایش داشته است و شهرستان گنبد دارای رتبه سوم استان در طلاق است و از هر 4 ازدواج یک طلاق صورت گرفته است (ثبتاحوال گلستان 1395) و ماهانه 200 پرونده در حوزه خانواده ثبت میگردد (تاجیک،1395). گزارشها نشان میدهد که ازدواجهای ایرانی حتی در شهرهای کوچک در موضعی ضعیف و بیثبات قرار دارند. در بروز این شرایط متخصصان خانواده را در جهت گام برداشتن در جهت حفظ رابطه بین زوجین در این واحد اجتماعی اثرگذار سوق میدهد.
راهبردهای حفظکننده رابطه بهعنوان رفتارهای پویایی که بر محافظت از روابط تأکید دارد، تعریفشده است (آیلور و داینتون[4]، 2004). تعاریف مختلفی از راهبردهای حفظ رابطه در تحقیقات مختلف ارائهشده است که شامل: تداوم رابطه، ثبات رابطه، میشود (اوگولوسکی و بویرز، 2012)؛ همچنین راهبردهای حفظ رابطه فعالیتها و کارهای را شامل میشود که افراد برای نگهداری رابطهشان به کار میبرند (کانری2 و استفورد، 1994؛ به نقل ازاستفورد، داینتون و هاس، 2000).
در مطالعه که استفورد و کانری (1991؛ به نقل از استفورد، 2011) بهمنظور تعیین راهبردهای که زوجین برای حفظ رابطهشان به کار میگیرند انجام دادند، پنج راهبرد: اطمینان بخشی و دلگرمی دادن3 (پیامهای که بر تعهد به همسر و رابطه تأکید دارد و همچنین تأکید بر پذیرش، عشق و تعهد به همسر)، باز بودن و خود افشایی4 (خود افشایی و گفتگوی مستقیم در مورد رابطه و بیان راحت احساسات در رابطه)، مثبت نگری5 (اتخاذ رویکردی مثبت به رابطه مثل ابراز خوشحالی و امید و حمایت از یکدیگر و به حداقل رساندن تعابیر منفی و خصم آلود)، تقسیم وظایف6 (مسئولیت برابر و عادلانه در انجام کارها و وظایف در زندگی مشترک و رضایت فرد از مسئولیتهای که بر عهده اوست)، شبکه اجتماعی7 (تکیه کردن بر دوستان و آشنایان و استفاده از خانواده، دوستان و دیگر اعضای شبکههای اجتماعی برای تثبیت رابطه)، مشخص کردند. استفورد، دینتون و هاس8 (2000) دو راهبرد دیگر ارائه نمودند که نصیحت (به اشتراک گذاشتن عقاید با همدیگر و ارائه و دریافت دیدگاههای همدیگر در امور مشترک و فردی) و مدیریت تعارضها9 (توانایی حل تعارضها و مدیریت آنها و استفاده از رفتارهای تعارض سازنده مثل همکاری و صبر) را در بر میگرفت. این راهبردها، فعالیتهایی هستند که افراد هشیارانه یا ناهشیارانِه به عهده میگیرند تا رابطهشان را باهم حفظ کنند (لی10، کورن11، کروکت12 و لاوینگ13، 2010). نتایج مطالعات متعدد مؤید این نکته است که زوجهایی که از این راهبردها بهخوبی استفاده میکنند تعهد، رضایتمندی و شادکامی از رابطه، دوست داشتن و رضایتمندی جنسی بالاتری را تجربه خواهند کرد (رامیرز14،2008؛ جانسون15، 2009). بدر و تیلور[5] (2008) نشان دادند که زوجین راهبردهای حفظ رابطه را برای حفظ و نگهداری رابطهشان استفاده میکنند؛ همچنین افرادی که همسرشان از راهبردهای حفظ رابطه بیشتر استفاده میکنند، از روابط خود رضایت بیشتری دارند (داینتون2،2000)، دلگرمی بیشتری به رابطهشان دارند (داینتون، 2008) و تردید کمتری درباره آینده رابطهشان گزارش میدهند (گوئررو، الوی و وابنیک،1993؛ به نقل از لی، کورن، کروکتو لاوینگ، 2010). پژوهشها حاکی از آن است که انتخاب روش زوجها برای مدیریت تعارضها که یکی از مؤلفههای راهبردهای حفظ رابطه است، در روابطشان یک عامل مهم و تعیینکننده در کیفیت کلی رابطه است (ویلر3، کیمبرلی4 و شاونا5،2010). همچنین تحقیقات نشان دادهاند که اطمینان بخشی و دلگرمی مهمترین عامل در بهبود کیفیت روابط است، حتی وقتیکه گاهی زوجین از آن استفاده کنند (کانری، استفورد و سیمیک6،2002). برعکس، استفاده بیشازحد از باز بودن (استفورد، داینتون و هاوس، 2000) و نصیحت (داینتون و آیلور7، 2002) میتواند باعث کاهش کیفیت روابط گردد.
نتایج تحقیقات استفورد و کانری (1991؛ به نقل از داینتون و آیلور، 2002) نشان داد که 56% واریانس رضایت زناشویی میتواند بهوسیله پنج راهبرد: اطمینان بخشی، گشودگی، تقسیم وظایف، مدیریت تعارضها و مثبت نگری تبیین شود. همچنین استفورد و دینتون و هاس (2000) نشان دادند که 46% درصد واریانس رضایت زناشویی بهوسیله اطمینان بخشی و تقسیم وظایف قابل تبیین است. همچنین استفورد و کانری 1991؛ به نقل از هاس و استفورد؛ 2005 نشان دادند که 56% از واریانس تعهد میتواند بهوسیله اطمینان بخشی، شبکه اجتماعی و تقسیم وظایف پیشبینی شود. همچنین در تحقیق دیگر استفورد، داینتون و هاوس (2000)، نشان دادهاند که 30% درصد از واریانس تعهد میتواند بهوسیله دو مؤلفه اطمینان بخشی و تقسیم وظایف پیشبینی شود.
بهطور سنتی، مذهبی بودن بهعنوان یک مانع طلاق در نظر گرفتهشده است (کال و هتسون،1997). همه مذاهب پیروان خود را در مورد ازدواج و طلاق راهنمایی میکنند و هیچ مذهبی طلاق را ترغیب نمیکند. دین بهعنوان نظام اعتقادی سازمانیافته همراه با مجموعهای از آیینها و اعمال تعریفشده است که تعیین کنندۀ شیوۀ پاسخدهی افراد به تجارب زندگی است (زولینگ[6]و همکاران، 2006). همچنین دینداری بهعنوان جستجوی شخصی یا گروهی تقدس که در یک بافت مقدس سنتی ظاهر میشود، در نظرگرفته شده است (زینبائر2 و پارگامنت3، (2005) که چنین تعریفی تفاوت مفهومی بین دو سازۀ معنویت و دینداری را روشن میکند، چراکه معنویت تجربۀ کاملاً شخصی مقدس است، درحالیکه دین بیشتر شامل کیفیاتی است که به بافت دینی سنتی فرد اشاره میکند (کلی4، 2008). اعتقاد بر این است که هر دو سازه، یعنی دینداری و معنویت جزء عوامل اجتماعی و روانشناختی مهم در زندگی انسانها هستند (ساواتزکی5و همکاران، 2005). دین در اغلب موارد نقشی میانجی دارد و در چنین شرایطی بر فرآیندهای فکری و ارزیابی رویدادهای روزمره فرد تأثیر میگذارد، بهطوریکه برخی پژوهشگران بر این باورند که به کمک باورهای دینی مقابله با هیجانها و شرایط اجتماعی تسهیل میگردد (دینر،کوکاس و اویشی، 2002؛ به نقل از هادیانفر، 1384). براساس نظریههای بسیاری از جامعه شناسان ازجمله وبر، زیمل، گیدنز و بردیو، و برخلاف نظر مارکس، امروزه تنها عامل اقتصادی نمیتواند تعیینکننده شیوه زندگی افراد باشد، بلکه عوامل دیگر ازجمله سرمایههای مذهبی در سبک زندگی انسان مؤثرند (استوری، 1386). با مرور مطالعات پیشین مشخص میشود رابطه مذهب و خانواده همواره در سراسر جهان موردتوجه و پژوهش روان شناسان بوده است و در حوزههای خصوصی، مانند نگرشها، هنجارها و خانواده هنوز ادامه دارد (مالمن6و پیترسون، 1999؛ به نقل از یاکسین لو، 2009) پژوهشهای متعددی مؤید این نکته است که دینداری با اغلب مؤلفههای سبک زندگی، رضایت و شادکامی، همچنین افزایش مشارکت کلامی، کاهش پرخاشگری و تعارض و اختلافات زناشویی، هیجانات و عواطف مثبت، مهربانی و اعتمادبهنفس رابطه دارد ((نصرتی و ذوالفقاری، 1391، مولینز و همکاران 2001، ماوهونی،2006 و کیم 2001 به نقل از رسولی،1391).
از دیگر عواملی که میتواند باعث ثبات و تداوم ازدواج نقش داشته باشد شفقت خود است. روان شناسان در طولانیمدت علاقهمند به بررسی چگونگی تأثیر افکار و احساسهای افراد درباره خودشان و تأثیر آن بر روابط بین شخصی بودهاند. متصور شدن خود بهعنوان فردی شایسته و ارزشمند، نقش مهمی در توانایی حفظ و رضایت در روابط عاشقانه دارد (میکولینسر و شاور، 2003). در مقابل، افراد خود انتقادگر، بدگمانی، نارضایتی در روابط و ناتوانی در ایجاد صمیمیت با همسر خود را تجربه میکنند (لینچ، روبینز و مورس، 2001). یکی از مؤلفههای که میتواند نقش به سزایی در رضایت زناشویی داشته باشد، شفقت خود[7]است. نف (2003) شفقت خود را بهعنوان سازهای سه مؤلفهای شامل مهربانی با خود2 در مقابل قضاوت کردن خود3، اشتراکات انسانی4در مقابل انزوا5 و ذهن آگاهی 6 در مقابل همانندسازی افراطی7 تعریف کرده است. خود شفقت ورزی بر پذیرش خود یا پذیرش تجربه خود در چارچوب مهربانی با خویشتن و ذهن آگاهی ﺗﺄکید دارد مهربانی با خود، درک خود بهجای قضاوت خود و نوعی حمایت نسبت به کاستیها و بیکفایتیهای خود است. اعتراف به اینکه همه انسانها دارای نقص هستند، اشتباه میکنند و درگیر رفتارهای ناسالم میشوند، مشخصه اشتراکات انسانی است (نف، کرکپاتریک و راد، 2007)؛ ذهن آگاهی در مقابل همانندسازی افراطی در شفقت خود، به یک آگاهی متعادل و روشن از تجارب زمان حال میانجامد و باعث میشود جنبههای دردناک یک تجربه نادیده گرفته نشود و مکرراً ذهن را اشغال نکند (نف، 2009). تحقیقات نشان دادهاند که شفقت خود با رضایت از زندگی رابطه مثبت دارد (جینینگز و فیلیپ، 2014). افراد خود شفقت ورز احساس بهتری نسبت به خوددارند و بنابراین رضایت بیشتری از روابط بین فردی را تجربه میکنند (موراری، هولمز وگریفین، 1996). افراد دارای شفقت، نگرش حمایتگرانه نسبت به خود دارند که داشتن نگرش حمایتگرانه نسبت به خود، با بسیاری از پیامدهای روانشناختی مثبت مانند انگیزه بیشتر برای حل تعارضهای شخصی و بین شخصی، حل مسئله سازنده، ثبات زندگی زناشویی ارتباط دارد (باکر و مک نولتی، 2011)؛ همچنین افراد با شفقت خود شادی، خوشبینی، رضایت از زندگی بیشتری را گزارش میدهند (نف، هیسه و دیجیتریت، 2005). شفقت خود با احساسهایی چون پیوند اجتماعی و رضایت از زندگی مرتبط است (نف، راد وکرکپاتریک، 2007). تحقیقات نشان دادهاند که قضاوت کردن خود، احساس انزوا و نشخوار ذهنی افراد با فقدان شفقت خود، بهطور مستقیم به کاهش رضایت زناشویی و ناپایداری ازدواج کمک میکند (در این فورس،کاشی، دونلان و لوکاس،2010). پارنل و نف (2013 به نقل از قزلسفلو 1395) نیز نشان دادند که افراد خود شفقت در موقعیتهای تعارضی با دیگران سازش دارند درحالیکه افراد فاقد شفقت خود نمیتوانند این سازش را داشته باشند.
اصولاً در فرهنگ غربی، اصطلاح شفقت در شفقت بر دیگران خلاصه میشود. چنانکه در لغتنامهی وبستر در تعریف این اصطلاح آمده است: توانایی انسان در فهم رنجهای دیگران و تمایل وی به کمک کردن به آنها، درحالیکه در فرهنگهای غربی مثل بودی سم شفقت بر خود نیز به همان اندازه مهم به نظر میرسد (برک[8]، 2003؛ سالزبرگ2، 1997؛ نقل از نف، 2009). نف (2003) اخیراً ساختار شفقت بر خود را به شکل قالب سلامتی خویشتن پذیری پیشنهاد کرده است. شفقت بر خود، یک موضع با محبت و پذیرا نسبت به ابعاد نامطلوب خود و زندگی خود نشان میدهند و سه مؤلفه اصلی را در بر دارد (نف 2003ب). نخست، شامل مهربان بودن با خود و درک خود در سختیها و یا در زمان مشاهده نابسندگی ها است. شفقت بر خود، مشترکات انسانی را نیز دارد و تشخیص میدهد که رنج و شکست، ابعاد اجتنابناپذیر تجربیات مشترک بشر هستند؛ و آخر اینکه شفقت بر خود، آگاهی متعادل نسبت به احساسات خود را نیز در برمیگیرد یعنی توانایی مواجهه (بهجای اجتناب) با افکار و احساسات دردناک، بدون اغراق، درام یا ترحم به حال خود (نقل از نف و گرمر،2013). افرادی که خصیصهی شفقت از خود دارند، گزارش میکنند که با خود به همان اندازه مهرباناند که با دیگران. مؤلفهی مهربانی با خود اشاره دارد به گرایش فرد به اینکه در مواجهه با ابعادی از شخصیتش که برایش دوستداشتنی نیستاند، بهجای برخورد انتقادی یا قضاوت توأم با سختگیری به مراقبت از خود و درک خود بپردازد. بهعنوانمثال این افراد با کاستیهایشان بهملایمت و آرامی رفتار میکنند و با خودشان به زبانی صحبت میکنند که ازلحاظ هیجانی لحنی حمایتگرانه دارد، بهجای سرزنش کردن و حمله به خود برای نقصهایی که دارند، پذیرش گرم و نامشروط نسبت به خود نشان میدهند (حتی اگر این ویژگی شخصیتی خاص مشکلساز شناخته شود و نیازمند تغییر باشد). همچنین زمانی که شرایط زندگی سخت و ناراحتکننده میشود، این افراد بهجای آنکه صرفاً با تمرکز بر کار بیرونی به کار خود ادامه دهند و برای کنترل یا حل کردن مشکل تلاش کنند، بر درون متمرکز میشوند تا خود را تسلی دهند. شفقت بر خود عبارت است از اینکه فرد در گذار با فشار روانیاش چنانکه رنجی را که تجربه میکند، بهبود بخشد.
هدف این پژوهش بررسی نقش دینداری و شفقت خود در پیشبینی راهبردهای حفظ رابطه زوجین است. در این پژوهش سه سؤال مطرح گردید:
1-آیا بین دینداری و راهبردهای حفظ رابطه زوجین ارتباط وجود دارد؟
2-آیا بین شفقت خود با راهبردهای حفظ رابطه زوجین ارتباط وجود دارد؟ آیا متغیرهای دینداری و شفقت خود میتوانند راهبردهای حفظ رابطه زوجین را پیشبینی کنند؟
جامعه، نمونه و روش نمونهگیری
پژوهش حاضر بر اساس هدف یک تحقیق کاربردی است، ازلحاظ موقعیت تحقیق میدانی و بر اساس زمان گذشتهنگر و ازنظر نحوه گردآوری دادهها از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مادرانی که فرزندانشان در سال 1395 در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان عضویت و مشغول فعالیت بودند به تعداد 420 نفر که 200 نفر از طریق محاسبه فرمول کوکران و به شکل تصادفی از لیست این دو کانون انتخاب شدند. در طی مراجع مستمر پژوهشگران (طی سه ماه) به دو کانون، پرسشنامهها در اختیار مادران قرارگرفته و تکمیل میشد. لازم به ذکر است این مراکز در شمال و جنوب موقعیت اجتماعی شهر قرار دارند و میتواند معرف جامعه مادران شهر باشد.
ابزار پژوهش
آزمون معبـد: ایـن آزمـون توسـط گلـزاری (1379) و بـرای سـنجش عمـل بـه باورهای دینی تهیه شده است و دارای 25 آیتم است. مواد آزمون در سه حوزه عمـل به مستحبات، انجـام واجبـات و دوری از محرمـات، در نظـر گـرفتن مـذهب در تصمیمگیریها و انتخابهای زندگی و جنبههای اجتماعی مذهب قرار دارد. این آزمـون بـر روی 894 دانشجو و 52 جوان زندانی (25 دختر و 25 پسر) جمعاً 947 نفـر اجـرا شـده اسـت. پایایی این آزمون از طریق باز آزمایی و دونیمه کردن بـه ترتیـب 76/0 و 91/0 بهدستآمده است. همچنین ضریب آلفای کرونباخ این آزمون 94/0 است. اعتبار وابسـته بـه ملاک این آزمون از طریق مقایسه افراد مذهبی و غیرمذهبی بـا ضـریب اعتبـار 84/0 و 78/0 بهدستآمده است (گلزاری،1379؛ به نقل از نجفی، احدی و دلاور، 1385).
مقیاس شفقت بر خود (SCS[9]): برای اندازهگیری سازهی شفقت بر خود از مقیاس شفقت بر خود (نف، 2003) استفاده میشود که متشکل از 36 گویه است و بهصورت لیکرت از 1(تقریبا هرگز) تا 5(تقریباً همیشه) نمرهگذاری میشود. این مقیاس 6 مؤلفه دارد که عبارتاند از مهربانی با خود (5 گویه)، قضاوت در مورد خود (5 گویه)، مشترکات انسانی (4 گویه)، انزوا (4 گویه)، به هوشمندی (4 گویه) و فزون همانندسازی (4 گویه). میانگین نمرات شش مؤلفه باهم جمع شده و یک نمرهی کلی شفقت به خود حاصل میشود. در تحقیق نف (2003) تحلیل عامل تأییدی روی این مقیاس انجام شد و یک عامل منفرد سطح بالا یافت شد که همبستگی درونی این شش مؤلفه را تبیین میکند. تحقیقات گوناگون بیانگر این است که این ابزار از اعتبار همزمان، همگرا و تمیزی خوبی برخوردار است و دارای پایایی آزمون- باز آزمون عالی است (نف، 2003؛ نف و همکاران، 2007). نف (2003) ضریب آلفای کرونباخ نسخهی اولیهی این آزمون را 92% گزارش کرده است. همچنین در تحقیقی دیگر نف و همکاران (2008) این مقیاس را در کشورهای تایلند، تایوان و امریکا مورد آزمون قراردادند و ضریب آلفای کرونباخ را برای هرکدام از این کشورها به ترتیب 87%، 95% و 86% به دست آوردند. بهعلاوه ضریب همبستگی این مقیاس و مقیاس حرمت خود روزنبرگ در ایران 85% به دست آمد (قربانی و همکاران، 1387). انجدانی (1389) آلفای کرونباخ این مقیاس را 90% گزارش کرد. ضریب آلفای کرونباخ در پژوهش حاضر 83/0 به دست آمد. همچنین ضریب آلفا کرونباخ خرده مقیاسها به ترتیب خرده مقیاس مهربانی با خود 79/0، قضاوت در مورد خود 78/0، مشترکات انسانی 76/0، انزوا،77/0، به هوشمندی 79/0 و فزون همانندسازی 80/0 محاسبه گردید.
راهبردهای حفظ رابطه: این مقیاس دارای 31 گویه است شامل اطمینان بخشی2 (8 گویه)، باز بودن3 (7 گویه)، مدیریت تعارضها4 (5 گویه)، تقسیم وظایف5 (5 گویه)، مثبت نگری6(2 گویه)، نصیحت7 (هماهنگی و مشورت 2 گویه) و شبکه اجتماعی8 (2 گویه) است. نتایج پژوهشهای انجامشده توسط استفورد، داینتون و هاس (2000) بر روی دانشجویان متأهل روایی و پایایی بالایی را برای آن نشان داد بهطوریکه ضریب آلفای کرونباخ برای خرده مقیاس نصیحت (هماهنگی و مشورت) 70/0، اطمینان بخشی و دلگرمی دادن 92/0، مدیریت تعارضها 81/0، باز بودن (خود افشایی) 87/0، مثبت نگری (76/0)، تقسیم وظایف 83/0 و شبکه اجتماعی 72/0 بود. همچنین استفورد داینتون و هاس (2000) برای بررسی روایی همگرا از مقیاس عشق روبین (1970)، کیفیت زناشویی نورتن (1983) استفاده کردند که روایی همگرای خوبی به دست آمد. داینتون و آیلور (2002) ضریب آلفای کرونباخ را برای خرده مقیاس نصیحت، هماهنگی و مشورت 91/0، خرده مقیاس اطمینان بخشی 93/0، مدیریت تعارض 90/0، شبکه اجتماعی 86/0، باز بودن 87/0، مثبت نگری، 91/0، تقسیم وظایف 92/0 گزارش دادهاند؛ گارسون (2001) ضریب آلفای کرونباخ برای همه خرده مقیاس ها را بین 21/0 تا 58/0 گزارش کردهاند.
تجزیه تحلیل دادهها
در این پژوهش از آمارهای توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری) برای بررسی سؤالهای پژوهش استفاده گردید.
نتایج
میانگین و انحراف استاندارد سن شرکتکنندگان 55/5 ± 21/37 سال؛ میانگین و انحراف استاندارد مدت ازدواج 13/5 ±02/15 سال بود. همچنین تعداد 60 نفر از شرکتکنندگان دارای مدرک سیکل، 47 نفر دیپلم، 38 نفر فوقدیپلم، 33 نفر لیسانس، 22 نفر فوقلیسانس بودند.
جدول 1: میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای پژوهش
متغیر |
میانگین |
انحراف استاندارد |
مهربانی با خود |
51/15 |
21/3 |
قضاوت در مورد خود |
42/9 |
42/2 |
اشتراکات انسانی |
10/14 |
15/2 |
انزوا |
11/10 |
78/2 |
ذهن آگاهی |
68/15 |
22/2 |
فزون همانندسازی |
11/11 |
79/2 |
شفقت کل |
83/70 |
80/11 |
اطمینان بخشی |
13/45 |
68/10 |
باز بودن |
20/38 |
15/9 |
مدیریت تعارض |
81/26 |
08/6 |
تقسیم وظایف |
78/26 |
08/6 |
مثبت نگری |
19/11 |
28/2 |
نصیحت (هماهنگی و مشورت) |
39/11 |
16/2 |
شبکه اجتماعی |
05/11 |
58/2 |
راهبردهای حفظ رابطه کل |
58/170 |
58/30 |
باورهای مذهبی |
95/97 |
58/14 |
در جدول بالا به ترتیب میانگین و انحراف استاندارد خرده مقیاسهای مهربانی با خود 51/15 و 21/3؛ قضاوت در مورد خود 42/9 و 42/2؛ اشتراکات انسانی 10/14 و 15/2؛ انزوا 11/10 و 78/2؛ ذهن آگاهی 68/15 و 22/2؛ فزون همانندسازی 11/11 و 79/2؛ شفقت کل 83/70 و 80/11؛ اطمینان بخشی 13/45 و 68/10؛ باز بودن 20/38 و 15/9؛ مدیریت تعارض 81/26 و 08/6؛ تقسیم وظایف 78/26 و 08/6؛ مثبت نگری 19/11 و 28/2؛ هماهنگی و مشورت 39/11 و 16/2؛ شبکه اجتماعی 05/11 و 58/2 و راهبرهای حفظ رابطه کل 58/170 و 58/30 به دست آمد. همچنین میانگین و انحراف استاندارد باورهای مذهبی به ترتیب 95/97 و 58/14 است.
جدول 2: ضرایب همبستگی متغیرهای پژوهش
متغیر |
مهربانی با خود |
قضاوت خود |
اشتراکات انسانی |
انزوا |
ذهن آگاهی |
فزون همانندسازی |
باورهای مذهبی |
|||||||
|
r |
P |
R |
P |
r |
P |
r |
P |
r |
P |
r |
P |
r |
p |
اطمینان بخشی |
**19/0 |
001/0 |
**24/0- |
001/0 |
**29/0 |
002/0 |
**29/0- |
001/0 |
**15/0 |
000/0 |
**35/0- |
000/0 |
**17/0 |
003/0 |
باز بودن |
*11/0 |
03/0 |
*14/0- |
04/0 |
**18/0 |
000/0 |
**17/0- |
002/0 |
*10/0 |
03/0 |
**25/0 |
000/0 |
12/0 |
06/0 |
مدیریت تعارض |
**20/0 |
000/0 |
**15/0- |
003/0 |
**34/0 |
0001/0 |
**27/0- |
000/0 |
**14/0 |
004/0 |
**24/0 |
000/0 |
**19/0 |
004/0 |
تقسیم وظایف |
09/0 |
07/0 |
06/0- |
21/0 |
**25/0 |
000/0 |
*11/0- |
04/0 |
01/0 |
82/0 |
**21/0- |
000/0 |
**23/0 |
000/0 |
مثبت نگری |
*12/0 |
03/0 |
06/0- |
24/0 |
**27/0 |
000/0 |
**20/0- |
000/0 |
**15/0 |
002/0 |
**21/0- |
000/0 |
**21/0 |
001/0 |
هماهنگی و مشورت |
**13/0 |
004/0 |
01/0- |
76/0 |
**16/0 |
001/0 |
**18/0- |
001/0 |
**18/0 |
000/0 |
**24/0- |
000/0 |
**20/0 |
003/0 |
شبکه اجتماعی |
*12/0 |
01/0 |
*13/0- |
01/0 |
**25/0 |
000/0 |
06/0 |
28/0 |
08/0 |
11/0 |
04/0 |
41/0 |
*16/0 |
04/0 |
(P < 0/05) و (P < 0/01)
نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان میدهد که بین خرده مقیاسهای راهبردهای حفظ رابطه (اطمینان بخشی، باز بودن، تقسیم وظایف، مدیریت تعارض، مثبت نگری، هماهنگی و شبکههای اجتماعی) با خرده مقیاسهای شفقت خود (مهربانی با خود، اشتراکات انسانی، ذهن آگاهی) رابطه مثبت معنیدار و با خرده مقیاسهای (قضاوت خود، انزوا و فزون همانندسازی) رابطه منفی معنیدار وجود دارد. همچنین بین باورهای مذهبی با راهبردهای حفظ رابطه، ارتباط مثبت و معنیدار وجود دارد.
جدول 3: نتایج تحلیل رگرسیون چند متغیری راهبردهای حفظ رابطه به روش همزمان (Entry)
متغیر ملاک |
متغیرهای پیشبین |
B |
β |
t |
sig |
Tolerance |
VIF |
راهبردهای حفظ رابطه |
مهربانی با خود |
51/1 |
45/0 |
09/8 |
000/0 |
84/0 |
18/1 |
قضاوت خود |
36/0- |
22/0- |
63/2- |
009/0 |
95/0 |
01/1 |
|
اشتراکات انسانی |
13/0 |
11/0 |
35/1 |
17/0 |
90/0 |
04/1 |
|
انزوا |
15/0- |
20/0- |
38/2- |
001/0 |
96/0 |
05/1 |
|
ذهن آگاهی |
06/1 |
23/0 |
76/4 |
001/0 |
94/0 |
07/1 |
|
فزون همانندسازی |
18/0 |
32/0 |
86/5 |
001/0 |
89/0 |
11/1 |
|
باورهای مذهبی |
54/0 |
23/0 |
58/4 |
001/0 |
84/0 |
18/1 |
|
F= 13/23 |
30/0 ADJ= |
R= 0/56 |
نتایج تحلیل نشان داد متغیرهای پیشبین، مدل پیشبینی معنیداری را پدید آوردند (000/ 0 P=، 23/ F= 13) و بهصورت مشترک 30/0 واریانس راهبردهای حفظ رابطه را پیشبینی میکنند.
بحث و نتیجهگیری
هدف پژوهش حاضر پیشبینی راهبردهای حفظ رابطه براساس شفقت خود و باورهای مذهبی بود. همانطور که در جدول شماره دو مشاهده میشود بین اطمینان بخشی به ترتیب با مهربانی با خود، اشتراکات انسانی، ذهن آگاهی و باورهای مذهبی رابطه مثبت معنیدار و با قضاوت خود، انزوا، فزون همانندسازی رابطه منفی معنیدار مشاهده میشود. همچنین بین باز بودن با مهربانی با خود، اشتراکات انسانی و ذهن آگاهی رابطه مثبت معنیدار و با قضاوت خود، انزوا و فزون همانندسازی رابطه منفی معنیدار مشاهده میشود. مدیریت تعارض با مهربانی با خود، اشتراکات انسانی و ذهن آگاهی و باورهای مذهبی رابطه مثبت معنیدار و با قضاوت خود، انزوا و فزون همانندسازی رابطه منفی معنیدار مشاهده میشود. همچنین تقسیم وظایف با اشتراکات انسانی و باورهای مذهبی رابطه مثبت معنیدار و با انزوا و فزون همانندسازی رابطه منفی معنیدار مشاهده میشود. مثبت نگری با مهربانی با خود، اشتراکات انسانی و ذهن آگاهی و باورهای مذهبی رابطه مثبت معنیدار و با انزوا و فزون همانندسازی رابطه منفی معنیدار مشاهده میشود. هماهنگی و مشورت با مهربانی با خود و اشتراکات انسانی، ذهن آگاهی و باورهای مذهبی رابطه مثبت معنیدار و با انزوا، فزون همانندسازی رابطه منفی معنیدار مشاهده میشود. شبکه اجتماعی با مهربانی با خود، اشتراکات انسانی و باورهای مذهبی رابطه مثبت معنیدار و با قضاوت در مورد خود رابطه منفی معنیدار مشاهده میشود. همچنین مهربانی با خود، قضاوت خود، انزوا، ذهن آگاهی، فزون همانندسازی و باورهای مذهبی توان پیشبینی راهبردهای حفظ رابطه را دارند.
پژوهشی که به بررسی رابطه این متغیرها پرداخته باشد یافت نشد؛ اما نتایج این پژوهش را میتوان با نتایج پژوهش قزلسفلو (1394)، نتایج پژوهش نف و برات واس (2013)، باکر و مک نولتی (2011)، یارنل و نف (2013) میتوان همسو دانست. در تبیین آن یافتهها میتوان بیان کرد که شفقت خود با احساس ارزش، شاد بودن، احساس اصالت در ارتباط است و افراد خود شفقت ورز قادرند تا عقاید خود را در روابط رمانتیک بیان کنند. نف و برات واس (2013) نشان دادند که درجه مهربانی افراد با خودشان، با میزانی که آنها چگونه شریک زندگیشان مهربان هستند در ارتباط است. بهاندازهای که یک فرد از شفقت برخوردار باشد، توسط همسر خود بهطور قابلتوجهی مراقبتکننده (مهربان گرم و باملاحظه) توصیف میشود که افزایش شفقت خود میتواند در انتقال حس امنیت و اطمینان بخشی به همدیگر مؤثر باشد. افراد خود شفقت ورز، سطح بالایی را با شریک زندگی خود برقرار میکنند و افراد داری شفقت خود میتوانند ارتباط صمیمانه با دیگران برقرار کنند، پذیرش بالایی را با شریک زندگی خود دارند و خودمختاری و استقلال بیشتر نسبت به همسر خود دارند (لییری، تات، آدامز، آلن و هانکو، 2007). این ویژگی افراد خود شفقت ورز باعث افزایش باز بودن و اصالت در زندگی زناشویی میشود و ارتباط صمیمانه و استفاده از راهبرد حفظکننده رابطه را افزایش میدهد. برینز و چین (2012) نشان دادند که وقتی تعارضهای افراد دارای شفقت خود با همسرشان حل میشود آنها خود اطمینانی، خود اعتباری بیشتر و تجربه آشفتگی کمتر و حس بهزیستی بیشتری را در روابطشان گزارش میدهند و بهراحتی از همسرشان عذرخواهی کرده و در پی بهبود جنبههای آسیبزای رابطه هستند. همچنین ریان و دسی (2000؛ به نقل از مدنی و حجتی، 1394) نشان دادند که ذهن آگاهی به افراد در تعدیل رفتارهای منفی و افکار خودکار و تنظیم رفتارهای مثبت با سلامت کمک میکند. بهعبارتدیگر، ذهن آگاهی از ترکیب سرزندگی و واضح دیدن تجارب میتواند تغییرات مثبتی را در شادکامی و بهزیستی و رضایت از زندگی ایجاد نماید. افراد با حضور ذهن بالا به علت اشراف داشتن بر زمان و نترسیدن از تغییرات میتوانند محیطی دائماً پویا و انعطافپذیر در زندگی خود ایجاد کنند (بورپی و لانگر، 2005). این محیط پویا و انعطافپذیر مانع رشد تعارضهای مزمن و فاصلههای روانی و عاطفی طولانیمدت در بین زوجین خواهد شد. همچنین افراد با حضور ذهن بالا به نقطه نظرات خود و همسر خود توجه بالایی دارند و این نکته بهعنوان وسیلهای برای پویا نگهداشتن و جلوگیری از سردی روابط و درنهایت موجب افزایش کیفیت روابط در زندگی مشترک خواهد شد. این حساسیت ذهن آگاهانه تأثیرات پایداری بر زوجین برای حل مشکلات همراه با احترام، صمیمت و همدلی ایجاد مینماید. با توجه به توضیحات بالا میتواند بیان کرد که ذهن آگاهی باعث افزایش استفاده زوجین از راهبردهای حفظ رابطه میشود. همچنین وجود قضاوت و انتقاد از خود، احساس انزوا و نشخوارهای هیجانهای منفی در مورد خود، میتواند منجر به غرق شدن در افکار (غرق شدن در خویش) شود که مانع صمیمیت و ارتباط در روابط میشود (نف و برات ناس، 2013). عامل مهم دیگر که کیفیت زندگی زناشویی را تحت تأثیر قرار میدهد سیستم ارزشی و اعتقادی همسران است. تشابه و تفاوت باورها و ارزشهای زوج، پویایی زندگی را تحت تأثیر قرار میدهد؛ زیرا مذهب یک سیستم اطلاعاتی است که برای زندگی هدفمند اطلاعات و دانش فراهم میکند. در خصوص متغیر باورهای مذهبی و راهبردهای حفظ رابطه میتوان گفت با توجه به پژوهش مولینز، پرویت و بریکت و هاریسون، 2001 و اسچرام، مارشـال، هـاریس و لی، 2011 کـوتـرلوو استلـزر 2010 هماهنگ است. همچنین با پژوهش جعفری، حیدری، فتحی اقدام و قربانی، 1386 ناتانل و دولاهیت، 2006 کال و هیتون،1997 که نشان دادند دین موجب افزایش رضایتمندی زناشویی، کاهش و حل تعارضات زوجی میشود، همساز است؛ اما جهت توضیح اینکه چگونه مذهب، ازدواج و رابطه زناشویی را تحت تأثیر قرار میدهد میتوان گفت میتوان به پژوهش مارکس (2006 به نقل از یاکسین،2009) اشاره کرد که بامطالعه کیفی در این زمینه کم مذهبی بیشترین تأثیر را روی پایداری ازدواج دارد. کال و هیتون،1997). مذهب و ازدواج نشان داد که مذهبی بودن کارکرد ازدواجی را تسهیل کرده و خطر طلاق را کاهش میدهد (ماهونی و همکاران،2001). همچنین نتایج یک تحقیق بر روی 4587 زوجی که در تحقیق ملی خانواده و خانهداری شرکت کرده بودند نشان داد که فراوانی حضور در مراسم مذهبی بیشترین تأثیر را روی پایداری ازدواج دارد (کال و هیتون،1997). برای چگونگی تأثیر مذهب در زندگی دیدگاههای مختلفی ارائهشده است این دیدگاه معتقد است که مذهب به سه طریق در جریان مقابله با فشارهای گوناگون روانی و محیطی تأثیرگذار است اول اینکه بهعنوان بخشی از فرایند مقابله تلقی شده و بر چگونگی ارزیابی فرد تأثیر میگذارد. دوم آنکه میتواند در فرایند مقابله مداخله کند، بدین طریق که مجدد از مشکل یاری میکند و درنهایت مذهب میتواند روی نتایج و پیامدهای زندگی تأثیر بگذارد (خدایاری فرد و همکاران، 1380). با توجه به چندبعدی بودن دین اسلام و توجه به همه ویژگیهای انسان میتوان گفت که دینداری میتواند تداوم و ثبات رابطه را تحت تأثیر این مؤلفه که ناشی از مذهب است افزایش دهد. گزارش داد که باورهای معنوی ازجمله باورهای ضد طلاق و اعتقاد به اینکه خدا حامی زندگی زناشویی است ازدواج را تحت تأثیر قرار میدهد. مرور جدید روی 94 تحقیق متمرکز بر رابطه بیدین بهعنوان نظام اعتقادی سازمانیافته همراه با مجموعهای از آیینها و اعمال تعریفشده است که تعیین کنندۀ شیوۀ پاسخدهی افراد به تجارب زندگی است (زولینگ[10] و همکاران، 2006). همچنین دینداری بهعنوان جستجوی شخصی یا گروهی تقدس که در یک بافت مقدس سنتی ظاهر میشود، در نظرگرفته شده است (زینبائر و پارگامنت، 2005) که چنین تعریفی تفاوت مفهومی بین دو سازۀ معنویت و دینداری را روشن میکند، چراکه معنویت تجربۀ کاملاً شخصی مقدس است، درحالیکه دین بیشتر شامل کیفیاتی است که به بافت دینی سنتی فرد اشاره میکند (کلی2، 2008 ). اعتقاد بر این است که هر دو سازه، یعنی دینداری و معنویت جزء عوامل اجتماعی و روانشناختی مهم در زندگی انسانها هستند (ساواتزکی و همکاران، 2005). دین در اغلب موارد نقشی میانجی دارد و در چنین شرایطی بر فرآیندهای فکری و ارزیابی رویدادهای روزمره فرد تأثیر میگذارد، بهطوریکه برخی پژوهشگران بر این باورند که به کمک باورهای دینی مقابله با هیجانها و شرایط اجتماعی تسهیل میگردد (دینر،کوکاس و اویشی، 2002؛ به نقل از هادیانفر، 1384). براساس نظریههای بسیاری از جامعه شناسان ازجمله وبر، زیمل، گیدنز و بردیو و برخلاف نظر مارکس، امروزه تنها عامل اقتصادی نمیتواند تعیینکننده شیوه زندگی افراد باشد، بلکه عوامل دیگر ازجمله سرمایههای مذهبی در سبک زندگی انسان مؤثرند (استوری، 1395). با مرور مطالعات پیشین مشخص میشود رابطه مذهب و خانواده همواره در سراسر جهان موردتوجه و پژوهش روان شناسان بوده است و در حوزههای خصوصی، مانند نگرشها، هنجارها و خانواده هنوز ادامه دارد (مالمن و پیترسون، 1999؛ به نقل از یاکسین لو، 2009) پژوهشهای متعددی مؤید این نکته است که دینداری با اغلب مؤلفههای سبک زندگی، رضایت و شادکامی، همچنین افزایش مشارکت کلامی، کاهش پرخاشگری و تعارض و اختلافات زناشویی، هیجانات و عواطف مثبت، مهربانی اعتمادبهنفس رابطه دارد (نصرتی و ذوالفقاری، 1391، مولینز و همکاران، 2001، ماوهونی، 2006 و کیم، 2001) در حیطه نظری این مقاله را میتوان قدمی هرچند کوچک و مقدماتی در جهت گسترش دانش وجود و روشن کردن نقش شفقت خود و دینداری بر راهبردهای حفظ رابطه دانست. در عرصه عمل، یافتههای این پژوهش میتواند اطلاعات مهمی برای روانشناسان و مشاوران و همچنین نهادهای مذهبی و دستاندرکاران سیاستگذاری سلامت جامعه و خود راهبردهایی را برای ارتقا روابط زوجی فراهم نمایند؛ و با کارگاههای مبتنی بر درمان شفقت خود و تعمیق باورهای مذهبی باعث بهبود سلامت خانوادگی و فردی جامعه گردند. در پایان پیشنهاد میگردد این مطالعه در مناطق دیگر جغرافیایی و روی اقوام دیگر انجام شود. همچنین پیشنهاد میگردد که در تحقیقات دیگر به اثربخشی این متغیرها عوامل دیگر مؤثر بر ازدواج پرداخته شود.
[1] - دانشجوی دکتری مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد بجنورد،*نویسنده مسئول s_jomenia@yahoo.com
[2] - استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد بجنورد، Mahmoud.jajarmi@yahoo.com
[3] -استادیار گروه علوم اجتماعی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران، it_ghorbani@yahoo.com
تاریخ ارسال: 5/2/1396 تاریخ پذیرش:17/7/1396
DOI: 10.22051/jwfs.2017.15168.1442
[4] Aylor & Dainton 2 Canary 3 assurance 4 openness
5 positivity 6 Share task 7 Social network 8 Hass Advice 9 Conflict management 10 Le 11 Korn 12 Crockett
13 Loving 14 Ramirez 15 Johnson
[5] Badr & Taylor 2 Dainton 3 Wheeler 4 Kimberly 5 Shawna 6 Semic 7Aylor
[6] Zulling 2 Zinnbaue 3 Pargament 4 Kelley 5 Sawatzky 6 malman
[7] self-compassion 2 self-kindness 3 self-judgment 4 common humanity
5 isolation 6 mindfulness 7 over-identification
[8] . Brack, T 2. Salzberg, S
[9] Self-Compassion Scale 2 Openness 3 openness 4 Conflict management 5 Share task 6 posotivity 7 advice 8 Social network
[10] Zulling 2 Kelley