اثربخشی آموزش همسرداری مبتنی بر شفقت بر بهبود روابط خانوادگی، تعارضات زناشویی، بخشش و صمیمیت زوجین ناشنوا و کم‌شنوای شهر اصفهان

نوع مقاله : پژوهشی اصیل

نویسندگان

1 گروه روانشناسی بالینی، دانشکده ععلوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان (خوراسگان)

2 گروه روانشناسی بالینی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه ازاد اسلامی اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران

چکیده

پژوهش حاضر به‌منظور اثربخشی آموزش همسرداری مبتنی بر شفقت بر بهبود روابط خانوادگی، تعارضات زناشویی، بخشش و صمیمیت زوجین ناشنوا و کم‌شنوا صورت گرفته است. این پژوهش از نوع پژوهش‌های شبه آزمایشی با طرح پیش­آزمون، پس­آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه این پژوهش شامل 20 جفت زوج داوطلب از زوجین ناشنوا یا نیمه‌‌شنوای شهر اصفهان بود که به‌صورت غیرتصادفی (در دسترس) در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (هر گروه حاوی 20 نفر یا ده زوج بود)، درحالی‏که گروه گواه در لیست انتظار بود. گروه آزمایش طی 8 جلسه 120 دقیقه‌ای بسته آموزشی را دریافت کردند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از پرسش‌نامه روابط خانوادگی بارنز و اولسون (1982)، پرسش‌نامه تعارضات زناشویی (تجدیدنظرشده، 1375، MCQ-R)، پرسش‌نامه بخشش تامپسون و همکاران (2005) و مقیاس صمیمیت (الکسیس جی، واکر و لیندا تامپسون، 1983، IS)، هر دو گروه در سه مرحله پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری در معرض ارزیابی قرار گرفتند. به‌منظور بررسی و تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه‌های تکراری) استفاده شد (01/0< p). نتایج به‌دست‌آمده نشان داد آموزش همسرداری مبتنی بر شفقت بر بهبود روابط خانوادگی، بخشش و صمیمیت به‌طور معنادار مؤثر بوده است، اما این آموزش بر کاهش تعارضات زناشویی مؤثر نبوده است (05/0< p). طبق یافته‌های این پژوهش می‌توان گفت آموزش همسرداری مبتنی بر شفقت روش مناسبی برای بهبود روابط زناشویی، افزایش بخشش و همچنین افزایش صمیمیت در زوجین ناشنوا بوده است.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

The Effectiveness of Spouse Treating Based Compassion Training on Improving Family Relations, Marital Conflicts, Forgiveness and Intimacy among Deaf and Semi-Deaf Couples

نویسندگان [English]

  • zahra yousefi 1
  • reyhaneh karimnezhad 2

1 Clinical psychology department, school of education sciences and psychology, Islamic azad university, Isfahan (Khorasgan) Branch

2 clinical psychology department, education and psychology school,

چکیده [English]

The purpose of the current study was to examine the effectiveness of spouse treating based compassion training on improving family relation, marital conflicts, forgiveness and intimacy among deaf and semi-deaf couples. It was a semi-experimental study, with pre-test, post-test and control groups. The experiment sample was 20 deaf or semi-deaf volunteer couples from Isfahan that were non-randomly placed in control and experimental groups (each group 10 couples). While the control group was in waiting list, the experimental group was receiving training packages in eight 120 minutes sessions. The measurements were family relations (Barons & Olson, 2004), marital conflicts questionnaire (MCQ-R), forgiveness scales (Thompson et al, 2005) and intimacy scales (Alexis J et al, 1983). Both groups were evaluated in pre-test, post-test and follow-up. Data was analyzed by descriptive statistic (means and standard deviations) and inferential statistic (repeated measure variance). The results showed the training is effective on family relations, forgiveness and intimacy among couples )p < 0.01) but it is not effective on marital conflicts (p>0.05) . As the results show, the training is a proper method to improve family relations, forgiveness and intimacy among deaf couples.
 

کلیدواژه‌ها [English]

  • Family Relations
  • Marital Conflicts
  • Forgiveness
  • Intimacy
  • Spouse Treating based Compassion

اثربخشی آموزش همسرداری مبتنی بر شفقت

بر بهبود روابط خانوادگی، تعارضات زناشویی، بخشش و صمیمیت           زوجین ناشنوا و کم‌شنوای شهر اصفهان

 

   زهرا یوسفی [1] ، ریحانه کریم نژاد [2] 

                                                                                        

           چکیده

پژوهش حاضر به‌منظور اثربخشی آموزش همسرداری مبتنی بر شفقت بر بهبود روابط خانوادگی، تعارضات زناشویی، بخشش و صمیمیت زوجین ناشنوا و کم‌شنوا صورت گرفته است. این پژوهش از نوع پژوهش‌های شبه آزمایشی با طرح پیش­آزمون، پس­آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه این پژوهش شامل 20 جفت زوج داوطلب از زوجین ناشنوا یا نیمه‌‌شنوای شهر اصفهان بود که به‌صورت غیرتصادفی (در دسترس) در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (هر گروه حاوی 20 نفر یا ده زوج بود)، درحالی‏که گروه گواه در لیست انتظار بود. گروه آزمایش طی 8 جلسه 120 دقیقه‌ای بسته آموزشی را دریافت کردند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از پرسش‌نامه روابط خانوادگی بارنز و اولسون (1982)، پرسش‌نامه تعارضات زناشویی (تجدیدنظرشده، 1375، MCQ-R)، پرسش‌نامه بخشش تامپسون و همکاران (2005) و مقیاس صمیمیت (الکسیس جی، واکر و لیندا تامپسون، 1983، IS)، هر دو گروه در سه مرحله پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری در معرض ارزیابی قرار گرفتند. به‌منظور بررسی و تجزیه‌وتحلیل داده‌ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و استنباطی (تحلیل واریانس با اندازه‌های تکراری) استفاده شد (01/0< p). نتایج به‌دست‌آمده نشان داد آموزش همسرداری مبتنی بر شفقت بر بهبود روابط خانوادگی، بخشش و صمیمیت به‌طور معنادار مؤثر بوده است، اما این آموزش بر کاهش تعارضات زناشویی مؤثر نبوده است (05/0< p). طبق یافته‌های این پژوهش می‌توان گفت آموزش همسرداری مبتنی بر شفقت روش مناسبی برای بهبود روابط زناشویی، افزایش بخشش و همچنین افزایش صمیمیت در زوجین ناشنوا بوده است.

 

واژگان کلیدی: روابط خانوادگی، تعارضات زناشویی، بخشش و گذشت، صمیمیت، آموزش همسرداری مبتنی بر شفقت.

 

مقدمه

شنوایی یکی از حواس برتر انسان است و محروم بودن از حس شنوایی فقط به مفهوم نشنیدن صدا نیست، بلکه ماحصل آن عدم دستیابی به بسیاری از تجربیات مفید و امیدبخش زندگی فردی و اجتماعی است. گرچه بسیاری از ناشنوایان مشکلات خاص خود را می‌پذیرند، اما نمی‌توان منکر این نکته شد که آنان نیز همچون سایر مردم نیاز به آموزش و کمک‌های روان‌شناختی دارند؛ اما به علت محدودیت برقراری ارتباط کلامی برای آموزشگران محدودیت برقراری ارتباط و برای ناشنوایان آموختن مهارت‌های روان‌شناختی از آموزشگران وجود دارد. بسیاری از ناشنوایان نیز همچون سایر افراد عادی موفق به تشکیل خانواده می‌شوند. خانواده برای آنان و فرزندانشان می‌تواند موجب رشد بیشتر باشد. برقراری روابط خانوادگی مناسب، صمیمت زوجی و بخشش و گذشت ازجمله مهارت‌هایی هستند که به نظر می­رسد می­تواند به شکوفایی و بقای خانواده کمک شایانی کند که البته خانواده ناشنوایان نیز از این امر مستثنا نیستند، بنابراین لازم است تا روابط خانوادگی با حداقل تعارض و تنش را تجربه کنند. روابط خانوادگی مبدأ ظهور عواطف انسانی و کانون صمیمانه‌ترین روابط میان افراد و مهد پرورش فکر و اخلاق و تعالی روح است. از طرفی روابط خانوادگی و زناشویی می‌تواند خشنودی و یا تعارضات زناشویی را تحت تأثیر قرار دهد (پروندی، عارفی و مرادی، 1395).

روابط خانوادگی حاوی تبادل کلامی اطلاعات بین اعضاء و خانواده است. ارتباط به دو دسته ابزاری و عاطفی تقسیم می­شود. ارتباط ابزاری به فعالیت­های روزمره مربوط می­شود و بعد عاطفی به انتقال هیجانات مثبت و منفی بین اعضا اشاره دارد. از سوی دیگر ارتباطات خانوادگی می­تواند مستقیم و روشن و یا غیرمستقیم و پنهان باشد در ارتباطات مستقیم و روشن هم پیام و هم هدف پیام مشخص است. برخی از ارتباطات گرچه روشن هستند اما هدفشان غیرمستقیم است، در بعضی از ارتباطات گرچه محتوای ارتباطات مشخص نیست ولی طرف ارتباطات مشخص است و درنهایت برخی ارتباطات نه هدفی روشن دارند و نه محتوای مشخصی. در حالت ایده­آل روابط هم مستقیم هستند و هم روشن و به کاهش تعارضات زناشویی منجر می­گردد (دای و وانگ[3]، 2015). به نظر می‌رسد که سایر سبک­های روابط خانوادگی می­توانند تعارضات زناشویی را تحت تأثیر قرار دهند.

تعارض زناشویی[4] عبارت است از هر نوع تنازع بر سر تصاحب پایگاه‌ها و منابع قدرت که در جهت حذف امتیازات دیگری و افزایش امتیازات خود بروز می‌کند، بدیهی است که طرفین نزاع بر آن هستند که به حریف خود آسیب برسانند، تاکتیک‌های او را خنثی سازند و بالاخره او را از صحنه بیرون کنند (دیلون، 2015). از سوی دیگر تعارض زمانی به وجود می‌آید که زوجین به دلیل همکاری و تصمیمات مشترکی که می‌گیرند درجات مختلفی از استقلال و همبستگی را نشان دهند که این تفاوت‌ها را می‌توان روی یک پیوستار از تعارض خفیف تا کامل طبقه‌بندی کرد (یانگولانگ[5]، 1998). بروز تعارض در روابط انسان‌ها با یکدیگر امری رایج و اجتناب‌ناپذیر است، همچنین تعارض بین اعضای خانواده به وحدت و یکپارچگی آن ضربه می­زند. در این میان بخشش و گذشت در کاهش تعارضات زناشویی مؤثر است.

بخشش3 عبارت است از فرایند چشم‌پوشی ارادی از حق عصبانیت و انزجار از عمل ارتکابی زیان‌بار (هارگور و زاوسکی4، 2016). بخشش فرایندی است که افراد درباره چشم‌پوشی در خطاهای جدی انجام می‌دهند. همچنین بخشش جهت دادن مثبت به انگیزه‌های منفی است که با انگیزه‌های مصالحه‌آمیز و مثبت نسبت به فرد خطاکار همراه است (جعفری، منشی و یوسفی، 2014). بخشش یک ویژگی مثبت در روابط انسانی است و یکی از مؤلفه‌های توانمندی‌های شخصیتی رویکرد روان‌شناسی مثبت‌نگر می‌باشد (کاشدن و همکاران، 2006). بخشش ماهیت درونی دارد و یک تغییر قلبی است که البته پیامدهای رفتاری بیرونی دارد، ولی ذاتاً درونی است (باتلر5 و همکاران، 2002). از طرفی بخشش و گذشت می‌تواند صمیمیت بین زوجین را تحت تأثیر قرار دهد (فینچمن، پالری و ریگاری6، 2002)

صمیمیت7 از مفاهیمی است که در روابط و تعاملات زناشویی مطرح می‌شود. صمیمیت عبارت است از احساس‌های نزدیک، ارتباط‌های صمیمانه و ضمانت شده در روابط عاشقانه، همچنین قلمرویی از هیجانات که سبب بالا رفتن احساسات می‌شود که درواقع تجربه‌ای از گرما و شور و اشتیاق در روابط عاشقانه را میسر می‌سازد (استرنبرگ8، 1997). مطالعات نشان می‌دهد که ریشه بسیاری از مشکلات زناشویی فقدان صمیمیت و مشکلات ارتباطی بین زوج‌هاست. صمیمیت به‌عنوان یکی از ارزشمندترین ابعاد وجودی انسان معرفی شده است و به‌عنوان امری ضروری در عملکرد سالم انسان. بنابراین صمیمیت فقط یک آرزو یا تمایل نیست، بلکه نیاز اساسی و واقعی انسان است و عدم ارضای آن می‌تواند موجب افزایش تعارضات، کاهش رضایت زناشویی و بروز مشکلات عاطفی و روانی گردد (مورگان و فریدمن، 2018).

از سوی دیگر همواره انجام وظایف مرتبط به همسر در قالب همسرداری به حفظ روابط خانوادگی کمک کرده است و قصور از انجام آن‌ها به از هم پاشیدن خانواده منجر شده است. یکی از روش‌هایی که در سال‌های اخیر برای بهبود متغیرهای مثبت در خانواده استفاده می‌شود شفقت‌درمانی[6] است. از زمانی که بشر ریشه بسیاری از مشکلات خود را ناشی از مسائل سلامت روان دید، درمان شفقت‌محور توسعه یافت (گیلبرت[7]، 2005). شفقت به خود اگرچه در روان‌شناسی غربی مفهوم جدیدی است، اما قرن‌هاست که در فلسفۀ شرقی وجود دارد. شفقت از آیین بودا نشأت گرفته و روشی است که به فرد کمک می‌کند با نگاهی همراه با مهربانی و شفقت، به خود، رنج خود و سپس نسبت به دیگران داشته باشد. نف (2003) شفقت به خود را به‌عنوان سازه‌ای با سه مؤلفه شامل مهربانی با خود[8] در مقابل قضاوت کردن خود4، اشتراکات انسانی5 در مقابل انزوا6 و هوشیاری7 در مقابل همسان‌سازی افراطی8 تعریف کرده ‌است. امروزه ترکیب این سه مؤلفۀ مرتبط، مشخصۀ فردی است که نسبت به خود شفقت دارد. مهربانی با خود، توجه و درک خود به‌جای قضاوت یا انتقاد و نوعی مهرورزی و حمایت نسبت به کاستی‌ها و بی‌کفایتی‌های خود است. روا داشتن شفقت به خود برای فرد یک امنیت هیجانی ایجاد می‌کند که بدون ترس از سرزنش خود به مشاهدۀ خود خویشتن بنشیند و به او اجازه می‌دهد که الگوهای ناسازگارانۀ افکار و احساسات و رفتار خود را اصلاح و درک کند (براون9، 1999). اصول پایه در درمان مبتنی بر شفقت به این موضوع اشاره می‌کند که افکار، عوامل، تصاویر و رفتارهای تسکین‌بخش بیرونی باید درونی شود و در این صورت، ذهن انسان همان‌گونه که نسبت به عوامل بیرونی واکنش نشان می‌دهد، در مواجهه با این درونیات نیز آرام می‌شود. شفقت باعث انطباق افراد با یکدیگر شده و درنتیجه منجر به خودمراقبتی و درجات متفاوت درک در مقابله با مشکلات هیجانی می‌شود (گیلبرت، 2005).

آلبرتسون[9] و همکاران (2014) از شفقت به خود برای بهبود تصویر بدنی در زنان، سیرویس2 (2014) رابطه شفقت به خود پایین را با سطوح بالاتر استرس، گرمر3 و نف (2013) اثر شفقت به خود بر کاهش آسیب‌های روانی، قربانی و همکاران (2012) رابطه مثبت شفقت به خود و عزت‌نفس و رابطه منفی آن با اضطراب و افسردگی و گیلبرت (2009) اثر درمان شفقت‌محور بر کاهش اضطراب و افسردگی را نشان دادند.

تاکنون پژوهش‌هایی به مسئله روابط خانوادگی، تعارضات زناشویی، بخشش و گذشت و صمیمیت پرداخته‌اند ازجمله: حیدرنیا، نظری و سلیمانیان (1393) اثربخشی الگویی آموزشی را بر بهبود صمیمت زناشویی نشان دادند، مجرد، قمری گیوی و کیانی (1397) اثربخشی روش سیستمی بوئن را بر بخشش زنان متأهل نشان دادند و جانسون و همکاران (2005) به روش‌های گوناگون میزان تعارضات زناشویی را کاهش داده‌اند، امانی و لطافتی بریس (1392) اثربخشی مهارت‌های ارتباطی را بر کاهش تعارضات زناشویی نشان دادند.

به‌هرحال زوجین ناشنوا و کم‌شنوا نیز همچون افراد عادی نیاز به مهارت‌های همسرداری4 دارند که شامل وظایف زنان و مردان در قبال یکدیگر در خانواده است یا به عبارتی فعالیت‌هایی که زن و شوهر برای رفع نیازهای یکدیگر و فرزندان و کل خانواده در قالب رابطه‌ای توأم با رفق و مدارا نسبت به هم انجام می‌دهند می‌باشد. به ‌نظر می‌رسد الگوی شفقت‌‌محور می‌تواند با سازوکار تغییر رفتارها، هیجانات و تفکرات مبتنی بر مهربانی و محبت و مرتبط با همسرداری با کاهش هیجانات منفی و ایجاد جو توأم با محبت بر بهبود روابط خانوادگی، کاهش تعارضات زناشویی و افزایش صمیمیت زوجین کم‌شنوا و ناشنوا مؤثر باشد. در همسرداری مبتنی بر شفقت درمان این امور با استفاده از فنون الگوی شفقت‌محور ارائه می‌شوند. به نظر می‌رسد بی‌توجهی به ارتقای سطح مهارت‌های زوجی مدیریت خانواده و بهبود محیط خانواده در زوجین ناشنوا می‌تواند رنج و محنتی را که این افراد باید متحمل شوند را افزایش داده و علاوه بر آنان فرزندانشان را نیز در معرض برخی از آسیب‌های روانی و اجتماعی قرار دهد علاوه بر این تاکنون هیچ پژوهشی روی این گروه انجام نشده است. نتایج این پژوهش می‌تواند در تهیۀ چارچوب پیشگیری و درمان مشکلات خانوادگی در زوجین کم‌شنوا و ناشنوا مؤثر باشد. ازاین‌رو پژوهش حاضر بر آن بوده است تا به بررسی اثربخشی آموزش همسرداری مبتنی بر شفقت بر بهبود روابط خانوادگی، تعارضات زناشویی، بخشش و گذشت و صمیمیت زوجین ناشنوای شهر اصفهان بپردازد.

روش پژوهش

با توجه به اینکه این پژوهش، به بررسی آموزش همسرداری مبتنی بر شفقت بر بهبود روابط خانوادگی، تعارضات زناشویی، بخشش و گذشت و صمیمیت زوجین ناشنوای شهر اصفهان می‌پرداخت، بنابراین از نوع شبه آزمایشی با طرح گروه‌های آزمایش و کنترل با پیش‌آزمون و پس‌آزمون و پیگیری بود. به‌منظور انجام پژوهش به انجمن خانواده ناشنوایان شهر اصفهان مراجعه گردید، سپس به‌منظور اطلاع‌رسانی نصب اعلامیه در کانون نام‌برده انجام شد و تعداد 80 نفر ثبت‌نام نمودند که از این تعداد 40 نفر (بیست زوج) به‌طور در دسترس (غیرتصادفی) انتخاب شدند و در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. علت گمارش تصادفی ضرورت حضور زوجین در گروه بود و ازآنجاکه برخی از زوجین فقط یکی از آن‌ها می­توانست در جلسه حضور پیدا کند بنابراین این زوجین در گروه کنترل قرار گرفتند و گمارش از حالت تصادفی خارج شد. سپس درحالی‏که گروه گواه در لیست انتظار قرار داشت، گروه آزمایش 8 جلسۀ 120 دقیقه‌ای آموزش همسرداری مبتنی بر شفقت را دریافت کردند. لازم به ذکر است قبل و بعد از انجام متغیر مستقل هر دو گروه در معرض پیش‌آزمون و پس‌آزمون قرار گرفتند و یک ماه بعد با همان پرسشنامه‌ها مرحله پیگیری انجام گرفت و در پایان نتایج مورد تجزیه و تحلیل واقع گردید. لازم به ذکر است مدرس جلسات آموزشی نگارنده و یک متخصص آموزش به ناشنوایان بود که هم‌زمان آموزش­ها را به زبان ناشنوایان ترجمه و ارائه می­کرد. پس از اتمام دوره به‌طور فشرده آموزش‌ها به گروه کنترل نیز ارائه شد. خلاصۀ طرح پژوهش در جدول 1 آمده است.

 

جدول 1. خلاصۀ طرح پژوهشی

O3

o2

o1

X

E

O3

o2

o1

-

‍C

 

جامعه آماری

در این پژوهش جامعه آماری شامل کلیه زوجین ناشنوای شهر اصفهان بودند؛ که مجموعاً تعداد این زوج‌ها بر اساس آمار انجمن ناشنوایان شهر اصفهان به 48 زوج (96 نفر) می‌رسد.

نمونه و روش نمونه‌گیری

با توجه به این‌که جامعه آماری زوجین ناشنوای شهر اصفهان بودند، برای نمونه‌گیری ابتدا به شکل در دسترس مراجعه‌کنندگان به انجمن خانواده ناشنوایان انتخاب و سپس 40 نفر (20 زوج) به‌صورت نمونه‌گیری در دسترس (غیرتصادفی) انتخاب شدند و به‌صورت غیرتصادفی 20 نفرشان (10 زوج زن و شوهر) در گروه کنترل و 20 نفرشان (10 زوج زن و شوهر) در گروه آزمایشی قرار گرفتند.

در این پژوهش ملاک‌های ورود عبارت بودند از: ناشنوا یا نیمه شنوا بودن هر دو زوج، متأهل بودن، توانایی و تمایل به شرکت هر دو زوج در تمامی جلسات، دارا بودن حداقل تحصیلات سیکل، عدم شرکت هم‌زمان در دورۀ آموزشی دیگر درزمینۀ امور خانوادگی، عدم ابتلا به بیماری روانی شدید. در این پژوهش ملاک‌های خروج عبارت بودند از: عدم حضور در بیش از یک جلسۀ آموزشی، دیرکردهای مکرر در جلسات، عدم توجه به مطالب و انجام ندادن تکالیف، وجود اختلالات حاد روان‌شناختی و جسمی (که با انجام یک مصاحبه کوتاه توسط محقق انجام شد). حضور در دوره‌های آموزشی دیگر.

 

روش اجرای پژوهش

به‌منظور اجرای پژوهش، از میان زوجین مراجعه‌کننده به انجمن خانواده ناشنوایان دعوت به همکاری شد. 80 زوج مراجعه کردند که 40 نفر به‌طور تصادفی انتخاب شدند و به‌طور تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند و توسط ابزارهای پژوهش ارزیابی شدند. نمرات پرسشنامه‌ها به‌عنوان نمرات پیش‌آزمون ثبت شد، درحالی‏که گروه کنترل در لیست انتظار بودند، زوجین گروه آزمایش، شیوه همسرداری مبتنی بر شفقت را (همراه با تکالیف در حین جلسات و تکالیف در منزل و بحث گروهی) در 8 جلسه 120 دقیقه‌ای در هر هفته در محل انجمن ناشنوایان و کم‌شنوایان در صبح روزهای جمعه و به شکل گروهی دریافت نمودند؛ در هر جلسه از زوجین پذیرایی به عمل آمد. درنهایت در جلسه نهم ضمن آنکه مروری بر جلسات گذشته انجام گرفت و زمان جلسه پیگیری 30 روز بعد تعیین شد، جهت نمرات پس‌آزمون پرسشنامه‌های مربوط مجدداً اجرا گردید. لازم به ذکر است هر دو گروه در سه مرحله پیش‌آزمون، پس‌آزمون و پیگیری به ابزارهای پژوهش پاسخ دادند. به‌منظور رعایت اخلاق پژوهش ضمن بیان اهداف دوره، به آزمودنی­ها اطمینان داده شد که اسامی و اطلاعات آن­ها محرمانه خواهد ماند و همچنین به‌منظور رعایت حقوق گروه کنترل پس از اتمام دوره آموزش­ها را به‌طور فشرده دریافت کردند. در جدول 2 جلسات آموزشی به‌طور خلاصه ذکر گردیده است.

جدول 2. محتوی جلسات آموزشی برگرفته از نظریه شفقت‌درمانی گیلبرت (2009) و اصول همسرداری کریدمن ترجمه چینی و نوری (1379)

تعداد جلسات

هدف و محتوای جلسات

جلسه اول

- هدف: معارفه و آشنایی اعضای گروه با یکدیگر و ارائه طرح کلی از شیوۀ آموزش؛ ایجاد یک رابطه مبتنی بر همکاری؛ تعیین اهداف گروه؛ ذکر قوانین گروه و تأکید بر توجه کامل بر مباحث و تمرین‌های مربوطه؛ تعریف روابط خانوادگی، تعارضات زناشویی، بخشش و گذشت و صمیمیت؛ معرفی آموزش همسرداری مبتنی بر شفقت؛ دریافت بازخورد؛

جلسه دوم

- هدف: آموزش نحوۀ مهربانی با خود و همسر؛ بررسی تکالیف؛ ترسیم نقشه مهربانی- تعریف مهربانی و نامهربانی- نقش مهربانی در زندگی خانوادگی؛ تمرین تنفس صحیح؛ استعاره زباله یا گنج؛ شناخت و احترام به تفاوت‌های همسر؛ تغییر نگرش نسبت به همسر، پذیرش بی‌قید همسر، جذب مخالف‌ها؛ جمع‌بندی مطالب و پاسخ به سؤالات؛ جلسه اختصاصی برای خانم‌ها، جلسه اختصاصی برای آقایان؛ ارائه تکالیف اختصاصی؛ دریافت بازخورد؛

جلسه سوم

- هدف: معرفی دشمن‌های مهربانی؛ بررسی تکالیف؛ بیان سه سیستم مغزی، آموزش نوازش و ضرورت وجود لمس، گوش‌دادن فعال؛ آموزش بیان عشق و علاقه به همسر، آموزش توجه به همسر، عدم مقایسۀ همسر؛ جلسه اختصاصی برای خانم‌ها، جلسه اختصاصی برای آقایان؛ ارائه تکالیف اختصاصی؛ دریافت بازخورد؛

جلسه چهارم

- هدف: شناخت ابعاد شفقت؛ بررسی تکالیف؛ معرفی ابعاد شفقت؛ استعاره چهارپایه؛ آموزش تصویرسازی خود مهربان، توضیح ویژگی‌های خود مهربان؛ ایجاد لحظه‌های فراغت؛ آموزش اختصاصی برای خانم‌ها، آموزش اختصاصی برای آقایان؛ ارائه تکالیف اختصاصی؛ دریافت بازخورد؛

جلسه پنجم

- هدف: آموزش احساس شفقت‌آمیز؛ بررسی تکالیف؛ تمرین احساس مهربانانه؛ تجربه بودن در زمان حال؛ تمثیل ظرف عشق؛ آموزش اختصاصی برای خانم‌ها، آموزش اختصاصی برای آقایان؛ ارائه تکالیف اختصاصی؛ دریافت بازخورد؛

جلسه ششم

- هدف: آموزش استدلال مهربانانه؛ بررسی تکالیف؛ استفاده از استدلال مهربانانه در مقابل استدلال منطقی؛ تمرین تکنیک دو صندلی؛ تمرین ذهن‌آگاهی و آموزش انواع خود؛ آموزش اختصاصی برای خانم‌ها، آموزش اختصاصی برای آقایان؛ ارائه تکالیف اختصاصی؛ دریافت بازخورد؛

جلسه هفتم

- هدف: آموزش تجربه حسی شفقت‌آمیز و رفتار شفقت‌آمیز؛ بررسی تکالیف؛ آموزش رفتار شفقت‌آمیز و توضیح انواع آن؛ آموزش تجربۀ حسی؛ آموزش نه گفتن؛ موزش اختصاصی برای خانم‌ها، آموزش اختصاصی برای آقایان؛ ارائه تکالیف اختصاصی؛ دریافت بازخورد؛

جلسه هشتم

- هدف: آموزش تصویرسازی مهربانانه و توجه شفقت‌آمیز؛ بررسی تکالیف؛ آموزش تصویرسازی مهربانانه؛ تمرین مکان امن؛ آموزش توجه مهربانانه همراه با ذهن‌آگاهی و توجه به درون؛ فهرست کردن خواسته‌ها و آرزوها؛ نوشتن نامه مهربانانه به خود؛

- آموزش اختصاصی برای خانم‌ها، آموزش اختصاصی برای آقایان؛ ارائه تکالیف اختصاصی؛ دریافت بازخورد؛

جلسه نهم

- بررسی تکالیف؛ مرور تکنیک‌های آموزش داده شده؛ - پخش پرسش‌نامه‌ها برای گروه آزمایش و کنترل؛

جلسه دهم

- پیگیری

 

ابزار جمع‌آوری داده‌ها

در این پژوهش از چهار ابزار استفاده شد که در زیر معرفی می‌گردند:

پرسشنامه روابط خانوادگی اولسون و بارنز (1982): برای سنجش روابط خانوادگی از پرسشنامه روابط خانوادگی اولسون و بارنز استفاده شده است، این پرسشنامه شامل 10 سؤال است که روی طیف 5 درجه‌ای از کاملاً راضی تا کاملاً ناراضی نمره‌گذاری می‌شود. اعتبار همسانی درونی این مقیاس توسط اولسون و بارنز (2004) بر اساس نمونه‌ای مبنی بر 2265 نفر (95/0= α) بوده و پایایی آن از طریق ضریب بازآزمایی (86/0= α) به دست آمده است. در این پژوهش همسانی درونی این پرسش‌نامه مجدداً از طریق آلفای کرونباخ بررسی شد (902/0=α). این مقیاس نمره کل دارد. تمام سؤالات با یکدیگر جمع می‌شود. نمره معکوس نیز ندارد.

پرسشنامه تعارضات زناشویی (ثنایی و براتی، تجدیدنظر شده، 1375، MCQ-R): پرسشنامه تعارضات زناشویی ثنایی و براتی (1375) یک ابزار 54 سؤالی است که برای سنجیدن تعارضات زن‌وشوهری و بر مبنای تجربیات بالینی ثنایی ذاکر ساخته شده است. این پرسشنامه هشت بعد از تعارضات زناشویی را می‌سنجد که عبارت‌اند از: کاهش همکاری، کاهش رابطه جنسی، افزایش واکنش‌های هیجانی، افزایش جلب حمایت فرزند، افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود، کاهش رابطه خانوادگی با خویشاوندان همسر و دوستان، جدا کردن امور مالی از یکدیگر و کاهش ارتباط مؤثر است. این پرسشنامه روی یک گروه 120 نفری متشکل از 48 مرد و 72 زن که برای رفع تعارضات زناشویی خود به مراکز مشاوره تهران مراجعه کرده بودند و نیز یک گروه گواه 150 نفری زوج‌های عادی هنجار شده است. هر مقیاس روی یک مقیاس پنج‌درجه‌ای از (همیشه) تا (هرگز) نمره‌گذاری می‌شود که به‌تناسب به یک تا پنج نمره به آن‌ها اختصاص داده می‌شود. حداکثر نمره کل پرسشنامه 270 و حداقل آن 54 است. همسانی درونی کل از طریق آلفای کرونباخ (884/0=α) به‌دست‌آمده است. در زیر خرده مقیاس‌ها، سؤالات و همسانی درونی (آلفای کرانباخ) هر یک آمده است.

 

جدول3- ابعاد تعارضات زناشویی و همسانی درونی در پژوهش حاضر

ابعاد تعارضات زناشویی

تعداد سؤالات

شماره سؤال

همسانی درونی

کاهش همکاری

5

4-12-18-25-34

787/0

کاهش رابطه جنسی

5

5-13-19-35-40

659/0

افزایش واکنش‌های هیجانی

8

6-14-20-27-36-42-49-51

848/0

افزایش جلب حمایت فرزند

5

9-22-31-38-44

630/0

افزایش رابطه فردی با خویشاوندان خود

6

8-15-21-29-37-43

820/0

کاهش رابطه خانوادگی با خویشاوندان، همسر و دوستان

6

1-23-32-46-50-53

765/0

جدا کردن امور مالی از یکدیگر

7

2-10-17-24-33-39-48

564/0

کاهش ارتباط مؤثر

12

3-7-11-16-26-28-30-41-45-47-52-54

553/0

 

پرسشنامه بخشش تامپسون و همکاران (2005): برای سنجش بخشش از پرسشنامه 18 سؤالی تامپسون و همکاران که دارای سه خرده‌مقیاس بخشش خود، بخشش دیگران و بخشش موقعیت‌ها است، استفاده شده است. هریک از خرده‌مقیاس‌ها شامل 6 سؤال است که طبق مقیاس هفت‌درجه‌ای (کاملاً مخالفم 1 تا کاملاً موافقم 7) پاسخ داده می‌شود. در این پرسشنامه نمره کل موردنظر است. البته سؤالات 4، 5، 6، 7، 11، 12، 13، 17، 18 به‌صورت معکوس نمره‌گذاری می‌شود. آلفای کرونباخ این پرسشنامه بین 76/0 تا 83/0 در نوسان گزارش شده است (تامپسون و همکاران، 2005). در این مقیاس نمره بالاتر نشانه بخشش پایین‌تر می‌باشد. در این پژوهش نمره کل بخشش مرود توجه قرار گرفت و مجدداً همسانی درونی برای کل مقیاس (α= 85/0) محاسبه شد.

مقیاس صمیمیت الکسیس، واکر و تامپسون: مقیاس صمیمیت توسط واکر و تامپسون در سال (1983) تهیه شده است. این پرسشنامه یک ابزار 17 سؤالی است که برای سنجیدن مهر و صمیمیت تدوین شده است. نمره‌گذاری مقیاس صمیمیت واکر و تامپسون بر روی یک مقیاس لیکرتی 7 درجه‌ای از 1 (هرگز) تا 7 (همیشه) صورت می‌گیرد. در ایران ضریب پایایی این پرسشنامه را بر اساس داده‌های 100 زوج در اصفهان 96/0 به دست آورده است. مقیاس صمیمیت با ضریب آلفای 91/0 تا 97/0 از همسانی درونی بسیار عالی برخوردار است از طریق اجرای هم‌زمان این پرسشنامه با مقیاس صمیمیت زناشویی ضریب همبستگی دو پرسشنامه محاسبه شد. ضریب همبستگی محاسبه‌شده 58/0 به دست آمده که نشان‌دهنده اعتبار این مقیاس است. نتیجه به‌دست‌آمده از پژوهش نادری مقدم بیانگر این است که بین صمیمیت زوجین و مدت ازدواج همبستگی معناداری با جهت مثبت وجود دارد 648/0=r که این رابطه در سطح 01/0 معنادار است. در استفاده از روش بازآزمایی و اجرای پرسشنامه روی 30 نفر از دانشجویان با فاصله زمانی سه هفته ضریب همبستگی به‌دست‌آمده برابر با 95/0 و ضریب آلفای به‌دست‌آمده برابر با 94/0 بوده است که بیانگر همسانی درونی خوب این مقیاس است (موحدی، موحدی و کریمی­نژاد، 1393). در این پژوهش همسانی درونی از طریق آلفای کرونباخ مجدداً بررسی شد (950/0=α).

 

نتایج

به‌منظور بررسی فرضیه «آموزش همسرداری مبتنی بر شفقت بر بهبود روابط خانوادگی، تعارضات زناشویی، بخشش و گذشت و صمیمیت در زوجین ناشنوای شهر اصفهان مؤثر است». از آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌های تکراری استفاده شد. میانگین سن شرکت‌کنندگان 37 سال و میانگین مدت ازدواج 12 سال بود.

جدول 3 میانگین و انحراف استاندارد روابط خانوادگی زوجین، تعارضات زناشویی زوجین، بخشش و گذشت زوجین و صمیمیت زوجین را برحسب گروه نشان می­دهد.

نتایج جدول 3 نشان می­دهد که نمرات روابط خانوادگی زوجین، تعارضات زناشویی زوجین، بخشش و گذشت زوجین و صمیمیت زوجین پس‌آزمون و پیگیری گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل تغییر کرده است. به‌منظور بررسی معناداری این تفاوت و با توجه به اینکه سه بار هر آزمودنی در معرض آزمون روابط خانوادگی زوجین، تعارضات زناشویی زوجین، بخشش و گذشت زوجین و صمیمیت زوجین قرار گرفته است، از آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌های تکراری استفاده شد.

 

 

جدول 3. میانگین و انحراف استاندارد روابط خانوادگی زوجین، تعارضات زناشویی زوجین، بخشش و گذشت زوجین و صمیمیت زوجین بر اساس گروه

متغیر

گروه

میانگین

انحراف استاندارد

تعداد

روابط خانوادگی زوجین

پیش‌آزمون

گروه آزمایش

80/63

20/11

10

گروه کنترل

70/62

98/4

10

پس‌آزمون

گروه آزمایش

90/87

02/5

10

گروه کنترل

50/60

48/6

10

پیگیری

گروه آزمایش

60/87

16/4

10

گروه کنترل

20/60

51/5

10

تعارضات زناشویی زوجین

پیش‌آزمون

گروه آزمایش

9/271

37/57

10

گروه کنترل

29/282

55/43

10

پس‌آزمون

گروه آزمایش

50/268

35/47

10

گروه کنترل

70/332

89/56

10

پیگیری

گروه آزمایش

7/226

02/38

10

گروه کنترل

4/278

80/40

10

بخشش و گذشت زوجین

پیش‌آزمون

گروه آزمایش

89/181

03/31

10

گروه کنترل

5/162

99/19

10

پس‌آزمون

گروه آزمایش

60/128

20/24

10

گروه کنترل

0/163

26/23

10

پیگیری

گروه آزمایش

9/133

84/16

10

گروه کنترل

0/163

85/24

10

صمیمیت زوجین

پیش‌آزمون

گروه آزمایش

7/146

89/27

10

گروه کنترل

0/149

64/16

10

پس‌آزمون

گروه آزمایش

7/191

38/13

10

گروه کنترل

8/142

17/15

10

پیگیری

گروه آزمایش

5/188

34/11

10

گروه کنترل

4/140

3/14

10

 

 

جهت بررسی نرمال بودن نمرات داده­ها از آزمون شاپیرو ویلک استفاده شد نتایج این تحلیل در جدول 4 آمده است.

 

 

 

جدول 4. نتایج آزمون شاپیرو ویلک به‌منظور بررسی نرمال بودن نمرات داده­ها

آزمون شاپیرو ویلک

آماره

df

معناداری

روابط خانوادگی زوجین

پیش‌آزمون

آزمایش

918/0

10

340/0

کنترل

968/0

10

868/0

پس‌آزمون

آزمایش

905/0

10

248/0

کنترل

840/0

10

059/0

پیگیری

آزمایش

961/0

10

793/0

کنترل

915/0

10

315/0

تعارضات زناشویی زوجین

پیش‌آزمون

آزمایش

964/0

10

834/0

کنترل

917/0

10

334/0

پس‌آزمون

آزمایش

847/0

10

063/0

کنترل

897/0

10

202/0

پیگیری

آزمایش

816/0

10

053/0

کنترل

918/0

10

337/0

بخشش و گذشت زوجین

پیش‌آزمون

آزمایش

900/0

10

217/0

کنترل

921/0

10

367/0

پس‌آزمون

آزمایش

898/0

10

209/0

کنترل

879/0

10

126/0

پیگیری

آزمایش

967/0

10

863/0

کنترل

885/0

10

150/0

صمیمیت زوجین

پیش‌آزمون

آزمایش

861/0

10

078/0

کنترل

976/0

10

940/0

 

نتایج جدول 4 نشان می­دهد که داده­های روابط خانوادگی زوجین، تعارضات زناشویی زوجین، بخشش و گذشت زوجین و صمیمیت زوجین در هر سه گروه نرمال است و این پیش‌فرض استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌های تکراری رعایت شده است. به‌منظور بررسی برابری واریانس‌های متغیرهای روابط خانوادگی زوجین، تعارضات زناشویی زوجین، بخشش و گذشت زوجین و صمیمیت زوجین از آزمون لوین استفاده شد. جدول 5 نتایج این تحلیل را نشان می‌دهد.

بررسی شیب خط رگرسیون نشان داد که بین متغیر کنترل با متغیر مستقل (گروه کنترل و آزمایش) رابطه وجود ندارد و این شیب در دو سطح متغیر مستقل همگن است.


 

جدول 5. نتیجه آزمون لوین به‌منظور بررسی برابری واریانس‌های دو گروه در متغیرهای روابط خانوادگی زوجین، تعارضات زناشویی زوجین، بخشش و گذشت زوجین و صمیمیت زوجین

منبع تغییرات

F

df1

df2

معناداری

روابط خانوادگی زوجین پیش‌آزمون

329/0

1

18

573/0

روابط خانوادگی زوجین پس‌آزمون

553/3

1

18

076/0

روابط خانوادگی زوجین پیگیری

531/3

1

18

077/0

تعارضات زناشویی زوجین پیش‌آزمون

024/0

1

18

879/0

تعارضات زناشویی زوجین پس‌آزمون

288/0

1

18

598/0

تعارضات زناشویی زوجین پیگیری

390/1

1

18

254/0

بخشش و گذشت زوجین پیش‌آزمون

313/0

1

18

583/0

بخشش و گذشت زوجین پس‌آزمون

019/0

1

18

892/0

بخشش و گذشت زوجین پیگیری

302/2

1

18

147/0

صمیمیت زوجین پیش‌آزمون

005/0

1

18

946/0

صمیمیت زوجین پس‌آزمون

516/2

1

18

130/0

صمیمیت زوجین پیگیری

136/6

1

18

059/0

 

همان‌گونه که در جدول 5 مشاهده می‌شود واریانس روابط خانوادگی زوجین، تعارضات زناشویی زوجین، بخشش و گذشت زوجین و صمیمیت زوجین باهم تفاوت معنادار ندارد و این پیش‌فرض استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌های تکراری تأیید می‌شود.

 به‌منظور بررسی برابری واریانس در روابط خانوادگی زوجین، تعارضات زناشویی زوجین، بخشش و گذشت زوجین و صمیمیت زوجین در دو گروه از آزمون باکس استفاده شد.

 

جدول 6. نتیجه آزمون باکس به‌منظور برابری واریانس‌ها در دو گروه

منبع تغییرات

آزمون باکس

F

df1

df2

معناداری

روابط خانوادگی زوجین

981/9

359/1

6

471/2347

228/0

تعارضات زناشویی زوجین

963/23

263/3

6

471/2347

072/0

بخشش و گذشت زوجین

537/16

537/16

6

471/2347

063/0

صمیمیت زوجین

585/25

483/3

6

471/2347

091/0

 

همان‌گونه که در جدول 6 مشاهده می‌شود تفاوت واریانس روابط خانوادگی زوجین، تعارضات زناشویی زوجین، بخشش و گذشت زوجین و صمیمیت زوجین دو گروه در سه بار اندازه‌گیری غیرمعنادار است و این پیش‌فرض استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌های تکراری نیز رعایت شده است.

به‌منظور بررسی برابری واریانس‌های متغیرهای روابط خانوادگی زوجین، تعارضات زناشویی زوجین، بخشش و گذشت زوجین و صمیمیت زوجین در سه مرحله اندازه‌گیری در کل از آزمون ماچلی استفاده شد. به‌منظور برابری واریانس نمرات متغیرهای وابسته در دو گروه سه مرحله اندازه‌گیری در کل از آزمون ماچلی استفاده شد. نتیجه این تحلیل­ها نشان داد که پیش­فرض­های استفاده از تحلیل واریانس با اندازه­های تکراری رعایت شده است نتایج آزمون ماچلی در جدول 7 آمده است.

جدول 7. نتایج آزمون ماچلی به‌منظور برابری واریانس‌ها متغیرهای وابسته در سه مرحله اندازه‌گیری در کل

منبع تغییرات

F

خی دو

df1

df2

معناداری

روابط خانوادگی زوجین

563/0

04/11

049/8

2

071/0

تعارضات زناشویی زوجین

395/0

78/32

015/13

2

054/0

بخشش و گذشت زوجین

335/0

43/23

294/15

2

77/4

صمیمیت زوجین

345/0

22/19

915/14

2

77/5

 

نتایج آزمون ماچلی در جدول 7 نشان می‌دهد که واریانس‌های متغیرهای وابسته در سه مرحله در کل باهم تفاوت معناداری ندارد و این پیش‌فرض استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌های تکراری رعایت شده است. جدول 8 نتایج تحلیل واریانس اندازه‌های تکراری روابط خانوادگی زوجین، تعارضات زناشویی زوجین، بخشش و گذشت زوجین و صمیمیت زوجین برحسب گروه را نشان می‌دهد.

با توجه به مندرجات جدول 8، برحسب نمرات حاصل از «آموزش همسرداری مبتنی بر شفقت» اثر اصلی عامل زمان برای هیچ‌کدام از متغیرها (روابط خانوادگی زوجین، تعارضات زناشویی زوجین، بخشش و گذشت زوجین و صمیمیت زوجین) معنادار نمی‌باشد. یعنی میانگین‌های برآورده شدۀ نمرات روابط خانوادگی زوجین، تعارضات زناشویی زوجین‌، بخشش و گذشت زوجین و صمیمیت زوجین از مرحله پیش‌آزمون به مرحلۀ پس‌آزمون و پیگیری در کل، تفاوت معناداری را نشان نمی‌دهد (05/0<p). برحسب نمرات حاصل از آموزش همسرداری مبتنی بر شفقت اثر تعاملی عامل کنترل (سن زن و سن مرد) و زمان ازلحاظ آماری برای هیچ‌یک از متغیرها معنادار به دست نیامده است. برحسب نمرات حاصل از آموزش همسرداری مبتنی بر شفقت اثر تعاملی عامل کنترل (مدت ازدواج) و زمان ازلحاظ آماری برای هیچ‌یک از متغیرها به‌جز تعارضات زناشویی زوجین معنادار به دست نیامده است. این بدان معناست که مدت ازدواج در تعامل با زمان در تعارضات زناشویی زوجین مؤثر بوده است و اثر آن از تأثیر آموزش همسرداری مبتنی بر شفقت بر تعارضات زناشویی زوجین حذف شده است.

 

جدول 8. نتایج تحلیل واریانس اندازه‌های تکراری روابط خانوادگی زوجین، تعارضات زناشویی زوجین، بخشش و گذشت زوجین و صمیمیت زوجین برحسب گروه

منبع تغییرات

متغیرها

مجموع مجذورات

df

میانگین مجذورات

F

معناداری

مجذور اتا

توان آزمون

روابط خانوادگی زوجین

درون آزمودنی‌ها

عامل1 (زمان)

322/11

2

661/5

334/0

718/0

022/0

098/0

عامل1*سن زن

205/8

2

103/4

242/0

786/0

016/0

085/0

عامل1*سن مرد

150/25

2

575/12

743/0

484/0

047/0

164/0

عامل1*مدت ازدواج

248/104

2

124/52

079/3

061/0

170/0

550/0

عامل1*گروه

549/1329

2

274/663

185/39

000/0

723/0

00/1

خطا

803/507

30

927/16

 

 

 

 

بین آزمودنی‌ها

گروه

595/3707

1

595/3707

286/48

000/0

763/0

00/1

تعارضات زناشویی زوجین

درون آزمودنی‌ها

عامل1 (زمان)

043/581

2

522/290

483/0

622/0

031/0

122/0

عامل1*سن زن

632/1229

2

816/614

022/1

372/0

064/0

211/0

عامل1*سن مرد

653/1329

2

827/664

105/1

344/0

069/0

226/0

عامل1*مدت ازدواج

568/5840

2

284/2920

855/4

015/0

245/0

759/0

عامل1*گروه

033/2183

2

517/1091

814/1

180/0

108/0

349/0

خطا

733/18046

30

558/60

 

 

 

 

بین آزمودنی‌ها

گروه

281/10044

1

281/10044

821/2

114/0

158/0

349/0

بخشش و گذشت زوجین

درون آزمودنی‌ها

عامل1 (زمان)

172/279

2

586/139

729/0

491/0

046/0

162/0

عامل1*سن زن

843/16

2

421/8

044/0

957/0

003/0

056/0

عامل1*سن مرد

406/144

2

203/72

377/0

689/0

025/0

105/0

عامل1*مدت ازدواج

499/60

2

250/30

158/0

855/0

010/0

072/0

عامل1*گروه

825/5800

2

412/2900

145/15

000/0

502/0

998/0

خطا

206/5745

30

507/191

 

 

 

 

بین آزمودنی‌ها

گروه

606/239

1

606/239

492/2

135/0

142/0

315/0

صمیمیت زوجین

درون آزمودنی‌ها

عامل1 (زمان)

452/0

2

226/0

002/0

998/0

000/0

050/0

عامل1*سن زن

437/37

2

718/18

161/0

852/0

011/0

073/0

عامل1*سن مرد

233/57

2

617/28

246/0

783/0

016/0

085/0

عامل1*مدت ازدواج

407/356

2

203/178

532/1

233/0

093/0

300/0

عامل1*گروه

178/5955

2

589/2977

598/25

000/0

631/0

00/1

خطا

661/3489

30

322/116

 

 

 

 

بین آزمودنی‌ها

گروه

934/10640

1

934/10640

339/16

001/0

521/0

965/0

 

اثر اصلی عامل عضویت گروهی (آموزش همسرداری مبتنی بر شفقت در مقابل عدم ارائه آموزش) تنها برای دو متغیر روابط خانوادگی زوجین و صمیمیت زوجین معنادار به دست آمد. یعنی گروه‌های پژوهشی درمجموع، ازنظر نمرات روابط خانوادگی زوجین و صمیمیت زوجین تفاوت معناداری را نشان می‌دهد (05/0>p). تعامل عامل زمان و عضویت گروهی (شرایط پژوهشی) برای متغیر تعارضات زناشویی زوجین ازنظر آماری معنادار به دست نیامد. تعامل عامل زمان و عضویت گروهی (شرایط پژوهشی) برای متغیرهای روابط خانوادگی، بخشش و صمیمیت زوجین ازنظر آماری معنادار به دست آمد. یعنی روند تغییرات نمرات روابط خانوادگی زوجین، بخشش و گذشت زوجین و صمیمیت زوجین از پیش‌آزمون به پس‌آزمون و پیگیری در بین گروه‌ها تفاوت معناداری داشته است (05/0>p). این یافته به معنای این است که بین گروه آزمایش و کنترل تغییر معناداری در میانگین نمرۀ روابط خانوادگی زوجین، بخشش و گذشت زوجین و صمیمیت زوجین از پیش‌آزمون به پس‌آزمون و پیگیری به وجود آمده است. توان آماری روابط خانوادگی زوجین معادل 00/1، بخشش و گذشت زوجین معادل 998/0 و صمیمیت زوجین معادل 00/1 نشان‌دهنده حجم نمونه مناسب برای یک چنین نتیجه‌گیری است. همچنین ضریب اتا نشان می‌دهد که 3/72% از تغییرات روابط خانوادگی زوجین، 2/50% از تغییرات بخشش و گذشت زوجین و 1/63% از تغییرات صمیمیت زوجین مربوط به آموزش همسرداری مبتنی بر شفقت است. نمودارهای 1 تا 4 تغییرات متغیرها را در طول زمان نشان می‌دهد.

 

 

نمودار1. تعامل زمان و گروه بر صمیمیت

 

 

نمودار2. تعامل زمان و گروه بر تعارضات زناشویی

 

 

نمودار3. تعامل زمان و گروه بر بخشش و گذشت

 

 

نمودار4. تعامل زمان و گروه بر صمیمیت

 

بحث و نتیجه‌گیری

کم‌شنوایان و ناشنوایان بخشی از جوامع معلول را تشکیل می­دهند. آن­ها طی رشد از تولد تا مرگ متحمل محدودیت­هایی را می­شوند. در جوانی برخی از آن­ها موفق می­گردند تا با زوجی مشابه خود و یا شنوا ازدواج کنند. آنان نیز همچون سایر افراد نیاز به یادگیری مهارت‌های زندگی زناشویی دارند؛ مهارت­هایی که بتواند به دوام و بقای زندگی زناشویی آنان کمک نماید. ازاین‌رو پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش همسرداری مبتنی بر شفقت بر بهبود روابط خانوادگی، تعارضات زناشویی، بخشش و گذشت و صمیمیت زوجین ناشنوای شهر اصفهان انجام شد. نتایج آزمون تحلیل واریانس با اندازه‌های تکراری نشان داد که آموزش همسرداری مبتنی بر شفقت بر بهبود روابط خانوادگی، بخشش و صمیمیت زوجین ناشنوای شهر اصفهان مؤثر بوده است و همچنین نتایج نشان داد این آموزش بر بهبود کل تعارضات زناشویی زوجین مؤثر نبوده است. گرچه تاکنون پژوهشی به بررسی اثربخشی همسرداری مبتنی بر شفقت بر بهبود روابط خانوادگی، تعارضات زناشویی، بخشش و گذشت و صمیمیت زوجین نپرداخته است که بتوان همسویی یا ناهم‌سویی آن‌ را با سایر پژوهش‌ها بررسی کرد، اما نتایج این پژوهش درزمینۀ اثربخشی این روش بر سایر سازه‌های روان‌شناختی با نتایج دیگر پژوهش‌ها همسو است، نف و کرپاتریک (2007) از طریق شفقت به خود توانستند مهارت‌های انطباق با محیط و ایثار را افزایش دهند؛ گیلبرت و پروکتر (2006) با استفاده از درمان شفقت‌محور، آرامش و صمیمیت و عزت‌نفس بیماران را افزایش دادند. همچنین ازلحاظ اثربخشی درمان شفقت‌محور بر برخی سازه‌های منفی نتایج این پژوهش با پژوهش‌هایی همچون شیرالی­نیا، جلدوای و امان­الهی (1397) اثربخشی شفقت درمانی و بر افسردگی و اضطراب نشان دادند همچنین قنواتی، بهرامی، گودرزی و روزبهانی (1397) اثربخشی این روش را بر بهبود کیفیت زندگی و شادکامی را نشان دادند. نوربالا و همکاران (1392) که با استفاده از شفقت به خود موفق شدند نشخوار فکری بیماران افسرده را کاهش دهند، گیلبرت و پروکتر (2006) با استفاده از درمان شفقت‌محور توانستند به میزان قابل‌توجهی افسردگی، اضطراب، انتقاد از خود، شرم و حقارت را در بیماران کاهش دهند، همسو می­باشد بااین‌حال نتایج این پژوهش درزمینۀ عدم اثربخشی این روش بر تعارضات زناشویی با نتایج سایر پژوهش‌ها درزمینۀ اثربخشی این روش بر سایر سازه‌های روان‌شناختی ناهم‌سو است.

در تبیین اثربخشی این روش بر روابط خانوادگی، بخشش و صمیمیت باید گفت محتوای آموزشی شامل توجه و شناخت نیازهای همسر، شناخت و احترام گذاشتن به تفاوت‌های فردی، آشنایی با نقاط قوت و ضعف همسر، شناخت خصوصیات روحی و روانی همسر، خوش‌رویی، خوش‌زبانی، تشکر و سپاس‌گزاری، اظهار مهر و محبت، بود و فنون همسرداری که عبارت بودند از: شناخت و احترام به تفاوت‌ها همسر، آموزش نوازش، نه گفتن، ابراز عشق، ایجاد ارادی خاطرات خوب و لحظه‌های فراغت که این فنون در قالب درمان شفقت‌محور آموزش داده شد که عبارت بودند از: شفقت، همدلی، مهربانی با خود و دیگران، از طریق مهارت‌هایی مانند: 1) توجه شفقت‌آمیز (از طریق ذهن آگاهی و انعطاف توجه)، 2) تصویرسازی خود مهربان (از طریق تمرین مکان امن)، 3) احساس شفقت‌آمیز (فرد می‌آموزد گاهی احساسات منفی چون خشم و ترس و... می‌تواند رنگ و بوی شفقت داشته باشد)، 4) استدلال مهربانانه (فرد می‌آموزد چگونه رفتار نامطلوب همسرش را به ویژگی‌های ثابت شخصیتی و انگیزه‌های عمدی ربط ندهد)، 5) تجربه حسی (فرد از طریق تحریک حواس پنج‌گانه خود شرایطی را تداعی می‌کند که در آن موقعیت احساس آرامش و تجارب شادی‌بخش داشته است و از این طریق می‌تواند به‌صورت عمدی مغز خود را دست‌کاری کند) و 6) رفتار شفقت‌آمیز (که در آن فرد با رفتارهایی از جنس التیام آشنا می‌شود و می‌تواند نوازش را به سه طریق نوازش کلامی، فیزیکی و رفتاری در رابطه با همسرش به‌کار گیرد و با خود و همسرش هماهنگ شود و روابط خود را ساختار بخشد و رفتارهای چالش‌برانگیز که برای رشد فرد لازم است را انجام دهد)، درواقع این روش‌ها کمک کرد تا آزمودنی‌ها با استفاده از تکنیک‌های فوق روابطشان را بهبود بخشند، زوجین بهتر یکدیگر را بفهمند، درک کنند، باهم صحبت کنند، نیازهای یکدیگر را بشناسند، به تفاوت‌های فردی هم احترام بگذارند و با نقاط قوت و ضعف یکدیگر آشنا شوند ازاین‌رو صمیمت، بخشش و روابط خانوادگی در بین آنان بهبود یافته است. از سوی دیگر این زوجین، ناشنوا یا کم‌شنوا بوده‌اند و تاکنون آموزشی در این زمینه دریافت نکرده بودند که خود باعث شد تا آن‌ها تشنۀ فراگیری مطالب جدید باشند و آن‌ها را به‌کار برند. با استفاده از این مهارت‌ها به نظر می‌رسد که روابط زوجین ناشنوا با یکدیگر اصلاح شده و این اصلاح رابطه باعث افزایش رضایت از زندگی و بالا رفتن خلق آنان شده و منجر به بهبود روابط و کسب تجربۀ بهتر فرد نسبت به خود، همسر و سایر افراد خانواده شده است.

در تبیین عدم اثربخشی این روش بر حل تعارض باید گفت ازآنجاکه حل تعارض به‌عنوان یک مهارت شناخته می‌شود بنابراین لازم است تا بخشی از آموزش‌ها به این مهارت‌ها بپردازد، اما همان‌گونه که پیش‌ازاین در جدول (1) به فنون همسرداری و فنون شفقت‌محور اشاره شد، هیچ‌کدام به‌طور مستقیم این مهارت‌ها را هدف قرار نداده‌اند. از سوی دیگر به‌نظر می‌رسد بهبود روابط، صمیمیت و بخشش و گذشت نیز نمی‌تواند جایگزین آموزش این مهارت‌ها شود. یکی دیگر از تبیین­ها در این زمینه آن است که یک رابطه خوب به معنای آن نیست که زوجین تعارض نداشته­اند درواقع این یافته­ها به‌طور تلویحی نشان می­دهد که در روابط خانوادگی، صمیمیت و بخشش مناسب، بازهم ممکن است تعارضات زناشویی برپا باشند در این حالت به نظر می­رسد تعارض در رابطه­ی پویا رخ می­دهد مهم آن است که زوجین آن را بخشی از رابطه بدانند و توانایی­ها و مهارت­های لازم برای حل آن را بیاموزند. این موضوع می‌تواند در سایر پژوهش­ها مدنظر قرار گیرد.

 با توجه به آنچه در خصوص محتوای متغیر مستقل پیش‌ازاین گفته شد و زمینۀ اثربخشی آموزش این پژوهش بر بهبود بخشش باید گفت ازآنجاکه بخشش نیاز به مهربانی و شفقت نسبت به فرد خاطی یا اشتباهات فردی را دارد. بنابراین فنون شفقت به زوجین کمک کرد تا محبت نسبت به خود و دیگران، در آن‌ها فعال شود. این فعال‌سازی محبت و مهربانی باعث شده تا فرد همدلی بیشتری نسبت به دیگران داشته باشد و بهتر بتواند ببخشد و بخشش در بین آن‌ها بهبود یابد به‌خصوص به نظر می‌رسد سه فن توجه شفقت‌آمیز، تصویر‌سازی خود مهربان و احساس شفقت‌آمیز به افزایش بخشش کمک کرده است.

در تبیین اثربخشی این روش بر صمیمیت باید گفت شاید این زوجین پیش‌ازاین نیز این وظایف را انجام می‌داده‌اند، اما چون این وظایف در قالب مهربانی آموزش داده شد باعث شد تا بعد هیجان مثبت در ارتباط فعال شود و زوجین به هم نزدیک‌تر شوند و صمیمیت بیشتری را تجربه کنند. به‌خصوص به نظر می‌رسد فنون استدلال مهربانانه و رفتار شفقت‌آمیز به افزایش صمیمیت کمک کرده است.

پژوهش حاضر همچون سایر پژوهش‌ها دارای محدودیت‌هایی است که در زیر به آن‌ها اشاره شده است: با توجه به این‌که اطلاعات به‌دست‌آمده به‌صورت خودگزارش‌دهی می‌باشد، احتمال در برنگرفته شدن همۀ ابعاد متغیرهای وابسته وجود دارد. بدیهی است که این پژوهش، مقطعی بوده و نتایج حاصل‌شده، تنها نمایانگر معنی‌دار بودن آن در بین گروه‌های تحت بررسی است. نمونه موردبررسی را زوجین ناشنوا تشکیل داده بودند، بنابراین در تعمیم نتایج به افراد عادی باید احتیاط کرد و بالاخره اینکه پژوهش­گر و آموزشگر یکسان بود.

با توجه به نتایج این پژوهش، به نظر می­رسد آموزش مهارت‌های همسرداری مبتنی بر شفقت به زوج‌های جوان در آستانۀ ازدواج به‌صورت کارگاه آموزشی قبل از ازدواج می­تواند با افزایش صمیمت و بخشش و بهبود روابط خانوادگی به کاهش وقوع طلاق کمک نماید. این روش برای زوج‌درمانی درزمینهٔ صمیمیت، بهبود بخشش و روابط خانوادگی استفاده شود.

 

 



[1] استادیار، گروه روانشناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)، ایران (نویسنده مسئول)z.yousefi@khuisf.ac.ir

[2] کارشناس ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان)، اصفهان، ایران

Karimneghad.r@gmail.com

تاریخ ارسال:   20/2/1396                            تاریخ پذیرش: 22/8/1396

DOI: 10.22051/jwfs.2017.15408.1452

[3] Dai & Wang

[4]. Marital conflicts                 3 Forgiveness                         5 Butler                   7 Intimacy

[5]. Yong & Long                       4 Hargrave& Zasowski           6 Fincham, Paleari & Regalia

8 Strenberg

[6]. Compassion Focused Therapy (CFT)         4 Self- judgment                7Mind fullness

[7]. Gilbert                                                           5 Common humanity         8Over- identification

[8]. Self-kindness                                                6 Isolation                           9 Brown

[9]. Albertson            2 Sirois                    3 Germer                 4 Spouse treating

امانی، احمد؛ لطافتی بریس، رامین. (1392). اثربخشی آموزش گروهی مهارت‌های ارتباطی بر کاهش تعارضات زناشویی زوجین. مشاوره کاربردی، سال سوم، شماره 2، 36-17.
پروندی، علی؛ عارفی، مختار؛ مرادی، اسما. (1395). نقش عملکرد خانواده و الگوهای ارتباطی زوجین در پیش‌بینی رضایت زناشویی. آسیب‌شناسی، مشاوره و غنی‌سازی خانواده، سال دوم، شماره 1، 65-54.
ثنایی، باقر. (1388). مقیاس‌های سنجش خانواده و ازدواج. انتشارات بعثت.
حسین‌زاده، علی. (1391). همسران سازگار. قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره).
حیدرنیا، احمد؛ نظری، علی محمد؛ سلیمانیان، علی اکبر. (1393). اثربخشی برنامه پیشگیری و بهبود رابطه بر افزایش صمیمت زناشویی زوج‌ها. مطالعات روان‌شناسی بالینی، سال چهارم، شماره 15، 78-61.
شیرالی نیا، خدیجه؛ چلداوی، رحیم؛ امان الهی، عباس. اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر افسردگی و اضطراب زنان مطلقه. مجله روان‌شناسی بالینی، سال دهم، شماره 1، 20-9.
علی قنواتی، سجاد؛ بهرامی، فاطمه؛ گودرزی، کوروش؛ روزبهانی، مهدی. (1397). اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر کیفیت زندگی و شادکامی زنان مبتلا به سرطان سینه شهر اهواز. آموزش پرستاری، سال هفتم، شماره 2، 61-53.
کریدمن، ا. (1379). چراغ دل زنت را روشن کن. ترجمه چینی، ع.، و نوری، ش. چاپ هشتم، تهران: نشر البرز.
مجرد، آرزو؛ قمری گیوی، حسین؛ کیانی، احمدرضا. (1397). اثربخشی مشاورۀ سیستمی بوئن بر بخشش و کاهش دل‌زدگی زناشویی در زنان ناسازگار. فصلنامه علمی- پژوهشی زن و جامعه، سال نهم، شماره 36، 290-275.
موحدی، معصومه؛ موحدی، یزدان؛ کریمی‌نژاد، کلثوم. (1393). بررسی رابطه رضایت زناشویی، صمیمیت و کیفیت روابط زناشویی در متأهلین باگذشت. فصلنامه مشاوره و روان­درمانی خانواده، سال چهارم، شماره 4، 652-633.
نوربالا، فاطمه؛ برجعلی، احمد؛ نوربالا، احمدعلی. (1392).  اثر تعاملی «شفقت ‌به‌ خود» و نشخوار فکری بیماران افسرده در «درمان مبتنی بر شفقت». دوماهنامه علمی - پژوهشی دانشور پزشکی، سال بیستم، شماره 104، 84-77.
Albertson, E. R., Neff, K. D., & Dill-shackleford, K. E. (2014). Self-compassion and body dissatisfaction in women: A randomized controlled trial of a brief meditation intervention. Mindfulness DOI 10. 1007/s12671-014-0277-3, Springer science business media, New York.
Alighanavati, S., Bahrami, F., Goudarzi, K., & Rrouzbahani, M. (2018). Effectiveness of compassion-based therapy on Quality of Life and Happiness of women with breast cancer in Ahvaz city. Journal of Nursing Education, 7(2), 53-61(Text in Persian).
Amani, A., & Letafati, P. (2013). The Effectiveness of Group Training in Communication Skills in Decreasing Marital Conflicts. Biannual Journal of Applied Counseling, 3, 17-36(Text in Persian).
Barnes, H. L., Olson, D. H., & Olson, H. D. (1982). Family inventories: Inventories used in a national survey of families across the family life cycle. Parent-adolescent communication scale. St Paul: Family Social Science, University of Minnesota, 33-48.
Brown, B. (1999). Soul without shame: A guide toliberating yourself from the judge within.Boston: Shambala.
Butler, M. H., Dahlin, S. K., & Fife, S. T. (2002). Language factor affecting clients acceplance of forgiveness intervention in marital therapy. Journal of Marital and family Therapy, 28, 285-298.
Dai, L., & Wang, L. (2015). Review of family functioning. Open Journal of Social Sciences, 3(12), 134.
Dillon, L. M., Nowak, N., Weisfeld, G. E., Weisfeld, C. C., Shattuck, K. S., Imamoğlu, O. E., ... & Shen, J. (2015). Sources of marital conflict in five cultures. Evolutionary Psychology, 13(1), 147470491501300101.
Fincham, F. D., Paleari, F., & Regalia, C. (2002). Forgiveness in marriage: The role of relationship quality, attributions, and empathy. Personal Relationships, 9(1), 27-37.
Germer, CH, K., & Neff, K. D. (2013). Self-compassion in clinical practice. Journal of Clinical Psychology: In session, 69 (8): 856-867.
Gilbert, P. (2005). Compassion: Conceptualization, research and use in psychotherapy. New York: Routledge publication.
Gilbert, P. (2009). An Introduction to compassion focused therapy. Advances in Psychiatric Treatment, 15, 199-208.
Gilbert, P. (2009). The Compassionate Mind. London: Constable-Robinson. Oaklands CA: New Harbinger.
Gilbert, P., & Procter, S. (2006). Compassionate mind training for people with high shame and self‐criticism: Overview and pilot study of a group therapy approach. Clinical Psychology & Psychotherapy: An International Journal of Theory & Practice, 13(6), 353-379.
Hargrave, T. D., & Zasowski, N. E. (2016). Families and forgiveness: Healing wounds in the intergenerational family. Routledge.
Heydarnia, A., Nazari, A. M., & Soleimanian, A. K. (2015). The Effectiveness of Prevention and Relationship Enhancement Program (PREP) on Marital Intimacy. Clinical Psychology Studies, 4(15), 61-78(Text in Persian).
Hosseinzadeh, A. (2012). Adjusted spouses. Qom: Imam Khomeini teaching and research institution publications. (Text in Persian).
Jafari, F., Yousefi, Z., & Manshaee, G. R. (2014). Mothers characters and adolescence depression. Open Journal of Depression, 3(02), 45.
Kashdan, T. B., Julian, T., Merritt, K., & Uswatte, G. (2006). Social anxiety and posttraumatic stress in combat veterans: relations to well- being and character Strengths. Behavior Research and Therapy, 4, 561-583(Text in Persian).
Kridman, A. (2000). Lighther fire. Translated by Chini, A. and Nouri, Sh. Sixteenth edition.Terhan: Alborz pub, 263 pages(Text in Persian).
Mojarrad, A., Ghamarigivi, H., & Kiani, A. R. (2019). Effectiveness Bowen Systemic Consulting on forgiveness and marital burnout in maladaptive women. Journal of Women and Society, 9(36), 275-290(Text in Persian).
Morgan, M., & Freedman, J. (2018). From fear of intimacy to perversion. In Sex, Attachment and Couple Psychotherapy(pp. 185-198). Routledge.
Movahedi, M., Movahedi, Y., & Karimnejad, K. (2014). The Study of the Relationship among Marital Satisfaction, Intimacy and Marital Relationship Quality in Forgiving Married. Journal of Family Counseling and Psychotherapy, 4(16), 633-652(Text in Persian).
Neff, K. (2003). Self-compassion: An alternative conceptualization of a healthy attitude toward oneself. Self and identity, 2(2), 85-101.
Neff, K. D., Kirkpatrick, K. L., & Rude, S. S. (2007). Self-compassion and adaptive psychological functioning. Journal of research in personality, 41(1), 139-154.
Noorbala, F., Borjali, A., & Noorbala, A.  A. (2013). The interaction effect between “Self-Compassion” and “Rumination” of depressed patients in “Compassion Focused Therapy”. Daneshvar Medicine, 20(104), 77-84(Text in Persian).
Olson, D. H., & Barnes, H. (2004). Family communication. Minneapolis: Life Innovations.
Parvandi, A., Arefi, M., & Moradi, A. (2016). The role of family functioning and couples communication patterns in marital satisfaction. FPCEJ, 2(1), 54-65(Text in Persian).
Sanaei, B., & Barati, T. (2009). Scales to Evaluate Family and Marriage. Tehran: Beasat Publisher. (Text in Persian).
Shiralinia, KH., R Cheldavi., & Amanelahi, A. (2018). The effectiveness of compassion-focused psychotherapy on depression and anxiety of divorced women. Journal of Clinical Psychology, 1(37), 9- 20. (Text in Persian).
Sirois, F. M. (2014). Procrastination and stress: Exploring the role of self-compassion. Self and Identity, 13(2), 128-145.
Sternberg, R. J. (1997). Construct validation of a triangular love scale. European Journal of Social Psychology, 27(3), 313-335.
Walker, A. J., & Thompson, L. (1983). Intimacy and intergenerational aid and contact among mothers and daughters. Journal of Marriage and the Family, 841-849.
Young, M., & Long, L. (1998). Counseling and therapy for couples. New York: Brooks cole publishing company.