اثربخشی آموزش تحلیل ارتباط محاوره‌ای در خودپنداره و عاطفه مثبت و منفی زنان

نوع مقاله : پژوهشی اصیل

نویسندگان

1 کارشناس ارشد مشاوره و راهنمایی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر؛ rahele.1363@gmail.com

2  نویسنده مسئول، استادیار گروه روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر؛ sbazzazian@gmail.com

3 استادیارروانشناسی دانشکده علوم انسانی دانشگاه کاشان ایران؛ drasgharjafari@yahoo.com

چکیده

چکیده پژوهش حاضر به منظور تعیین اثربخشی آموزش تحلیل ارتباط محاوره­ای در خودپنداره و عاطفه مثبت و منفی زنان خانه‌دار انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی بوده است. با استفاده از نمونه گیری غیر تصادفی 40 زن خانه‌دارِ داوطلب، در شهر تبریز انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه‌های آزمایش و کنترل جای گرفتند. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه تحت آموزش تحلیل ارتباط محاوره­ای قرار گرفتند. خودپنداره و عاطفه­ مثبت و منفی آزمودنی ها قبل و بعد از انجام مداخلات به وسیله مقیاس خودپنداره بک و مقیاس عاطفه مثبت و منفی واتسن و همکاران اندازه گیری شدند. داده‌ها با استفاده از تحلیل کواریانس بررسی شدند. نتایج نشان داد که آموزش تحلیل ارتباط محاوره­ای می‌تواند خودپنداره و عاطفه مثبت را افزایش دهد و عاطفه منفی را در زنان خانه‌دار کاهش دهد (p<0/05). نتایج پژوهش شواهدی را پیشنهاد می‌کند که آموزش تحلیل ارتباط محاوره­ای برای بهبود خودپنداره و عاطفه مثبت و کاهش عاطفه منفی روش مناسبی می‌باشد. این روش احتمالاً به واسطه‌ی افزایش آگاهی زنان خانه‌دار نسبت به حالت‌های درونی خودشان، توانایی ایجاد روابط سازنده، کنترل بیشتر بر عواطف، شناخت‌ها و رفتارها و تقویت استقلال شخصی می تواند خودپنداره و عاطفه مثبت را افزایش دهد و عاطفه منفی را کاهش دهد.  

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

The Effectiveness of Transactional Analysis Training on Self-concept and Positive/Negative Affect of Householders

نویسندگان [English]

  • Rahele khodaei 1
  • Saeideh Bazzazian 2
  • Asghar Jafari 3

1 M.A in Counseling, Faculty of Human Sciences, Abhar Branch, Islamic Azad University; rahele.1363@gmail.com

2 Corresponding author, Assistant Professor, Faculty of Human Sciences, Abhar Branch; Islamic Azad University, sbazzazian@gmail.com

3 Assistant Professor, Faculty of Human Sciences Abhar Branch, Islamic Azad University; drasgarjafari@yahoo.com

چکیده [English]

  Abstract The present study aimed to determine the effectiveness of transactional analysis (TA) training on self-concept and positive/negative affect in householders. The research method was semi-experimental. 40 householder volunteers were selected in Tabriz and randomly assigned in experimental and control groups. TA training was carried out to the experimental group in 8 sessions. Self-concept and positive/negative affect were measured by Beck Self-Concept and Watson et al. Positive and Negative Affect scales in pretest and posttest. Data were analyzed by Covariance Analysis.  The findings indicated that  TA training could increase self-concept and positive affect, and decrease negative affect in householders )p<0/05). The results of research provide some evidence to suggest that TA training is appropriate for recovering of self-concept and positive affect and decreasing negative affect. This approach influenced self-concept and positive/negative affect, probably by increasing the awareness of householders to their internal states, ability of doing effective communications, control on affects, cognitions and behaviors and recovery of personal independence.    

کلیدواژه‌ها [English]

  • transactional analysis (TA)
  • Self-Concept
  • positive/negative affect
  • householder

مقدمه

عواطف، بخشی اساسی از نظام پویای شخصیت آدمی است. ویژگی­ها و تغییرات عواطف، چگونگی برقراری ارتباط عاطفی و درک و تفسیر عواطف دیگران، نقش مهمی در رشد سازمان شخصیت، تحول اخلاقی، روابط اجتماعی، شکل­گیری هویت و مفهوم خود دارد (لطف‌آبادی، 1380، به نقل از سلطانی‌زاده، ملک‌پور و نشاط‌دوست، 1387).

واتسون و تلگن[1] (1985) عواطف را به دو بعد عاطفی پایه تقسیم‌بندی می­کنند. یک بعد آن عاطفه منفی[2] است. بدین معنی که شخص چه میزان احساس ناخرسندی و ناخوشایندی می‌کند. عاطفه منفی یک بعد عمومی از یأس درونی و عدم اشتغال به کارِ لذت بخش است که به دنبال آن حالت‌های خلقی اجتنابی از قبیل خشم، غم، تنفر، حقارت، احساس گناه، ترس و عصبانیت پدید می­آید. بعد دوم عاطفه مثبت[3]، که یک ویژگی عاطفی آگاهانه (پیریو و اسپکتور،[4] 2002) است که حالتی از انرژی فعال، تمرکز زیاد و اشتغال به کارِ لذت بخش بوده (سلطانی‌زاده و همکاران، 1387) و شامل احساسات و هیجانات مثبت مانند لذت، شادی، شور و شوق و غرور است (جانسون و کروگر، 2006). عاطفه مثبت و منفی، بیانگر ابعاد اصلی حالات عاطفی هستند (واتسون و تلگن، 1985).

بررسی عاطفه مثبت و منفی به عنوان نشان‌گرهای کنش­وری مثبت و منفی از اهمیت بالایی برخوردار است و یکی از عوامل پیش‌بینی‌کننده‌ی رضایت‌مندی در زندگی به حساب می­آید (بخشی، دائمی و آجیل­چی، 1388). فردریکسون[5] (2001) بیان می‌دارد که عاطفه­ی مثبت یکی از حوزه­های روان شناسی مثبت است و پژوهش‌ها نشان داده­اند که عاطفه­ی مثبت افزایش خلاقیت، انعطاف­پذیری شناختی، کارآیی در تصمیم‌گیری و حل ­مسئله را موجب میشود و از طریق تقویت سیستم ایمنی، در بهبود سلامت جسمانی نقش دارد. به علاوه در زمینه سلامت روانی نیز نشان داده شده است که عاطفه­ی مثبت، باطل­کننده­ی عواطف منفی و خنثی­کننده‌ی اثرات مخرب آن نیز است (خوش‌خرام و گلزاری،1390).

بر اساس شواهد نظری و پژوهشی، افراد دارای عاطفه­ی مثبت،  افرادی با جهت‌گیری برون­گرایانه و خواهان لذت، پاداش، شادمانی ومشخصه­هایی از این دست هستند. در مقابل افراد با عاطفه­ی منفی، متمایل به خشونت[6]، ترس[7] و اضطراب[8] هستند (ون یپرن[9]، 2003، به نقل از گل پرور و کرمی،1390).

خودپنداره شامل نگرش­ها، احساسات و دانش فرد درباره توانایی، مهارت و قابلیت پذیرش اجتماعی است. خودپنداره بر اساس قضاوت­های قبلی، ادراکات و بازخوردهای دیگران و افراد مهم در زندگی انسان شکل گرفته و تمام ابعاد شناختی، ادراکی، عاطفی و نحوه ارزیابی فرد را دربرمی­گیرد (تمنائی‌فر، صدیقی ارفعی و سلامی محمدآبادی، 1389). خودپنداره یک ویژگی روانی مهم در نظر گرفته شده و تصور می­شود با سلامت روانی در ارتباط باشد (لی یو، سان، ژانگ، وانگ و گوو،[10] 2010) چنان که بعضی از متخصصان بر این باورند که این ویژگی یکی از مهم‌ترین عوامل برای سلامت فردی است (آگوستولاندا، لوپز زفرا، آگویلار لوزن و سالگورو دوگارد،[11] 2009). خودپنداره، طرح واره­ای است که برای سازماندهی احساسات، ادراکات و نگرش‌های فرد در مورد خود شکل می گیرد (سادات­خرم، 1389). مفهوم خودپنداره به عواملی همچون خشنودی از زندگی، علاقه به خود و خود ارزشمندی مرتبط است و به صورت مجموعه­ای از گرایش‌ها تعریف شده که فرد بر اساس آن‌ها، نگرش­ها و رفتارهای خود را توصیف و ارزیابی می‌کند (دان، شیلدز، تیلر و داد،[12] 2009).

راجرز معتقد است خودپنداره، که از طریق روابط اجتماعی کسب می­گردد،  مجموعه ویژگی­هایی است که شخص به عنوان یک موجود منحصر به فرد از خود درک می­کند. در واقع شخص، خود را بر اساس آنچه سایرین تصور می­کنند می­بیند نه بر اساس آنچه خودش احساس می­کند (دیباج‌نیا، 1383).

یکی از شیوه­های مؤثر آموزش الگو­های ارتباطی، آموزش نظریه تحلیل ارتباط محاوره­ای است. این نظریه که در سال 1950 توسط اریک برن مطرح شده است.  طرحی منظم و هماهنگ درباره­ی شخصیت و پویایی اجتماعی ارائه می­دهد و از تجربه بالینی و شکلی از درمان عقلی و عمل‌گرا استنتاج شده است. برن معتقد است که شخصیت انسان به صورت سه حالت جداگانه­ی من یعنی "من والد"، "من بالغ" و " من کودک" سازمان یافته است که در ارتباطات می‌توان از هرکدام از این سه حالت استفاده کرد (چپمن[13]، 2007). ارتباط "بالغ با بالغ"، "والد با والد" یا "کودک با کودک" دو نفر تکمیلی هستند و به ارتباط­هایی منجر می­شوند که هر دو طرف احساس می­کنند یکدیگر را می­فهمند. تا وقتی تبادل‌های دو نفر مکمل یکدیگر باشند، ارتباط به آرامی و به نحو شایسته­ای پیش می‌رود. ارتباط ناموفق زمانی صورت می­گیرد که حالت‌های خودِ افراد، مکمل با یک دیگر هماهنگ نباشند (جوادی، حسنیان و شفیع‌آبادی، 1388).

دیدگاه تحلیل ارتباط محاوره­ای، یک نظام روان‌درمانی است که در درمان انواع اختلالات روانی از مشکلات روزانه تا روان‌پریشی­های بسیار عمیق به کار می‌رود. این نظریه، روش­های درمان فردی، گروهی، زوجی و خانوادگی را ارائه می‌دهد و خارج از حوزه درمانی، در تحلیل رفتار متقابل در مراکز آموزشی نیز کاربرد دارد (فتحی‌پور، ابراهیمی‌نژاد، خسروی، رضائیان، و پورشانظری، 1389). هدف نهایی تحلیل رفتار متقابل، رسیدن به خود مختاری از طریق آگاهی، سلامت فکر و خودانگیختگی است. تحلیل ارتباط محاوره‌ای به افراد کمک می‌کند از من بالغ­ خود جهت برقراری و ایجاد ارتباط مکمل و آرام‌بخش استفاده کنند. ایجاد ارتباط صحیح از بسیاری از تنش‌ها و تعارض ها جلوگیری می کند و افراد می­توانند از توانایی‌های خود حتّی‌الامکان برای رشد و شکوفایی خود بهره ببرند (شیلینگ،1390). آشنایی با این روش به درمان جو کمک می­کند تا با باورهایی که نسبت به خود داشته است مبارزه کند و در انتخاب‌هایش آزاد باشد تا تصمیم بگیرد چه کسی می خواهد باشد (کاریس، 1995 به نقل از شفیع­آبادی و همکاران، 1389 ). این روش می­تواند توانایی­های فرد را در تحمل و کنترل اضطراب­هایش به سرعت افزایش دهد (شفیع­آبادی و ناصری، 1390). تحلیل ارتباط، افراد را متوجه این مسئله می­کند که دیگران چه می­اندیشند و یا چه احساسی دارند (جوادی و همکاران، 1388). بنابراین، این شیوه وسیله­ای برای خودشناسی و چگونگی آموزش ارتباط با دیگران است و این مکتب روشی برای تشخیص مشکلات زندگی به شمار میرود (شفیع­آبادی و ناصری، 1390).

آموزش تحلیل ارتباط محاوره­ای در تحقیقات زیادی استفاده شده است از جمله بررسی «اثر بخشی تحلیل ارتباط محاوره­ای در افزایش سازگاری زناشوییِ زوجهای ناسازگار». نتایج، حاکی از آن است که این روشِ مداخله­ای در حل اختلاف‌های زناشویی و افزایش سازگاری در زوجینِ ناسازگار مؤثر بوده است. همچنین این روش آموزشی- درمانی در کاهش رفتارهای پرخاش‌گرانۀ دانش­آموزان دختر (ثقتی، شفیع آبادی و سودانی، 1388) و افزایش رضایت زناشویی زوجین (ترکان، 1385)، موثر بوده است.

مک­کیم و فورست[14] (2011) نیز تحلیل رفتار متقابل را جهت بهبود سرپرستی آموزشی و بالینی به کار بردند و به این نتیجه دست یافتند که مدل تحلیل رفتار، باعث رهایی از احساس ناامیدی  سرپرستان  می شود و امکان برقراری رابطه مطلوب با کارآموزان را برای آنان فراهم می­سازد. همچنین تحلیل ارتباط محاوره­ای برن میتواند یک روش کاربردی برای برقراری ارتباط بالغانه و بهبود بخشیدن به ارتباطات ضعیف والدین باشد (فتحی­پور و همکاران، 1389). تأثیر مشاوره­ گروهی به شیوه تحلیل رفتار متقابل در افزایش مهارت های ارتباطی، درک دیگران و خودرأیی نیز تایید شده است (محمدی، اسماعیلی و نیک،[15] 2010). سیوکورو پیرووت[16] (2012) اثر بخشی آموزش برنامه تحلیل ارتباط محاوره­ای در عوامل رهبری تیمی در صنعت خودرو را بررسی کردند و دریافتند که تفاوت برجسته و معنی‌داری در ثبات عاطفی و جسارت اجتماعی در میان مدیرانی که در برنامه آموزشی تحلیل ارتباط متقابل شرکت کرده­اند و آن هایی که مورد آموزش قرار نگرفته­اند، وجود دارد.

توانایی برقراری ارتباط مناسب، شناخت و توان مدیریت عواطف در زنان متأهّل به خصوص زنان خانه‌دار که کم‌تر از زنان شاغل در معرض برنامه‌های اموزشی مختلف قرار می گیرند، اهمیت به سزایی دارد و می‌تواند یکی از روش‌های مختلف افزایش کیفیت زندگی زناشویی و سلامت روانی افراد، سازگاری زناشویی و پیشگیری از طلاق در خانواده‌ها باشد. بنابراین پژوهش حاضر به بررسی این سوال می‌پردازد که آیا آموزش تحلیل ارتباط محاوره­ای در بهبود خودپنداره و عواطف مثبت و کاهش عواطف منفی زنان خانه‌دار تاثیر دارد؟

 

روش‌شناسی پژوهش

روش پژوهش حاضر، با روش نیمه آزمایشی، طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، زنان خانه‌داری بودند که برای آموزش فرزندانشان به مدرسه غیرانتفاعی "عمار" شهر تبریز مراجعه کردند. از این جامعه تعداد 40 نفر (20 نفر برای گروه آزمایش و 20 نفر برای گروه کنترل) از افرادی که مایل به شرکت در تحقیق بودند به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. جهت رعایت همگنی گروه ها معیارهای زیر در انتخاب افراد در نظر گرفته شد، تعداد فرزندان حداقل 1 و حدکثر 3 فرزند، تحصیلات دیپلم و کاردانی، و دامنه سنی 25 تا 35 سال. دو گروه از نظر تعداد فرزندان و سن و تحصیلات همتاسازی شدند. گروه‌ها به صورت تصادفی در گروه‌های آزمایش و کنترل جای گرفتند. لازم به ذکر است میانگین سنی آزمودنی‌ها 60/31 و انحراف استاندارد ان 22/4 بوده است. پس از انجام پیش آزمون برای دو گروه آزمایش و کنترل، 8 جلسه آموزشی 2 ساعته به شیوه تحلیل ارتباط محاوره­ای در آذر و دی ماه 1391 برای گروه آزمایشی اجرا گردید. سپس از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد.

ابزار پژوهش

مقیاس خودپنداره بک[17]: نخستین بار بک (1990) این ابزار را به منظور بررسی خودپنداره افراد مطرح کرد و مجدداً بک و استیر، اپستین و برون[18] (1990)، آن را ارزیابی کردند. این مقیاس شامل 25 گویه و وسیله­ای برای ارزیابی نگرش های منفی شخص از خودش است که در نظریه شناختی بک، بخش شناخت منفی سه گانه (نظر منفی نسبت به خود، محیط و دنیا) را تشکیل می دهد. آزمودنی در موارد متعدد با توجه به استنباطی که از خود دارد، خود را با دیگران مقایسه و یکی از پنج عبارتی را انتخاب می‌کند که ویژگی او را بهتر نشان می‌دهد. آزمون به گونه­ای طراحی شده است که نمرات بالاتر نشان­دهنده خودپنداره مثبت است. بک و همکاران (1990) در بررسی این مقیاس ضریب آلفای آن را 82/0 به دست آوردند که شاخص همسانی درونی رضایت‌بخشی است. ضریب پایایی مقیاس از طریق آزمایش مجدد با فاصله زمانی یک هفته 88/0 و با فاصله زمانی سه ماه 65/0 بود. اعتبار و روایی این مقیاس در ایران ارزیابی شده و ضریب آلفای کرونباخ آن 85/0 بدست آمد. روایی سازه آن نیز با انجام آزمون بین افراد عادی و افسرده و مقایسه نمره‌های آن‌ها تجزیه و تحلیل شد که در هر مورد تفاوت، معنی‌دار بود (نامیار، 1375؛ به نقل از رضاپور میرصالح، ریحانی­کیوی، خباز و ابوترابی­کاشانی، 1389).

 

مقیاس عاطفه مثبت و منفی[19]: این مقیاس شامل 20 مقوله است که بیان‌کننده 20 احساس (10 احساس مثبت و10 احساس منفی) است و برای اندازه­گیری دو بعد خلقی یعنی «عاطفه منفی» و «عاطفه مثبت» طراحی شده­ است (واتسن، کلارک و تلگن،[20] 1988). هر خرده مقیاس 10 آیتم دارد. آیتم­ها روی یک مقیاس پنج درجه ای (1=بسیار کم تا 5=بسیار زیاد) رتبه بندی می­شوند. دامنه نمرات برای هر خرده مقیاس 10 تا 50 است. این مقیاس یک ابزار خودسنجی است و با تغییر دستورالعمل می­توان هر دو شق«حالتی» و «خصیصه­ای» آن را سنجید (بخشی‌پور و دژکام، 1384). ضریب آلفای کرونباخ آن 85/0 و ضریب پایایی آن 59/0 گزارش شده است (ابوالقاسمی، 1382؛ نقل از گل‌پرور و جوادی، 1385).

خلاصه آموزش تحلیل ارتباط محاوره­ای: این آموزش شامل 8 جلسه به شرح جدول 1 بوده است (ترکان، 1385؛ برن، ترجمه فصیح، 1389، 1391) 

 

جلسه اول

ایجاد ارتباط اولیه (آشنایی اعضا با یکدیگر، توضیح در مورد نظریه تحلیل ارتباط محاوره­ای و سه بخش شخصیت انسان با زبان بسیار ساده و هدف تشکیل جلسات)

جلسه دوم

 آشنایی با اولین بعد شخصیتی در نظریه تحلیل ارتباط محاوره‌ای (یعنی «من کودک» و «حالت‌های مختلف آن یعنی «کودک طبیعی»، «کودک تطابق یافته» و «کودک عصیانگر». ارائه مثال‌هایی از «من کودکی» از طرف اعضا و بررسی مثال‌ها)

جلسه سوم

آشنایی با قسمت والد، شخصیت و انواع والد (والد حمایت­کننده، والد کنترل­کننده و والد سرزنش­کننده و ارائه مثال و بررسی مثال ها و ارائه تکلیف برای جلسه بعد)

جلسه چهارم

 آشنایی با قسمت بالغ شخصیت (نحوه رسم نمودار حالات نفسانی و بررسی تکالیف جلسه قبل، ارائه مثال‌هایی در مورد من بالغ در زندگی و ارائه تکلیف برای جلسه بعد)

جلسه پنجم

آشنایی با بیماری های شخصیت (بررسی تکالیف جلسه قبل و آشنا نمودن اعضا با بیماری های شخصیت یعنی طرد، آلودگی و ارائه تکلیف برای جلسه بعد)  

جلسه ششم

آموزش وضعیت­های زندگی (بررسی تکالیف جلسه قبل و آموزش وضعیتهای زندگی «من خوب نیستم، تو خوب هستی»، «من خوب نیستم، تو خوب نیستی»، «من خوب هستم، تو خوب نیستی»، «من خوب هستم، تو خوب هستی» و پاسخ به سوالات اعضا و ارائه تکلیف برای جلسه بعد)

جلسه هفتم

آموزش انواع روابط محاوره­ای (یعنی موازی، متقاطع و پنهان باذکر مثال و بررسی تکالیف جلسه قبل و پاسخ به سوالات اعضا و ارائه تکلیف برای جلسه بعد)

جلسه هشتم

آموزش رابطه سالم و چگونگی رسیدن به آن (بررسی تکالیف جلسه قبل و آموزش مفهوم نوازش و انواع آن)

خلاصه و نتیجه گیری

 

روش‌های تجزیه و تحلیل آماری

بر اساس اهداف و روش پژوهش حاضر، داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس (ANCOVA) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. 

 

یافته­های پژوهش

داده‌ها با استفاده از شاخص های توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) در پیش آزمون و پس آزمون و روش آماری تحلیل کوواریانس تحلیل شدند که خلاصه نتایج در جداول زیر ارائه شده است:

 

جدول 1.میانگین و انحراف استاندارد متغیرهای پژوهش

 

گروه

پیش آزمون

پس آزمون

میانگین

انحراف استاندارد

میانگین

انحراف استاندارد

خود پنداره

آزمایش

کنترل

70/78

5/79

47/8

48/8

55/86

80/79

19/8

84/7

عاطفه مثبت

آزمایش

کنترل

5/36

25/34

56/5

04/6

2/40

9/34

31/4

60/6

عاطفه منفی

آزمایش

کنترل

55/36

25/34

56/5

4/6

1/25

15/35

27/6

65/6

 

 

به منظور آزمون فرضیه های تحقیق از روش آماری تحلیل کوواریانس استفاده شد. جهت اطمینان از برقراری پیش‌فرض‌های تحلیل رگرسیون، آزمون همگنی واریانس‌ها و شیب خط رگرسیون انجام شد که نتایج به ترتیب در جدول 2 ارائه شده است.

 

جدول 2. خلاصه نتایج بررسی مفروضه همگنی واریانس های متغیرها

متغیر

F

درجه آزادی 1

درجه آزادی 1

سطح معناداری

خودپنداره

784/2

1

38

103/0

عاطفه مثبت

484/4

1

38

067/0

عاطفه منفی

371/0

1

38

546/0

 

با توجه  به معنادار نشدن تفاوت بین میانگین­های دو گروه در خودپنداره، عاطفه مثبت و منفی در مرحله پیش آزمون نتیجه گرفته می­شود که مفروضه همگنی واریانس‌ها برقرار می­باشد. همچنین نمودارهای مربوط به مفروضه خطی بودن رگرسیون مورد بررسی قرار گرفت که با توجه به عدم وجود تعامل بین خطوط رگرسیون در گروه‌های کنترل و آزمایش نتیجه گرفته شد که مفروضه خطی بودن رگرسیون برقرار می‌باشد. پس از تعیین برقراری مفروضه ها، برای آزمون فرضیه ها از تحلیل کوواریانس استفاده شد که خلاصه نتایج در جدول زیر ارائه گردید.

 

جدول 3.خلاصه نتایج تحلیل کواریانس نمرات پس آزمون درگروه های آزمایش و کنترل

 

 

با توجه به یافته‌های جدول 3 و سطح معنادار خودپنداره (503/2=F؛ 022/0P=)، عاطفه مثبت (663/12=F؛ 001/0P=) و عاطفه منفی (330/25=F؛ 001/0P=) فرضیه‌های پژوهش تائید شدند و نتیجه گرفته شد که آموزش تحلیل ارتباط محاوره­ای، خودپنداره و عاطفه مثبت را در زنان افزایش و عاطفه منفی را کاهش می­دهد. افزون بر این، ضرایب اتا نشان می‌دهند که بین نمره­های قبل و بعد از مداخله در آزمون خودپنداره رابطه متوسطی وجود دارد (65/0)، بین نمره‌های قبل و بعد از مداخله در آزمون عاطفه مثبت، رابطه نسبتاً قوی وجود داشته (70/0) و بین نمره‌های قبل و بعد از مداخله در آزمون عاطفه منفی نیز رابطه خیلی ضعیفی به دست آمده است (12/0).

 

بحث و نتیجه‌گیری

نتایج پژوهش بیانگر تأثیر آموزشِ تحلیلِ ارتباطِ محاوره­ای در افزایش خودپنداره ی زنان است که با یافته­های نادری و انصاری­فر (1390)، ابراهیمی ثانی (1389)، که نتیجه گرفت روان درمانی (تحلیل تعاملی) گروهی بر تغییر مثبت خودپنداره و افزایش عزت نفس پرسنل وظیفه زندان های خراسان شمالی مؤثر بوده است و پوربختیار و گل محمدیان (1389)، توکلی زاده، عابدی­زاده و پناهی[21] (2012)، کاپورسو و بورسکی[22] (2013) همسو میباشد. از آنجا که خودپنداره شامل انسجام و وحدت بین احساسات، گرایش های خودآگاه و ناخودآگاه، درک و شناخت درباره هویت، ارزش ها و نقش های فرد، موجودیت فیزیکی و چگونگی شناخت فرد از خویشتن می‌باشد، از طریق تماس‌های اجتماعی با سایر افراد و تجارب کسب می شود (بحرینی، بهزادی، جوکار، دهقان و شهامت، 1389). شناخت وجود خویش، رویداد بزرگ سراسر زندگی است. کشف وجود جدید و همیشه پایدار برای افراد می­تواند روندی جذاب باشد. تحلیل رفتار متقابل با کاربرد وسیع و بسیار مؤثر برای دگرگونی خویشتن، روشی مناسب است که بدون استفاده از اصطلاحات پیچیده، به افراد کمک می کند که خود و دیگران را بهتر بشناسند (جیمز و ساواری، 1390). آموزش تحلیل ارتباط محاوره­ای، با ایجاد شناخت حالات من (من کودک، من والد و من بالغ) خود و شناخت حالات من دیگران و تحلیل انواع روابط به خصوص رابطه مکمل، متقاطع و نهفته، باعث می­شود فرد ذهنیات و عواطف خود را همان گونه که هست، به جای وضعیت­های کلی و مبهم، به صورتی مشخص و قابل لمس، درک و بیان کند.

نتایج پژوهش بیانگر تأثیر آموزش تحلیل ارتباط محاوره­ای در افزایش عاطفه مثبت زنان است که با نتایج پژوهش های سخاوت و عطاری (1390)، اصلانی (1387) و سلطانی­زاده و همکاران (1387)، لشنی، شعیری، اصغری مقدم و گلزاری (1390)، سیاروچی، چن و باجگر[23] (2001) و لیپیج و کرودر[24] (2010) همخوانی دارد. عاطفه مثبت به حالت کلی احساس خوب روزمره اشاره دارد. عاطفه مثبت بیانگر یک مشغولیت لذت بخش است. وقتی عاطفه مثبت شخصی بالا است، احساس می­کند علاقه مند، پرانرژی، هوشیار و خوش بین است، احساس ملایم و خوشایندی که عموماً ناهشیار است (کار، 2004؛ ترجمه شریفی، نجفی زند و ثنایی، 1385). تحلیل رفتار متقابل به روابط و مشکلات درونی شخص و رابطه انسان­ها با یکدیگر توجه خاصی دارد و بر این اعتقاد است که اگر افراد با یک دیگر روابط سالم، صمیمانه و صادقی داشته باشند و آن را جای- گزین روابط مخرب، منفی و تحقیرآمیز نمایند، قادر خواهند بود که از فشارهای روانی خود و دیگران بکاهند و از زندگی لذت بیشتری ببرند (برن، 1389). با توجه به اینکه زندگی همراه با مشکلات فردی و ارتباطی می‌باشد، تأکید بر برقراری ارتباط سالم و منطقی، می تواند افراد را به مسیر درست تخلیه هیجانات و بروز احساسات هدایت کند. در جوّی سالم، خوب و تأیید شده، افراد می­توانند با هم بخندند و شاد باشند. بیان احساس آنان مهر تأییدی است بر دیگران. پیام هایی را که آن‌ها، چه به صورت کلامی و چه به صورت رفتاری ابراز می­دارند خوشایند و آرام­بخش است. بر طبق نظریه تحلیل رفتار متقابل از طریق نوازش می توان هنر تشویق کردن دیگران را تقویت کرد.تشویق دیگران به داشتن احساسات سالم، سرزنده، آگاه و مطمئن. طبق نظریه تحلیل رفتار متقابل،از طریق نوازش می توان دیگران را به داشتن احساس مهم بودن،سرزندگی،آگاهی و سلامت تشویق کرد. نوازش های مثبت و سازنده، احساس‌های خوب را در افراد می­پروراند. همچنین در روابط آنان عواطف بسیار عمیق و قوی را به وجود می آورد به طوری که افراد به این نتیجه می رسند که «من خوب هستم و شما هم خوب هستید» و این امر باعث افزایش عواطف مثبت می­گردد و همیاری و اجتماعی بودن افراد را افزایش می­دهد. چندین مطالعه نشان داده که مردمِ دارای عاطفه مثبت همدیگر را بیشتر دوست دارند و بیشتر توسط دیگران دوست داشته می­شوند (سلطانی‌زاده، 1384).

هم‌چنین نتایج پژوهش در مورد فرضیه سوم، بیانگر تأثیر آموزش تحلیل ارتباط محاوره­ای در کاهش عاطفه منفی زنان است که با نتایج پژوهش نریمانی، آریاپوران، ابوالقاسمی و احدی (1391)، قاسمی، کج باف و ربیعی (1390)، همسو می‌باشد. عاطفه منفی، بیانگر یک مشغولیت ناخوشایند است هنگامی که عاطفه منفی شخص بالاست، احساس ناخشنودی، تحریک پذیری و عصبانیت می­کند (بشردوست، 1390). افراد دارای عاطفه منفیِ بالا به سمت ناراحتی و ناخرسندی گرایش دارند و دید منفی نسبت به خود دارند. عاطفه منفی طیف گسترده­ای از حالت‌های خلق منفی از جمله ترس، غم، خشم، گناه، تحقیر و تنفر را در بر می‌گیرد. افرادی که این ویژگی­ها را به میزان بالایی دارند، در تعامل با محیط، استرس و نارضایتی بیشتری را تجربه می کنند و تمایل دارند شکست هایشان را بیشتر شرح دهند و دنیا را به شکلی منفی می­بینند و خودپنداری ضعیفی دارند که با نارضایتی در مورد خود و زندگیشان مشخص می­شود (واتسن و کلارک، 1988).

عواطف منفی، اولین راهبرد دفاعی در برابر تهدیدات هستند که احتمال قریب‌الوقوع بودن خطر را گوشزد کرده و فرد را برای جنگ یا گریز مهیا می‌کنند (اسنایدر و لوپز، 2002 به نقل از شیخ­الاسلامی، نجاتی و احمدی، 1390). مطابق نشانه‌شناسی اختلال‌های روانیDSM-IV  عاطفه‌ی منفی، تجلی خارجی از هیجان‌های نامطلوب و ناخوشایند درونی فرد می­باشد که در یک رده‌بندی از افسردگی شدید تا افسرده خویی بروز پیدا می­کند و با تجربه ذهنی ناراحتی شدید یا خفیف همراه بوده و نشانه‌های رفتاری، جسمانی و شناختی متنوعی را در اشکال مختلف بروز می‌دهد (سادوک سادوک، 1387 به نقل از خسرویان و همکاران، 1389).

برخی از افراد به علت نداشتن مهارت های ارتباطی صحیح، از رو به رو شدن با افراد و موقعیت­های دشوار،کناره­گیری کرده و به شیوه اجتنابی با مسایل برخورد می کنند و تعارض های حل نشده زیادی با خود دارند. در تحلیل رفتار متقابل، این افراد در وضعیت «تو الان خوب نیستی» قرار دارند. همچنین در روابط انسانی بسیار اتفاق می‌افتد که افراد حتی با وجود نیاز و تمایل به برقراری رابطه با یکدیگر (جهت دریافت نوازش) به خاطر عدم صداقت و نداشتن صمیمیت از این امر امتناع می­ورزند.

آموزش تحلیل رفتار متقابل، افراد را قادر می سازد که روابط خود را با دیگران کنترل کرده و با برقراری روابط مکمل، رضایت بیشتری از رابطه بین فردی کسب کنند. علاوه بر آن با تمرین تقویت حالات من و درخواست نوازش، فرد می‌تواند در روابط بین فردی خود صداقت و صمیمیت را افزایش دهد و بدین واسطه کناره­گیری عاطفی در وی کاهش یابد. لذا می‌توان گفت که رویکرد تحلیل رفتار متقابل به افراد کمک می­کند که در مواجهه با مسائل و مشکلات، تا حدودی واکنش‌های هیجانی خودکار را کنترل نموده و به جای دنباله روی از دیگران و درگیری‌های عاطفی، پیرو تفکر منطقی خویش باشند. شیخ­الاسلامی و همکاران (1390) در پژوهش خود دریافتند که روابط زناشویی  رضایت بخش به صورت منفی و معنادار، عاطفه منفی در زنان را پیش بینی می‌کند. بدون شک هر چه روابط زناشویی عمیق تر و تعهد و تبادل عاطفی بیشتری بین زوجین برقرار شود، نیاز عاطفی زنان بیشتر برآورده شده می‌شود و لذا عاطفه منفی آنان کاهش پیدا می‌کند.

با توجه به این که روش نمونه‌گیری دراین پژوهش داوطلبانه بوده بنابراین در تعمیم نتایج به سایر افراد باید جانب احتیاط را رعایت کرد. هم‌چنین به دلیل کمبود وقت، مرحله پیگیری بعد از اتمام جلسات صورت نگرفت. بنابراین استمرار تاثیر برنامه آموزشی در طول زمان مشخص نیست. با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می­شود برای افراد مشکل داری که به نوعی مشکلاتشان ریشه در ارتباط ناکارآمد، خودآگاهی، ضعف خودپنداره و ابراز هیجانات و عواطف می‌باشد، دوره‌های آموزشی تحلیل ارتباط محاوره‌ای انجام شود. هم چنین با رویکرد پیش‌گیرانه به منظور تقویت رشد شخصی و تقویت احساس کنترل بیشتر بر امور شخصی، و ارتقاء روابط اجتماعی پیشنهاد می‌شود کارگاه‌های آموزشی مبتنی بر تحلیل ارتباط محاوره­ای برای افراد به خصوص جوانان در آستانه ازدواج برگزار شود. افزون بر این پیشنهاد می­شود پژوهش های دیگری در زمینه تاثیر آموزش تحلیل ارتباط محاوره‌ای با تاکید بر تفاوت های فردی و فرهنگی و با در نظر گرفتن متغیرهای دیگری مانند سازگاری اجتماعی و خودآگاهی و... انجام شود.



[1] Watson & Clark  

[2] Negative affect

[3] Positive affect

[4] Perrewé & Spector

[5] Feredrikson

[6] Hostility

[7] Fear

[8] Anxiety

[9] Van Yperen

[10] Liu, Sun, Zhang, Wang & Guo

[11] Augusto Landa, Lopez-Zafra, Aguilar-Luzon & Salguero de Ugarte

[12] Dunn, Shields, Taylor & Dodd

[13] Chapman

[14] Mc kimm  & Forrest

[16] Mohammadi, Esmaeily & Nik

[17] Beck Self-Concept  Scale

[18] Beck, Steer, Epstin & Brown

[19] Positive And Negative Affect Scale

[20] Watson, Clark & Tellegen

[21] Tavakolizadeh, Abedizadeh & Panahi                                                                    

[22] Ciucur & Pirvut

[24] LePage & Crowther

منابع
ابراهیمی ثانی، ابراهیم(1389)، اثربخشی روان درمانی (تحلیل تعاملی) گروهی TAبر تغییر مثبت خودپنداره و افزایش عزت نفس پرسنل وظیفه زندانهای خراسان شمالی، کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن.
اصلانی، طاهر(1387)، اثربخشی مشاوره گروهی با رویکرد تحلیل تبادلی بر ارتقاء سلامت روان،کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی.
بحرینی، مسعود بهزادی و سودابه جوکار و بهرام دهقان و فرشید شهامت شهره (1389). «رابطه ساختار قدرت و همبستگی در خانواده با خودپنداره دانشجویان»، مجله دانشگاه علوم پزشکی بابل، سال اول، شماره 2: 64-71.
بخشی پور، عباس و محمود دژکام (1384). «تحلیل عاملی تائیدی مقیاس عاطفه مثبت و منفی»، فصل نامه روان شناسی، شماره 34: 365-351.
بخشی، علی و فاطمه دائمی و بیتا آجیل چی (1388).« ویژگی های روان سنجی مقیاسهای عاطفه مثبت و منفی در یک نمونه ایرانی»، فصل نامه روان شناسان ایرانی، شماره20: 351-343.
برن، اریک(1389). تحلیل رفتار متقابل،(اسماعیل فصیح)، تهران، فرهنگ نشر نو.
برن، اریک(1391). بازیها؛ روان­شناسی روابط انسانی، ( اسماعیل فصیح)، تهران، نشر ذهن­آویز.
بشر دوست، سیمین(1390)، تدوین مدلی برای پیش بینی عواطف مثبت و منفی بر اساس ابعاد کمال گرایی و نیازهای بنیادی روان شناختی در دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی تهران، رساله دکتری، دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز.
پوربختیار، حسین و محسن گل محمدیان (1389).« اثر بخشی مشاوره گروهی به شیوه عقلانی عاطفی بر خودپنداره و افت تحصیلی دانشجویان دختر»، یافته­های نو درروان شناسی، دوره 5، شماره 13: 96-81.
ترکان، هاجر(1385)، بررسی اثر بخشی گروه درمانی به شیوه­ی تحلیل تبادلی بر رضایت زناشویی زوج­های شهر اصفهان، کارشناسی ارشد، دانشگاه اصفهان.
تمنائی‌فر، محمدرضا و فریبا صدیقی ارفعی و فاطمه سلامی محمدآبادی (1389). «رابطه هوش هیجانی، خودپنداره و عزت نفس با پیشرفت تحصیلی»، پژوهش و برنامه ریزی در آموزش عالی، شماره 56: 99-113.
ثقتی، طوبی و عبدالله شفیع‌آبادی و منصور سودانی (1388). «اثر بخشی آموزش گروهی مبتنی بر تحلیل ارتباط محاوره­ای بر کاهش رفتارهای پرخاشگرانه دانش آموزان دختر پایه اول دبیرستان شهر رشت»، اندیشه­های باز در علوم تربیتی، شماره1: 39-23.
جوادی، بهناز و سیمین حسنیان و عبدالله شفیع‌آبادی (1388). «اثر بخشی آموزش تحلیل ارتباط محاوره­ای به مادران بر بهبود عملکرد خانواده آنان»، خانواده پژوهی، شماره 20: 517-503.
جیمز، موری و لوئیس ساروی(1390). خویشتن جدید،(بهمن دادگستر)، تهران، نشر دائره.
خسرویان، بهروز و تورج هاشمی نصرت‌‌آباد و مجید محمود علیلو، (1389).« مقایسهکمال‌گرایی،عاطفهمنفیوسیستم‌هایمغزی-رفتاریدرافرادمبتلابهپرخوریعصبیوافرادعادی»، فصل‌نامه پژوهش در سلامت روان‌شناختی، دوره4، شماره34: 43-54.
خوش خرام، نجمه و محمود گلزاری (1390).« اثر بخشی آموزش افزایش عاطفه مثبت بر میزان رضایت زناشویی و سبک دلبستگی در دانشجویان متاهل»، مطالعات روانشناختی، دوره 7، شماره3: 49-29.
دیباج نیا، پروین (1383).«بررسی رابطه کارایی خانواده و خودپنداره در دانشجویان دانشکده توان بخشی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی طی سال 1381»، پژوهنده، شماره40: 240-237.
رضاپور میرصالح، یاسر وشهناز ریحانی­کیوی و محمود خباز و پریسا ابوترابی­کاشانی (1389). «مقایسه رابطۀ بین مؤلفه­های ابرازگری هیجانی وخودپنداره در دانشجویان دختر و پسر»، فصل نامه روان شناسی کاربردی، دوره 1، شماره 13: 51-40.
سادات خرم، سارا (1389)، مقایسه خودپنداره و بلوغ عاطفی در زنان متقاضی و غیر متقاضی طلاق، کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن.
سخاوت، سعیده و یوسف علی عطاری (1390). «بررسیاثربخشیآموزشرویکردتحلیلارتباط محاوره­ایبربهبودروابطمادر- فرزندیدرپسرانمقطعراهنماییشهرستاندزفول»، یافتههاینودرروانشناسی، دوره 5، شماره 15: 54-37.
سلطانی‌زاده، محمد و مختار ملک‌پور و حمید طاهر نشاط‌دوست (1387). «رابطه لذت جسمانی و عاطفه مثبت و منفی در دانشجویان دانشگاه اصفهان»، مطالعات روان شناختی، دوره 4، شماره 1: 46-31.
سلطانی‌زاده، محمد (1384)، بررسی رابطه بین لذت جسمانی و هیجان طلبی با سلامت ذهن دانشجویان دانشگاه اصفهان، کارشناسی ارشد، دانشگاه اصفهان.
شفیع‌آبادی، عبدالله و لادن معین و میترا وحید واقف (1389). «مقایسه اثر بخشی دو رویکرد تحلیل ارتباط متقابل (TA) و راه حل محور در تغییر سطح رضایت زناشویی زنان متاهل شاغل تهران»، زن و جامعه، شماره 3: 21-40.
شفیع‌آبادی، عبداله و غلامرضا ناصری (1390). نظریه­های مشاوره و روان درمانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.
شیخ­الاسلامی، راضیه و عصمت نجاتی و ساره احمدی (1390). «پیش بینی مؤلفه­های شادکامی زنان متأهل از طریق عزت نفس و روابط زناشوئی»، زن در فرهنگ و هنر، دوره 3، شماره 1: 172-167.
شیلینگ، لوئیس (1390). نظریه­های مشاوره، (سیده خدیجه آرین)، تهران، انتشارات اطلاعات.
فتحی‌پور، مریم و غلام‌رضا ابراهیمی نژاد و صدرالله خسروی و محسن رضائیان و علی اصغر پورشاه نظری (1389).«تاثیر آموزش تحلیل ارتباط محاوره­ای برن بر بهبود عملکرد والدین دانش آموزان پسر دوره متوسطه شهر رفسنجان»، دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، دوره 9، شماره 1: 47-58.
قاسمی، نظام الدین و محمدباقر کج باف و مهدی ربیعی (1390). «اثربخشیگروهدرمانیمبتنیبرکیفیتزندگیبربهزیستیذهنیو سلامتروان»، مجله روان شناسی بالینی، دوره 3، شماره 2: 23-34.
کار، آلن (1385). روان شناسی مثبت، (حسن پاشا شریفی، جعفر نجفی زند و باقر ثنایی)، چاپ اول، تهران، نشر گلرنگ یکتا.
گل‌پرور، محسن و سارا جوادی (1385).« الگوی ارتباطی بین باورهای دنیای عادلانه برای خود ودیگران با شاخصهای بهداشت روانی: الگوی معادلات ساختاری»، اصول بهداشت روانی، دوره 8، شماره های 31 و 32: 109-122.
گل‌پرور، محسن و مهرانگیز کرمی (1390). «رابطه عاطفه مثبت و منفی صفت با بی عدالتی و رفتارهای مخرب کارکنان»، مطالعات روان شناختی، دوره 7، شماره 3: 97-130.
لشنی، زینب و محمدرضا شعیری و محمدعلی اصغری مقدم و محمود گلزاری (1390). «تأثیر آموزش راهبردهای شاکرانه بر گسترش عواطف مثبت و شادکامی»، مطالعات روان شناسی بالینی، شماره 4: 135-151.
نادری، فرح و زینب انصاری فر (1390). «تاثیر هنر درمانی بر خود پنداره تائید جویی و شادکامی کودکان مراجعه کننده به مراکز مشاوره  و درمان شهرستان اهواز»، یافته­های نو در روانشناسی، شماره 18: 17-33.
نریمانی، محمد و سعید آریاپوران و عباس ابوالقاسمی و بتول احدی (1391). «اثربخشیروشهایآموزشذهنآگاهیوتنظیمهیجانبرعاطفهوخلقجانبازان شیمیایی»، مجله علمی پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی اراک، دوره 15، شماره 2: 107-118.
Augusto Landa, J.M, Lopez-Zafra, E, Aguilar-Luzon, M, & Salguero de Ugarte, M. (2009). Predictive validity of Perceived Emotional Intelligence on nursing students’ self-concept. Nurse Education Today, 29 (7), 801-808.
Beck, A.T, Steer, R.A, Epstin, N, & Brown, B. (1990). Beck self-concept test. Psychological Assessment, 2 (2), 191-197.
Chapman, A. (2007). Eric Berns's transactional analysis parent adult child model, theory and history article [on-line]. avaliable: http: //businessballs.com/ transact.html
Ciarrochi, J, Chan, A.Y.C, & Bajgar, J. (2001). Measuring emotional intelligence in adolescents. Personality and Individual Differences, 31 (7), 1105–1119.
Ciucur, D, & Pirvut, A.F. (2012). The effects of transactional analysis program on team leadership factors in automotive industry. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 33, 667-671.
Dunn, N, Shields, N, Taylor, N.F, & Dodd, K.J. (2009). Comparing the self concept of children with cerebral palsy to the perceptions of their parents. Disability andRehabilitation, 31, 385 – 393.
Fredrickson, B.L. (2001). The Role of positive Emotion in Positive Psychology: The Broaden and Build Theory of Positive Emotion. American Psychologist, 56, 218-226.
Johnson, W, & Krueger, R.F. (2006). How money buys happiness: Genetic and environmental processes linking finances and life satisfaction. Journal of Personality and Social Psychology, 9(4), 680-691.
LePage, M.L, & Crowther, J.H. (2010). The effects of exercise on body satisfaction and affect. Body Image, 7 (2), 124-130.
Liu, L.J, Sun, X, Zhang, C.L, Wang, Y, & Guo, Q. (2010). A survey in rural china of parent-absence through migrant working: the impact on their children s self-concept and loneliness. Biomedical Central Public Health, 1471, 10-32.
Mc kimm, J, & Forrest, K. (2011). Using Transactional Analysis to Improve Clinical and Educational Supervision: The Drama and Winners Triangles. Post GraduateMedical Journal, 86(10), 261-265.
Mohammadi, M, Esmaeily, M, & Nik, A. (2010). The effectiveness of group consultation in the method of transactional analysis over the student's communicative skills. Procedia-Social and Behavioral Sciences, 5, 1490-1492.
Perrewé, P.L, & Spector, P.E. (2002). Personality research in the organizational sciences. Personnel and HumanResources Management, 21, 1-64.
TavakolizadehZoh, J, Abedizadeh, Z, & Panahi, M. (2012). The Effect of Swimming on Self Concept's Girl High School Students. Procedia - Social and Behavioral Sciences, 69 (9), 1226–1233.
Watson, D, & Clark, L.A. (1988). Mood and the mundane: relations between daily life events and self-reported mood. Journal of Personality and Social Psychology, 54 (2), 296-308.
Watson, D, Clark, L.A, & Tellegen, A. (1988). Development and validation of brief measures of Positive and Negative Affect: The PANAS scales. Journal of Personality and Social Psychology, 54 (6), 1063-1070.
Watson, D, & Tellagen, A. (1985). Toward a consensual structure of mood. Psychological Bulletin, 98, 219-235.