تحلیلی بر نوسازی و کارکرد خانواده در استان مازندران

نوع مقاله : پژوهشی اصیل

نویسندگان

1 نویسنده مسئول، استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور؛ hntabar@yahoo.com

2 استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه پیام نور؛ smollania@yahoo.com

3 دکترای تخصصی مدیریت آموزشی واحد ساری، دانشگاه آزاد اسلامی، ساری، ایران؛

چکیده

در طول دو سده اخیر در جریان نوسازی، خانواده ایرانی دچار تغییرات اساسی گردیده است. بر این اساس هدف اصلی پژوهش آن است که تغییرات کارکردی خانواده در بستر نوسازی در استان مازندران را مورد بررسی قرار دهد.
روش‎ تحقیق حاضر، پیمایشی بوده و سرپرستان خانوار در مناطق شهری و روستایی استان مازندران جامعه آماری آن را تشکیل می­دهند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران چهارصد نفر تعیین شد. در این پژوهش از روش نمونه‌گیری خوشه­ای چند مرحله­ای استفاده شده و ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه بوده است.
یافته­ها نشان داد که در نقاط شهری، بین نوسازی و کارکرد حمایتی- مراقبتی تفاوت معنی­داری وجود دارد و در نقاط روستایی بین این دو متغیّر تفاوت معنی­دار وجود ندارد. اما بین دو متغیّر نوسازی و کارکرد عاطفی در نقاط شهری و نقاط روستایی تفاوت معناداری دیده نشده است.
خانواده هنوز هم از اهمیت و جایگاه بالایی برخوردار است. البته با شواهدی می توان به تغییرات کارکرد خانواده اشاره کرد ولی این تغییرات در دو نقاط شهری و روستایی متفاوت است.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Issues and Interventions of Children of Divorce in Iran: A Meta-analysis of Articles

نویسندگان [English]

  • Hossein Nazoktabar 1
  • Shahram Molania Jelodar 2
  • S. Zahra Hoseini Dronkolaei 3

1 Corresponding author, Associate professor in Payame Noor University; hntabar@yahoo.com

2 Associate professor in Payame Noor University; smollania@yahoo.com

3 PhD in Education in Management, Islamic Azad University, Sari, Iran; s.zahra.hoseini61@gmail.com

چکیده [English]

 
Abstract
In recent years, divorce growth rate has led to an increase in the number of children of divorce. These children have a lot of problems and issues hidden from view. Undoubtedly, parental separation is an annoying phenomenon for most of them. Studies indicate that children of divorce usually confront many social and psychological problems in their lives.
In this paper, we have conducted a meta-analysis method to analyze the published internal papers in this field. Finally, we came to 20 articles and took them into consideration. the Internal research are mostly focused on mental health and its sub-scales, and the results show that the condition of children of divorce is more undesirable than that of orphan children and those from intact families. Some of these studies also show the positive impact of intervention programs on children of divorce. What is neglected in these studies is examining the social damages threatening these children.

کلیدواژه‌ها [English]

  • children of divorce
  • Meta-analysis
  • situation
  • intervention

تجربه نوسازی[1] در جهان بازگوی آن است که برنامه­های نوسازی، زمانی موثّرتر خواهد بود که بتواند طرز فکر انسان‌ها و روش زندگی آن‌ها را تغییر دهد و از آن جا که انسان‌ها در چارچوب خانواده شکل گرفته اند، پس طبیعتاً فرایند نوسازی در وهله نخست، نهاد خانواده را تحت تأثیر قرار می­دهد. تأثیرپذیری کارکرد خانواده از فرآیند نوسازی از سوی اسملسر[2] (1959)، لرنر[3] (1958)، پارسونز[4] (1966)، رابرت وود[5] (1977)، ریچارد لامبرت[6] (1963)، اینکلس[7] (1976) و اینگلهارت[8] (1373) مورد تاکید قرار گرفته است.

در طول دو سده اخیر در جریان نوسازی، خانواده ایرانی دچار تغییرات اساسی گردیده است. تغییرات ایجاد شده در ساختار کلی جامعه در دهه‌های اخیر در اثر اجرای برنامه‌های متنوع نوسازی به ویژه گسترش آموزش عالی و وسائل ارتباط جمعی، شرایط دگردیسی نهادهای مسلط اجتماعی را فراهم کرده­اند، به گونه­ای که برخی نهادهای اجتماعی کارکردهای سنتی خویش را از دست داده و کارکردهای نوینی پیدا کرده­اند. خانواده نیز از این مهم مستثنی نیست، به طوری که گونه­گون شدن همه جانبه خانواده و تغییر نظام قدرت در آن مشهود است (کاستلز، 1385: 268). بنابراین، عده­ای تغییرات را به معنای زوال و فروپاشی خانواده در دوره جدید می­دانند. افلاطون، مارکس و انگلس و فمنیست­ها هر یک به دلایلی متفاوت از دیگری به حذف کارکردهای سنتی خانواده در جامعه می­اندیشند (آزاد ارمکی، 1389 : 119). در مقابل، عده­ای به بقای خانواده با وجود تغییرات آن توجه دارند. عده­ای از کارکردگرایان ساختاری تحت تأثیر اندیشه­های کنت، دورکیم، پارسونز و مرتن مدعی­اند که تغییر نظام کارکردی خانواده امری نامحتمل و تصورناپذیر است و خانواده پاسخ­گوی اساسی­ترین نیازهای انسانی و اجتماعی است و به همین لحاظ هرگز دچار فروپاشی نخواهد شد (هارالامبوس، 1991 : 325). با این حال، خانواده خود پدیده­ای است که به بیان گورویچ هر لحظه در حال دگرگونی بوده و از فراگردهای «ساختی‌ شدن»[9]، «از ساخت افتادن»[10]، «باز‌ساختی شدن»[11]برخوردار است. لذا، هرگونه نگرشی به خانواده بایستی نگرشی پویا و دیالکتیکی باشد(مهدی، 1354: 64).

در ایران، نهاد خانواده در چند دهه­ی اخیر عمدتاً به دلیل اجرای سیاست‌های مبتنی بر برنامه‌های نوسازی و تغییرات فرهنگی متأثر از آن، دست خوش تغییرات مهمی شده که در نتیجه ی این تغییرات، کارکردهای سنتی خانواده در ایران تضعیف شده است. آن چه در این پژوهش مد نظر است، بررسی تغییرات کارکردی خانواده در بستر فرایند نوسازی در استان مازندران است. اما در پاسخ به این پرسش که آیا مازندران در معرض برنامه­های نوسازی قرار گرفته است یا نه، باید گفت که استان مازندران از برنامه‌های نوسازی دوره پهلوی دوم به ویژه اصلاحات ارضی و در هم شکسته شدن نظام ارباب رعیتی از بعد اجتماعی تأثیرات زیادی پذیرفت. با وقوع انقلاب سال 57 در ایران، فرایند دگرگونی های اجتماعی شدت و گسترش بیش‌تری یافت و به تدریج دیگر ابعاد زندگی اجتماعی و اقتصادی استان مازندران را نیز فرا گرفت.

با توجه به این که توسعه و پیشرفت جامعه تا حدود زیادی در گرو نهاد خانواده است، مقاله حاضر در پی آن است تا آسیب‌هایی که نهاد خانواده در فرآیند نوسازی تجربه می کند را شناسایی نماید تا بدین وسیله بتوان با برنامه­ریزی هایی در جهت کاهش این معضل گام برداشت. آمارهای ارائه شده توسط نهادهای مربوط، حکایت از بحران نهاد خانواده در ایران دارد. از این رو، خانواده در دوران معاصر تحولات بی سابقه ای را تجربه کرده که انجام این پژوهش ضروری به نظر می رسد. بنابراین، مسئله اصلی پژوهش این است که آیا تاثیر نوسازی بر کارکرد حمایتی- مراقبتی خانواده در نقاط شهری با نقاط روستایی متفاوت است؟ و آیا تاثیر نوسازی بر کارکرد عاطفی خانواده در نقاط شهری با نقاط روستایی متفاوت است؟ اگر این تفاوت معنادار است، میزان و رابطه آن بر هر یک از مولفه ها چگونه است؟

 

پیشینه تحقیق

مرور تحقیقات داخلی و خارجی نشان می دهد که خانواده در دنیای معاصر تحت تأثیر مؤلّفه­های نوسازی، از لحاظ کارکردی، تغییرات وسیعی را تجربه کرده است. به عبارت دیگر، تحقیقات انجام شده در مورد کارکرد خانواده نشان می­دهد که اکثر آن­ها، نوسازی را باعث تحولات خانواده می­دانند.

آزاد ارمکی و همکاران (1379) نیز به بررسی تحولات اجتماعی و فرهنگی در طول سه نسل خانواده تهرانی با تاکید بر مقایسه مراسم، آداب و کارکردهای حمایتی پرداختند.آن ها به این نتیجه رسیدند که با وجود پایایی کارکردهای آداب و رسوم ازدواج و تشدید در اجرای مراسم، برخی از سنت­ها و ارزش­های حاکم بر خانواده و شبکه خویشاوندی تحت تأثیر تحولات فرهنگی اجتماعی بوده است.

آقاجانیان (2001) در مطالعه‏ی خود با موضوع خانواده و تغییرات آن در ایران، بر این عقیده است به این نتیجه رسید که نهاد خانواده در ایران کنونی تحت نفوذ و تأثیر تمدن ایرانی قبل از اسلام، ارزش‏ها و دکترین‏های اسلامی، تلاش‏ها و فعالیت‏های نوسازی دهه‏های 1960 و1970، انقلاب اسلامی، هشت سال جنگ ویرانگر و تلاش‏های اخیر برای توسعه اقتصادی می‏باشد.

هیرشمن و مین (2002) در مطالعه‏ ای درباره تأثیرات نوسازی بر ساختار خانوادۀ پدر مکانی در کشور ویتنام، به این نتیجه رسیدند که علی رغم وجود فرآیند نوسازی و شیوع مشاغل غیرکشاورزی و بالارفتن سن ازدواج، این نوع الگوی خانواده تغییر محسوسی نکرده است، یعنی سکونت بین‌نسلی برای جوامع مدرنیزه شده هنوز کارکرد خود را حفظ کرده و مورد استقبال است. ویلیام گود (1963) نیز در اثر خود با عنوان انقلاب جهانی در الگوهای خانواده، نشان‏داد که تغییرات اساسی در حوزه‏های رفتار، ارزش‏ها، اعتقادات و نگرش‏های مرتبط با خانواده صورت گرفته است.

بنابراین، در این تحقیق سعی شده است تا تاثیر نوسازی را بر بعد حمایتی- مراقبتی خانواده و نیز بعد عاطفی خانواده در دو جامعه مختلف (شهری/ روستایی) بررسی و مقایسه شود. مروری بر مطالعات انجام شده در حوزة کارکرد خانواده حاکی از کمبود مطالعات علمی و دقیق در این حوزه می‌باشد. در مقاله حاضر سعی شده است با تلفیق شاخص­ها، رویکردها و یافته­های مختلف درباره‌ی فرآیند نوسازی و کارکرد خانواده، نگاه جامعی به وضعیت فرآیند نوسازی و کارکرد خانواده ارائه داده شود. حتی مرور بر این ادبیات نشان می‌دهد که هیچ مطالعه­ای در ایران وجود ندارد که به­طور خاص به موضوع نوسازی و خانواده پرداخته باشد. از این رو می­توان این مقاله را به عنوان یک تحقیق نادر در این عرصه به شمار آورد.   

 

چارچوب نظری

با توجه به تغییرات اجتماعی سریع در دوران معاصر، خانواده به عنوان «کورۀ تغییر»، دچار تغییرات محسوسی شده است. زیرا خانواده به انطباق با شرایط اجتماعی تغییر یافته و از منظر دیگر به بازتولید ارزش‎های جدید خانوادگی پرداخته است. در تبیین این که چرا خانواده تغییر می‎کند و چه عواملی بر این تغییر تأثیرگذارند، می‎توان به یک شناخت نظری دست یافت و پاسخ به این سوال را در چارچوب نظریه‎های مطرح‌شده جست‌وجو نمود. این چارچوب‎های نظری در قالب نظریه‎های نوسازی، ساختی- کارکردی و تغییر ایده‎ای مورد بررسی قرار خواهد گرفت:

 

1- نظریه نوسازی

با توجه به این که مبنای بررسی این تحقیق تغییرات خانواده و تأثیرپذیری آن از برخی عناصر نوسازی است. از این رو، برای بررسی تأثیرات نوسازی بر ساختار خانواده تلاش می‎شود از آن دسته از نظریات نوسازی استفاده شود که به موضوع گذار و تغییر در فرآیند نوسازی پرداخته‎اند، هم‌چون نظریه‎ی اسملسر، لرنر، اندرسون و شیلز. این نظریه‌ها، علاوه بر بحث تغییرات ساختار خانواده در جریان نوسازی، به تمایزات کارکردی نهاد خانواده نیز اشاره دارند. علاوه بر این‌ها، نظریه‌پردازهای جنسیتی مانند بازراپ[12] (1981) با اقتباس از ایده های نظریه­پردازان نوسازی، بر این عقیده­اند که با افزایش سطوح توسعه اقتصادی، نابرابری­های جنسیتی کاهش می­یابد. زیرا توسعه اقتصادی، موقعیت زنان را به وسیله افزایش مشارکت­شان در اقتصاد صنعتی و بهبود سطوح تحصیلی‌شان، افزایش می­دهد (ساندارام[13]، 2005: 10). از این رو، در تبیین ساختاری تغییرات خانواده بر تغییر منظومه ساختارهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جامعه تأکید می‎شود. تغییرات ساختاری عمدتاً از طریق نشانگرهای رشد صنعت، شهرنشینی، آموزش، درآمد و مصرف، حمل و نقل و ارتباطات و اشکال متعدد تکنولوژی‌های جدید تبیین می‎شوند(جایا کودی و دیگران[14]، 2007: 4).

در فرآیند نوسازی، انشقاق، گسستگی و تضعیف در بین عوامل همبسته اجتماعی به وجود می‏آید و افراد به صورت اتم‎هایی مجزا به نظر می‏رسند که به­دنبال حداکثر سود و منفعت فردی و شخصی خود هستند، یعنی دغدغه‏های شخصی بر مصالح جمعی و قومی اولویت می‏یابد و تغییر در ایده افراد به سمت سکولاریته، مادی‏گرایی، فردگرایی و انزواطلبی، تکثرگرایی ایدئولوژیکی، نسبیت، قابلیت تغییر‏پذیری و تسامح صورت می‏گیرد و خانواده محوری به فرد محوری تبدیل می‏شود. همزمان با این تحولات، نوعی انطباق‌پذیری در الگوهای ازدواج و خانواده با شرایط جدید صورت می‏گیرد. به همین دلیل است که وستوف[15] (1978) مطرح می‎کند که «تحولات نهادهای ازدواج و خانواده، نشانه‏ها و نمادهایی از تغییرات  اجتماعی محسوب می‏شوند. زیرا تحولات اقتصادی و اجتماعیِ جامعه مرتبط با کاهش اقتدار سنتی و مذهبی، اشاعه و گسترش اخلاق عقلانیت و فردگرایی، آموزش همگانی برای هر دو جنس، افزایش برابری جنسیتی، افزایش احتمال بقای فرزندان و ترویج و گسترش فرهنگ مصرف می‏باشد» (ویکز[16]، 2002: 416). ویلیام گود[17] (1963) نیز با مطرح کردن ایده «انقلاب جهانی در الگوهای خانواده»، به گسترۀ تأثیرات نوسازی بر خانواده و الگوهای ازدواج اشاره می‏کند. مک دونالد (2006) نیز بر تأثیرپذیری خانواده در جریان لیبرالیسم اجتماعی (نوسازی بازاندیشانه[18]) و سرمایه‎داری جدید اقتصادی تأکید دارد.

در نهایت، اگر بخواهیم بر اساس دیدگاه نوسازی به تغییرات خانواده بنگریم، خواهیم دید که این نظریه‌، تغییرات خانواده را به تغییرات در زندگی اجتماعی به جهت ظهور نیروهای جدید اجتماعی، یعنی سه جریان صنعتی شدن، شهرنشینی و آموزش همگانی، مرتبط می‌کند. بر این اساس، تحولات ازدواج و خانواده به عنوان سازگاری نظام‏مند با تغییر در شرایط نظام اجتماعی کل یا به عبارت دیگر، انطباق با شرایط اقتصادی اجتماعی تغییریافته، در نظر گرفته می‏شوند (عباسی‏شوازی وصادقی، 1384: 28-27).

 

2- نظریه ساختی- کارکردی

علاوه بر نظریه نوسازی، دیدگاه ساختی- کارکردی نیز، یکی از رویکردهای اساسی در مطالعه تغییرات خانواده محسوب می‎شود. استفاده از این دیدگاه در مطالعه خانواده به صورت جدی و گسترده، توسط پارسونز شروع گردید (برنارد[19]، 1972: 37). بر اساس این نظریه، خانواده یکی از خرده‏نظام‎‏های نظام اجتماعی کل محسوب می‏شود که کارکردهایی را جهت بقای نظام و حفظ ارزش‏ها و هنجارها برای ایجاد نظم و تعادل در جامعه بر عهده دارد. از منظر کارکردگرایی ساختاری، خانواده به مثابه یک نهاد اجتماعی، توازن خود را در کل نظام اجتماعی حفظ نموده و توانسته به بازتولید ارزش‏های خود بپردازد و آن ­را حفظ کند و به نسل‏های بعد منتقل کند (آزادارمکی و دیگران، 1379: 7). 

از نظر پارسونز دو کارکرد اصلی خانواده عبارت­اند از: اجتماعی‌شدن اولیه و تثبیت شخصیت. از نظر وی خانواده هسته­ای مناسب­ترین و کارآمد­ترین نوع خانواده برای پاسخ­گویی به نیازهای جامعه صنعتی است (گیدنز، 1386: 255). پارسونز بر اهمیت خانواده و حفظ ثبات جامعه و سلامت افراد تاکید می‌کند و روی کارکردهای مثبت خانواده مانند تنظیم روابط جنسی و تولید مثل، جامعه پذیری، مراقبت و نگه‌داری فرزندان، تعیین پایگاه اجتماعی، حمایت عاطفی و تاًمین عشق و محبت و امنیت فرد تاکید می‌کند و کارکردهای منفی خانواده را وجود علاقه عاطفی قوی بین اعضا و در نتیجه محدود کردن آن­ها توسط یکدیگر، نادیده گرفتن کار زنان در خانواده و خشونت خانوادگی می‌داند (ستوده و بهاری، 1386 : 53).

کونیگ، خارج شدن کارکرد تولید اقتصادی خانواده به سازمان‌های مستقل جامعه، انتقال کارکرد قدرت در کلیت خود به دولت، خارج شدن کارکرد مذهب و تجمعات فرهنگی از خانواده و انتقال آن به کلیسا و سایر نهادهای اجتماعی را مورد بحث قرار می‌دهد. او معتقد است که امروزه درخواست‌های شغلی آن چنان هستند که خانواده هرگز قادر به ارائه آموزش شغلی به فرزندان نمی‌باشد. بنابراین، آموزش شغلی نیز به مؤسسات خاص دولتی با پرسنل آموزش دیده واگذار شده است، از طرف دیگر، کوچک شدن و از لحاظ اقتصادی بی قدرت شدن خانواده مانعی در ارائه کارکردهای تأمین و محافظت اعضای سال خورده و بیمار است که آن هم امروزه به سازمان‌های متخصص واگذار شده است. گذران اوقات فراغت چه برای جوانان و چه سایر اعضای خانواده نیز امروزه شکلی خاص به خود گرفته و در انجمن‌ها، گروه‌ها و کلوب های مختلف سازمان می‌یابد. او حتی معتقد است که خانواده در مصرف مواد لازم روزانه خود نیز به سازمان‌های عمومی، که مثلاً غذاهای آماده برای طبخ آماده می‌کنند، وابسته شده است. به این ترتیب، فعالیت‌های درون خانواده که تا حدود زیادی معطوف به تولید برای مصرف خانگی بود، کاهش یافته است. با توجه به کلیه کارکردهایی که دیگر در خانواده موجود نیستند، او به اصطلاح "کاهش کارکرد خانواده به کارکردهای مشخص خانوادگی" رسید. او این کارکرد را تنها کارکردی می‌داند که در محدوده مستقل خانواده است و این جمله مک آیور "همان طور که خانواده کارکردی بعد از کارکردی را از دست می‌دهد، به کارکرد واقعی خود می‌رسد" مصداق می‌یابد (کونیگ[20]، 1987: 248). به این ترتیب، کارکرد اختصاصی خانواده با توجه به صمیمیت و علایق اعضای ساخت شخصیت فرهنگی- اجتماعی کودکان است. این کارکرد واقعی خانواده برای سالیان متمادی زیر پوشش نیازهای ثانویه قرار داشت و تنها پس از پیدایش جوامع مدرن، خانواده توانست از زیر بار تمام کارکردهای ثانویه رها شود و به وظیفه اصلی خود برسد.

شلسکی از دو قانون ثبات خانواده مدرن نام می‌برد. ثبات یا انعطاف‌پذیری خانواده‌ها در جوامع مدرن به این دو قانون وابسته است؛ 1- هر اندازه که در خانواده بقایای کارکردهای نهادی بیش‌تر باقی مانده باشد خانواده ثبات بیش‌تری دارد (منظور کارکردهایی است که با وجود صنعتی‌شدن و تکامل کارکردهای عمومی اجتماعی هنوز در خانواده باقی مانده‌اند) "قانون ثبات". 2- هر اندازه که این بقایای کارکردی در خانواده از طرف شخصیت اعضای خانواده بیش‌تر درونی گردد "قانون انعطاف‌پذیری". در واقع، ثبات و انعطاف‌پذیری خانواده‌ها در جوامع مدرن بسته به موجود بودن کارکردهای بیش تر خانواده است که قانون اول، قانون ثبات به‌خصوص در میان خانواده‌های روستایی و هم‌چنین خانواده­های صنعت­گر و کارگری دیده می‌شود. قانون دوم انعطاف پذیری که درونی‌کردن این کارکردها را مطرح می‌کند، بیش‌تر در میان خانواده‌های بورژوازی که دارای ارزش‌های احساسی هستند و از آموزشی روشن فکرانه برخوردارند، دیده می­شود (اعزازی، 1389: 83).

 

3- نظریه تغییر ایده‎ای

رویکرد تغییر ایده‏ای بر ماهیت نو و ابداعی بودن ایده‌ها و نگرش‌ها و تغییرات فرهنگی و ارزشی جامعه تأکید دارد. در چارچوب این نظریه و برای تبیین تحولات خانواده و مؤلفه‏های آن، کالدول (1982) بر هسته‎ای‌شدن عاطفی و خانواده هسته­ای و گسترش آن‌ها از طریق آموزش عمومی و رسانه‌های جمعی و گسترش ایده‏ها و ارزش‏های غربی در سایر جوامع، لستهاق (1983) بر تغییر نظام‏ معنایی و افزایش فردگرایی ‏سکولار[21]، تغییرات بنیادی در مفهوم ازدواج، گسترش هم خوابگی، آزادی جنسی، طلاق، فرزندآوری خارج از زناشویی و... در کشورهای اروپای غربی و سرایت آن به خارج از اروپای غربی، منچ و همکاران(2005) بر تغییرات سریع در نظام‏های ارزشی جوامع آسیایی، کاسترلین (2001) بر نوآوری‏ رفتاری، تغییر ایده‌ها و دینامیک اجتماعی اشاعه و تورنتون و همکاران (2004) بر آرمان‌‌گرایی توسعه تأکید نموده‏اند.

در تمامی دیدگاه‌هایی که بیان شد، نوسازی را به عنوان عاملی که می‎تواند در جامعه ایجاد تغییر کند می‌شناسند و هم­چنین نهاد خانواده هم از این تغییرات مستثنا نیست. از این­رو، مبحث محوری در تاریخ اجتماعی دوران مدرن این دیدگاه بیان می‌کند که نوعی پیشرفت از شیوه‌های سازمان خانوادگی به شیوه‏های سازمان غیرخانوادگی رخ داده است که بسیاری از کارکردهایی را که خانواده در دوره‏های پیشین حفظ کرده بود، از آن گرفته است. مدارس، کودکان را جامعه‏پذیر می‏کنند، بازار کار، جایگزین شیوه تولید اقتصادی خانواده محور شده و برنامه‏های رفاه اجتماعی، نیاز به حمایت گسترده شبکه‎ خویشاوندی را تضعیف کرده است. با این­حال، این تغییر و تحول نه تنها حوزه‏هایی را که نیازمند توجه بیش‌تر به مطالعۀ تغییرات خانواده است، محدود نکرده، بلکه گسترده‏تر نیز نموده است. البته هیچ یک از این شیوه‏های سازمان غیرخانوادگی نتوانسته‏اند به­طور کامل جایگزین خانواده به­عنوان یک نهاد اجتماعی شوند، بلکه این بسترها کمک کرده است که یک رشته حد و مرزهایی که در آن خانواده اقدام به تصمیم‏گیری می‏کند را مشخص کنند (سلتزر و دیگران[22]، 2005: 915).

اگرچه، در دوره جدید، بعضی از کارکردهای خانواده در کل به دیگر نهادهای اجتماعی واگذار شده، ولی هنوز برای خانواده کارهای بسیاری باقی است(آزاد ارمکی، 1376 :65): (1) تولید مثل، (2) تربیت فرزندان، (3) حمایت آموزشی و پرورشی از فرزندان، (4) حمایت از پدران و مادران، (5) مشارکت در ازدواج فرزندان، (6) تقویت حس مشارکت، (7) بروز علائق و آزادی و اعتماد اجتماعی، (8) استراحت و رفع خستگی انسان امروز، (9) و از همه مهم تر تحقق فردیت اجتماعی. هم چنین، ویلیام اف. آگبرن نیز در سال 1934 شش کارکرد اصلی را برای خانواده مطرح کرد: 1- تولید مثل؛ 2- حمایت و مراقبت؛ 3- جامعه‌پذیری؛ 4- تنظیم رفتار جنسی؛ 5- عاطفه و همراهی؛ و 6- اعطای پایگاه اجتماعی (شیفر[23]، 1989: 324-325). بنابراین، در تعریف از کارکرد خانواده می توان گفت، مجموعه‌ی فعالیت‌هایی که خانواده در جهت برآوردن نیاز یا نیازهای نظام انجام می‌دهد. کارکردگرایان، این کارکردها را شامل تنظیم رفتار جنسی، جایگزین‌کردن اعضای جامعه از نسلی به نسل دیگر، جامعه‌پذیر‌کردن افراد خانواده، مراقبت و نگهداری از فرزندان و دیگر اعضای خانواده، تعیین جایگاه اجتماعی و حمایت عاطفی از اعضاء می‌دانند (رابرتسون، 1374: 314). در مجموع، به دلیل خصلت چندبعدی پدیده کارکرد خانواده، با ترکیب دیدگاه‌های مختلف جامعه‌شناختی درباره آن، می‌توان یک مدل نظری را ترسیم و ارائه نمود که در آن دو مؤلفه کارکرد خانواده به فرآیند نوسازی ذکر شده است (شکل شماره 1).

 

 

 

نمودار 1. مدل مفهومی تحقیق

 

فرضیه‌های پژوهش

در این پژوهش دو دسته فرضیه وجود دارد که در زیر بیان شده است:

-        تأثیر نوسازی بر کارکرد حمایتی - مراقبتی خانواده در نقاط شهری و روستایی استان مازندران، متفاوت بوده است.

-        تأثیر نوسازی بر کارکرد عاطفی خانواده در نقاط شهری و روستایی استان مازندران، متفاوت بوده است.

 

روش‌شناسی تحقیق

روش تحقیق در این پژوهش، روش پیمایشی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی سرپرستان خانوار در مناطق شهری و روستایی استان مازندران می باشد که براساس سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1390، تعداد آن‌ها 931002 خانوار می‌باشد (مرکز آمار ایران، 1390). روش نمونه­گیری، روش‌های نمونه‌گیری خوشه­ای چندمرحله­ای می باشد، بدین صورت که در نقاط شهری، ابتدا از هر شهر، 3 نقطه شمال، جنوب و مرکز برحسب پهنه جغرافیایی انتخاب شدند. بلوک‌های هر نقطه بر روی نقشه شهر شماره‌گذاری شده و برحسب پهنه جغرافیایی 3 بلوک در هر نقطه انتخاب شدند. هم چنین در نقاط روستایی، پرسشگران یکی از ساختمان‌های عام‌المنفعه مانند مسجد، مدرسه، حمام و یا بازار در مرکز روستا را رو در روی خود قرار داده و از سمت چپ خود اولین ساختمان مسکونی را انتخاب کرده و دقیقاً مطابق با روش ذکرشده در شهرها (تعداد خانوارهای بلوک بر تعداد پرسش­نامه) کار خود را شروع کردند. تعداد پاسخ‌گویان در هر منطقه متناسب با تعداد ساکنین آن منطقه بوده و افراد مورد نظر به روش تصادفی ساده انتخاب شده­اند. تعداد نمونه بر اساس فرمول نمونه‌گیری‌ کوکران 400 نفر تعیین گردید.

در این پژوهش، متغیر وابسته، کارکرد خانواده است. ویلیام اف. آگبرن شش کارکرد اصلی را برای خانواده مطرح کرد: 1- تولید مثل؛ 2- حمایت و مراقبت؛ 3- جامعه‌پذیری؛ 4- تنظیم رفتار جنسی؛ 5- عاطفه و همراهی؛ و 6- اعطای پایگاه اجتماعی ( شیفر، 1989: 324-325). در پژوهش حاضر، کارکرد خانواده، با توجه به تغییراتی که نوسازی باعث خواهد شد، در دو حوزه 1) حمایتی - مراقبتی و 2) عاطفی در قالب طیف پنج درجه‌ای لیکرت سنجش گردید.

  1. کارکرد حمایتی و مراقبتی: برای سنجش این کارکرد، از مقیاس اصلاح‌شدة آمیزش عاطفی در ابزار ارزیابی خانواده اِپشتاین و دیگران[24] (1983) استفاده شده است که ساختار و نظم مناسب خانواده و الگوهای تعاملاتی بین اعضای آن را مشخص می‌کند. سؤالات این کارکرد در مقیاسی تحت عنوان آمیزش عاطفی آمده که میزان علاقه مندی و توجه به نگرانی‌های اعضاء را نسبت به یکدیگر ارزیابی می‌کند و محّقق با اصلاح این سؤالات از آن‌ها برای سنجش کارکرد حمایتی خانواده استفاده کرده است.
  2. کارکرد عاطفی: برای سنجش کارکرد عاطفی خانواده، از پاره‌ای از سؤالات ابزار ارزیابی خانواده اپشتاین و دیگران (1983) استفاده شده است.

 

 

 

 

 

جدول 1. تعاریف عملیاتی متغیرها (کارکرد خانواده)

مفهوم

مولفه‌ها

ابعاد/ شاخص‌ها

نظریه‌پرداز

گویه‌ها

سطح سنجش

کارکرد خانواده

1) حمایتی- مراقبتی

حمایتی- مراقبتی

آگبرن، رابرتسون

1) اگر کسی گرفتاری مالی در خانواده تان داشته باشد، چقدر از او حمایت می‌کنید؟

2) معمولاً چقدر در هر ناتوانی و بیماری از اعضای خانواده‌تان مراقبت و نگه‌داری می‌کنید؟

3) چقدر در کمک به اعضای خانواده‌تان، نفع شخصی را ترجیح می‌دهید؟

ترتیبی (از کاملاً موافقم با کد 1 تا کاملاً مخالفم با کد 5)

2) عاطفی

عاطفی

آگبرن، رابرتسون

4) چقدر با اعضای خانواده‌تان به راحتی درددل می‌کنید؟

5) چقدر بین شما و اعضای خانواده تان اعتماد و صداقت وجود دارد؟

6) تا چه اندازه به مهر و علاقه در ارتباط با خانواده تان اهمیت می‌دهید؟

ترتیبی (از کاملاً موافقم با کد 1 تا کاملاً مخالفم با کد 5)

 

متغیر مستقل یعنی نوسازی با چهار مؤلفه اجتماعی، فرهنگی، روانی و سیاسی به کمک سؤالات و گویه‌های گوناگون در قالب طیف پنج درجه‌ای لیکرت مورد اندازه‌گیری قرار گرفته است.

نوسازی اجتماعی دلالت بر تفکیک و تمایز اجتماعی نقش‌ها و دگرگونی در کنش‌ها و غالب‌شدن کنش‌های عقلانی و منطقی در بین افراد جامعه دارد (ازکیا و غفاری، 1377: 89). در این پژوهش، نوسازی اجتماعی بر اساس 3 مؤلفه مورد بررسی قرار گرفته است: 1) برخورداری از متغیرهای الگویی مدرن شامل عام‌گرایی، فردگرایی، بی‌طرفی عاطفی، اکتساب و تفکیک، 2) جهانی‌گرایی و 3) خانواده‌گرایی.

 

جدول 2. تعاریف عملیاتی متغیرها ( نوسازی اجتماعی)

مفهوم

مولفه‌ها

ابعاد/ شاخص‌ها

نظریه‌پرداز

گویه‌ها

سطح سنجش

نوسازی (متغیر مستقل)

اجتماعی

برخورداری از متغیرهای الگویی مدرن

پارسونز، لوی، اسملسر

عام‌گرایی

1) غریبه‏ها هیچ وقت جای قوم و خویش را نمی‏گیرند.

2) اگر کسی جایی کار می‌کند، هر وقت لازم بود، باید کار دوستان، آشنایان و رفقا را راه بیاندازد.

ترتیبی (از کاملاً موافق با کد 1 تا کاملاً مخالف با کد 5)

فردگرایی

3) همیشه در زندگی دنبال پیشرفت خودم هستم.

4) من کارها را اغلب خودم به تنهایی انجام میدم.

5) سعی می‌کنم مستقل از دیگران زندگی کنم.

ترتیبی (از خیلی زیاد با کد 1 تا خیلی کم با کد 5)

بی‌طرفی عاطفی

6) هرکسی مسئول برطرف کردن مشکلات و نیازهای خودش است.

7) فردا را کسی ندیده است و آدم عاقل باید به فکر امروز خود باشد.

ترتیبی (از کاملاً موافق با کد 1 تا کاملاً مخالف با کد 5)

اکتساب

8) آدم با تلاشش می تواند به هر چیزی که می خواهد برسد.

9) هر کسی باید موقعیتش را بر اساس شایستگی­های شخصی خودش ارتقاء بدهد.

ترتیبی (از کاملاً موافق با کد 1 تا کاملاً مخالف با کد 5)

تفکیک

10) معمولا به جنبه های مهم زندگی ام توجه می کنم.

11) معمولا با مردم به عنوان ارباب رجوع برخورد می کنم.

ترتیبی (از کاملاً موافق با کد 1 تا کاملاً مخالف با کد 5)

جهانی‌گرایی

اینگلهارت

12) این‌که کجای دنیا زندگی می‌کنم، مهم نیست، مهم این است که یک انسان هستم.

13) برای من ایرانی بودن یا غیر ایرانی فرقی نمی‌کند.

ترتیبی (از کاملاً موافق با کد 1 تا کاملاً مخالف با کد 5)

خانواده‌گرایی

لوی

14) خانواده، مهم‌ترین چیز برای من در زندگی است.

15) تمام تلاش خود را حتی به قیمت رفاه و سلامتی خویش برای اعضای خانواده انجام می‌دهم.

ترتیبی (از کاملاً موافق با کد 1 تا کاملاً مخالف با کد 5)

نوسازی فرهنگی نیز براساس 3 شاخص تقدیرگرایی، برابری/مساوات‌طلبی جنسی و مصرف رسانه‌ای مورد اندازه گیری قرار گرفته است.

 

جدول 3. تعاریف عملیاتی متغیرها (نوسازی فرهنگی)

مفهوم

مولفه‌ها

ابعاد/ شاخص‌ها

نظریه‌پرداز

گویه‌ها

سطح سنجش

نوسازی (متغیر مستقل)

فرهنگی

تقدیرگرایی

راجرز

1) سرنوشت هرکسی از قبل تعیین شده است و نمی­توان آن را تغییر داد.

2) اگر خدا می خواست، وضع ما از این که الان هست، بهتر بود.

 

ترتیبی (از کاملاً موافق با کد 1 تا کاملاً مخالف با کد 5)

برابری/مساوات‌طلبی جنسی

چافز

3) زن، همیشه زن است و هیچ­وقت نمی­تواند مثل یک مرد در جامعه ظاهر شود.

4) زن و مرد باید کارهای خانه را با هم انجام دهند.

5) زن هم باید بتواند مثل مرد بیرون از خانه هم کار کند و هم درس بخواند.

ترتیبی (از کاملاً موافق با کد 1 تا کاملاً مخالف با کد 5)

مصرف رسانه‌ای

شکربیگی

6) در خانواده شما، تا چه اندازه از رسانه‌های زیر استفاده می‌شود؟ روزنامه/مجله، اینترنت و ماهواره

ترتیبی (از خیلی زیاد با کد 1 تا خیلی کم با کد 5)

 

نوسازی روانی به تغییر در سطوح ارزش­ها، سبک‏های شناختی، ویژگی­های شناختی و جز این­ها اطلاق می‏شود که در سایه تجاربی چون اقامت در شهر، رفتن به مدرسه، تماس با رسانه‏های جمعی و استخدام در بنگاه­های مدرن به دست می‏آید(بنوعزیزی، 1374: 13). برای سنجش نوگرایی روانی، از 3 شاخص فرعی به نام­های برخورداری از ویژگی­های انسان مدرن، انگیزه پیشرفت و همدلی استفاده شده است.

جدول 4. تعاریف عملیاتی متغیرها (نوسازی روانی)

مفهوم

مولفه‌ها

ابعاد/ شاخص‌ها

نظریه‌‌پرداز

گویه‌ها

سطح سنجش

نوسازی (متغیر مستقل)

روانی

برخورداری از ویژگی‌های انسان مدرن

اینکلس و اسمیت

1) فکر می کنم انسان باید از هر چیز نو در زندگی استقبال کند.

2) همیشه برای کارهایم از قبل برنامه­ریزی می­کنم.

ترتیبی ( از کاملاً موافق با کد 1 تا کاملاً مخالف با کد 5)

انگیزه پیشرفت

مک‌کله‌لند

3) سعی می­کنم فردایم بهتر از امروز باشد.

4) وقتی کار دشواری را انجام می‌دهم، آن‌قدر تلاش می‌کنم تا در نهایت بتوانم در آن موفقیت حاصل کنم.

ترتیبی (از کاملاً موافق با کد 1 تا کاملاً مخالف با کد 5)

همدلی

راجرز

5) دوست داشتم یک شغل پردرآمد در جامعه داشتم.

6) گاهی اوقات خودم را جای مسئولین قرار می­دهم و راجع به مسائل فکر می­کنم.

ترتیبی (از کاملاً موافق با کد 1 تا کاملاً مخالف با کد 5)

 

نوسازی سیاسی دلالت بر گسترش نهادهای دموکراتیک و مشارکت مردم در امور سیاسی جامعه دارد (ازکیا و غفاری، 1377: 90). نوسازی سیاسی در قالب شاخص کارآیی سیاسی اندازه­گیری شده است. کارآیی سیاسی[25]، به معنای اعتقاد فرد به این است که آیا تغییر سیاسی و اجتماعی ممکن است یا خیر ( شوارزر[26]، 2011: 5).

 

 

جدول 5: تعاریف عملیاتی متغیرها ( نوسازی سیاسی)

مفهوم

مولفه‌ها

ابعاد/ شاخص‌ها

نظریه‌پرداز

گویه‌ها

سطح سنجش

نوسازی (متغیر مستقل)

سیاسی

کارآیی سیاسی

شوارزر

1) فکر می‌کنم مقامات و مسؤلان کشوری به نظرات افرادی مثل من احتیاجی ندارند.

2) رأی‌دادن تنها راهی است که افرادی مثل من می‌توانند حرفشان‌ را بزنند.

3) من مسائل سیاسی کشورم را به ‌آسانی درک می‌کنم.

4) تصمیمات مهم کشوری اغلب به شکلی که ما از آن مطلع نمی شویم، گرفته می شود.

ترتیبی (از کاملاً موافق با کد 1

تا کاملاً مخالف با کد 5)

 

جهت ارزیابی پایایی ابزار از روش آلفای کرونباخ استفاده شده است که برای برآورد گویه‌های رتبه‌ای در ابزار سنجش استفاده می شود. آلفای کرونباخ هر یک از متغیرهای فوق در جدول زیر آمده است. ارقام جدول نشان می دهند که کل طیف‌ها از پایایی برخوردار می‌باشند.

 

جدول 6. میزان آلفای کرونباخ (پایایی) گویه‌های هر طیف

شاخص

تعداد گویه

میانگین

انحراف معیار

آلفای کرونباخ

کارکرد حمایتی- مراقبتی

3

13/8

83/3

86/0

کارکرد عاطفی

3

39/9

81/2

68/0

نوسازی

31

6/109

41/24

95/0

 

یافته‌های پژوهش

خلاصه ویژگی‌های اجتماعی- اقتصادی پاسخگویان

توزیع جنسی پاسخ گویان به این صورت بوده است که مردان 8/69 درصد و زنان 2/30 درصد بوده‌اند، پراکندگی سنی پاسخ‌گویان، 2/26 درصد در گروه سنی 29 سال و کمتر، 8/8 درصد از آنان در گروه سنی 30 تا 34 سال و 12/13 درصد در گروه سنی 35 تا 39 سال، 5/9 درصد در گروه سنی 40 تا 44 سال و 2/42 درصد در گروه سنی بالاتر از 45 سال را تشکیل می دادند. توزیع پاسخ گویان از حیث تحصیلات، 2/34 درصد از کل پاسخ گویان دارای تحصیلات زیردیپلم، 28 درصد دیپلم و 14 درصد فوق دیپلم، 5/19 درصد لیسانس و 2/4 درصد فوق لیسانس و بالاتر بوده­اند. از نظر شغلی، پاسخ­گویان به ترتیب بیکار (5/12 درصد)، کارگر (5/23 درصد)، کارمند (5/26 درصد) و آزاد (5/37 درصد) بوده­اند. سطح هزینه خانوار، 92/14 درصد زیر500 هزار تومان، 2/54 درصد501 تا 1 میلیون تومان، 8/26 درصد 1001 تا 1500 میلیون، 2/4 درصد 1501 تا 2000 میلیون و 5/0 درصد بیشتر از 2000 میلیون تومان در خانواده هزینه داشته‌اند.

 

آزمون فرضیه‌ها

به منظور آزمون تفاوت میانگین بین متغیر مستقل (نوسازی) و متغیر وابسته (کارکرد خانواده) در نقاط شهری و روستایی استان مازندران از آزمون تی دو نمونه مستقل استفاده شده است.

 

جدول 7. نتایج آزمون t دو نمونه مستقل بین پیرامون نوسازی و کارکرد خانواده

سطح معناداری

 (Sig)

ارزش

 T

انحراف معیار

میانگین

محل سکونت

متغیرها

 

.000

25.639

18.516

126.70

شهری*

نوسازی

10.643

88.78

روستایی**

.000

-20.848

2.093

5.63

شهری

کارکردحمایتی مراقبتی

3.205

11.18

روستایی

.000

4.736

2.509

8.79

شهری

کارکرد عاطفی

2.992

10.12

روستایی

3.604

12.46

روستایی

*n= 220, **n= 180

 

بر طبق نتایج آزمون t مشخص شد که میانگین متغیر نوسازی، در بین شهری­ها از روستاییان بیش­تر بوده است و این تفاوت به لحاظ آماری در سطح خطای کوچک­تر از 01/0 و اطمینان 99/0 نیز معنادار می­باشد. هم چنین، تفاوت معناداری بین میانگین متغیرهای کارکرد حمایتی- مراقبتی و کارکرد عاطفی نقاط شهری و روستایی در سطح خطای کوچک­تر از 01/0 و اطمینان 99/0 وجود دارد. بر این اساس، روستاییان نسبت به شهری ها میزان بیش­تری از ویژگی­های فوق را در زندگی خود تجربه کرده­اند. 

 

جدول 8. آزمون همبستگی بین نوسازی و کارکرد خانواده

متغیرها

مقیاس متغیرها

نقاط شهری

نقاط روستایی

میزان همبستگی

سطح معنی‌داری (Sig.)

میزان همبستگی

سطح معنی‌داری (Sig.)

نوسازی کارکرد حمایتی و مراقبتی

فاصله­ای - فاصله­ای

-.783(**)

.000

-.015

.840

نوسازی کارکرد عاطفی

فاصله­ای - فاصله­ای

-.037

.587

-.013

.858

 

در نقاط شهری، رابطه بین نوسازی و کارکرد حمایتی و مراقبتی نیز در سطح خطای کوچک­تر از 01/0 و اطمینان 99/0 معنی­دار است. براساس این نتیجه، خانواده هایی که از ویژگی‌های نوسازی بالاتری برخوردارند، میزان کارکرد حمایتی و مراقبتی آن­ها نسبت به خانواده‌هایی که نوسازی در آن­ها پائین­تر است کم‌تر است. (000/0=P؛ 783/0- =r). البته رابطه بین نوسازی و ساختار قدرت در حد قوی است. هم چنین، در نقاط روستایی رابطه بین فرآیند نوسازی و کارکرد حمایتی و مراقبتی در سطح خطای کم­تر از 05/0 معنی­دار نیست (840/0=P؛ 015/0- =r). درباره رابطه بین دو متغیر نوسازی و کارکرد عاطفی نیز، شاهد عدم ارتباط بین این دو متغیر در سطح خطای کم­تر از 05/0 در نقاط شهری (587/0 =P؛ 037/0- =r) و نیز نقاط روستایی (858/0=P؛ 013/0- =r) هستیم. یعنی، خانواده‌هایی که از نوسازی و ویژگی­های مترتّب بر آن برخوردارند، در کارکرد عاطفی آنان تاثیری نداشته است.

 

 

مدل‌سازی معادلات ساختاری (نقاط شهری)

فرضیه پژوهش

 

فرض صفر: تأثیر نوسازی بر کارکرد خانواده در نقاط شهری استان مازندران، متفاوت بوده است.

فرض یک: تأثیر نوسازی بر کارکرد خانواده در نقاط شهری استان مازندران، یکسان بوده است.

 

H0: RMSEA ≥ 0.10

H1: RMSEA < 0.10

 

الگوی روابط علّی در مدل معادله ساختاریِ اثرگذاری متغیّرِ نوسازی بر مؤلفه های کارکرد خانواده در نقاط شهری استان مبتنی بر نرم افزار معادلات ساختاری لیزرل به شرح ذیل است:

 

 

 

نتیجه آزمون: به منظور مشخص نمودن برآورد شاخص‌های نیکویی برازش، فاکتورهای گوناگونی وجود دارد که ذیلا هر یک از آن‌ها در قالب جدولی منسجم ارائه خواهد شد:

 

 

جدول 9. شاخص های نیکویی برازش

 

شاخص

نام

شاخص

میزان

استاندارد

مقدار

آزمون

نتیجه

χ2/df

نسبت مجذور کای بر درجه آزادی

00/3>

1.82

تایید آزمون

RMSEA

جذر برآورد واریانس خطای تقریب

10/0>

0.031

تایید آزمون

GFI

شاخص برازندگی

90/0<

0.91

تایید آزمون

AGFI

شاخص تعدیل شده برازندگی

05/0>

0.93

تایید آزمون

NFI

شاخص برازندگی نرم شده

90/0<

0.92

تایید آزمون

NNFI

شاخص برازندگی نرم نشده

90/0<

0.94

تایید آزمون

CFI

شاخص برازندگی تطبیقی

90/0<

0.97

تایید آزمون

 

با توجه به نتایج به دست آمده در جدول شماره 9، می‌توان گفت مدل بالا برازش خوبی از داده‌های دنیای واقعی داشته است. یعنی در مجموع کلّیت مدل معادله ساختاری، تأثیر متغیّر فرآیند نوسازی بر مؤلّفه‌های کارکرد خانواده در نقاط شهری استانِ مورد تایید بوده و برازش معنی داری دارد. در زیر میزان اثرگذاری مستقیم هر یک از ابعاد بر اساس خروجی نرم افزار ارائه خواهد شد:

 

جدول 10. میزان اثرگذاری مستقیم نوسازی بر کارکرد خانواده در نقاط شهری

متغیر مکنون

متغیر مشهود

مقدار تی

ضریب  برآوردی

ضریب استاندارد

نوسازی

کارکرد حمایتی - مراقبتی

18.58-

0.09-

0.78-

کارکرد عاطفی

0.54-

0.00-

0.04-

 

نتایج جدول شماره 10 نشان می دهد، با تاکید به ضرایب تی الگوی تحقیق، مقدار تی (0.18-) بیشتر از 2 شده است، لذا اثرگذاری متغیّر نوسازی بر مؤلّفه کارکرد حمایتی- مراقبتی مورد تائید قرار می‌گیرد. مقدار ضرایب استاندارد شدت تاثیر برابر با 0.78-، قوی و معکوس می باشد. بنابراین، هر چه گرایش به فرآیند نوسازی در خانواده‌های شهری بیشتر باشد، کارکرد حمایتی - مراقبتی آنان در خانواده کمتر می‌شود. هم‌چنین، مقدار تی برابر با 0.54- شده و این مقدار کوچک‌تر از 2 می‌باشد، لذا اثرگذاری متغیّر نوسازی بر کارکرد عاطفی مورد تائید قرار نمی‌گیرد. هم‌چنین میزان شدت این تاثیر برابر با 0.04- می باشد.

 

مدل‌سازی معادلات ساختاری (نقاط روستایی)

فرض های پژوهشی

 

فرض صفر: تأثیر نوسازی بر کارکرد خانواده در نقاط روستایی استان مازندران، متفاوت بوده است.

فرض یک: تأثیر نوسازی بر کارکرد خانواده در نقاط روستایی استان مازندران، یکسان بوده است.

 

H0: RMSEA ≥ 0.10

H1: RMSEA < 0.10

 

الگوی روابط علیّ در مدل معادله ساختاری اثرگذاری متغیّر نوسازی بر مؤلّفه های کارکرد خانواده در نقاط روستایی استان مبتنی بر نرم افزار معادلات ساختاری لیزرل به شرح ذیر است:

 

 

جدول 11. شاخص های نیکویی برازش

شاخص

نام

شاخص

میزان

استاندارد

مقدار

آزمون

نتیجه

χ2/df

نسبت مجذور کای بر درجه آزادی

00/3>

2.66

تایید آزمون

RMSEA

جذر برآورد واریانس خطای تقریب

10/0>

0.042

تایید آزمون

GFI

شاخص برازندگی

90/0<

0.91

تایید آزمون

AGFI

شاخص تعدیل شده برازندگی

05/0>

0.92

تایید آزمون

NFI

شاخص برازندگی نرم شده

90/0<

0.90

تایید آزمون

NNFI

شاخص برازندگی نرم نشده

90/0<

0.94

تایید آزمون

CFI

شاخص برازندگی تطبیقی

90/0<

0.96

تایید آزمون

 

با توجه به نتایج به دست آمده در جدول شماره 11، می‌توان گفت مدل بالا برازش خوبی از داده‌های دنیای واقعی داشته است. یعنی این که در مجموع کلیت مدل معادله ساختاری تأثیر متغیر فرآیند نوسازی بر مؤلّفه‌های کارکرد خانواده در نقاط روستایی استان مورد تایید بوده و برازش معنی داری دارد. در زیر میزان اثرگذاری مستقیم هر یک از ابعاد بر اساس خروجی نرم‌افزار ارائه خواهد شد:

 

جدول 12. میزان اثرگذاری مستقیم نوسازی بر کارکرد خانواده در نقاط روستایی

متغیر مکنون

متغیر مشهود

مقدار تی

ضریب  برآوردی

ضریب استاندارد

نوسازی

کارکرد حمایتی - مراقبتی

0.20-

0.00-

0.02-

کارکرد عاطفی

0.18-

0.00-

0.01-

 

با توجه به نتایج به دست آمده در جدول شماره 12، با تاکید به ضرایب تی الگوی تحقیق، مقدار تی (0.20-) کمتر از 2 شده، لذا اثرگذاری متغیر نوسازی بر مؤلّفه کارکرد حمایتی- مراقبتی مورد تائید قرار نمی گیرد. مقدار ضرایب استاندارد شدت تاثیر برابر با 0.02- می باشد. هم‌چنین، مقدار تی برابر با 0.18- شده و این مقدار کوچک‌تر از 2 می‌باشد، از این رو، اثرگذاری متغیر نوسازی بر کارکرد عاطفی مورد تائید قرار نمی‌گیرد. هم‌چنین میزان شدت این تاثیر برابر با 0.01- می باشد که این بیانگر عدم تاثیرگذاری می‌باشد.

 

بحث و نتیجه‌گیری

نهاد خانواده در ایران در چند دهه­ی اخیر عمدتاً به دلیل اجرای سیاست‌های مبتنی بر برنامه‌های نوسازی، دست‌خوش تغییرات مهمی شده که این تغییرات، چالش­هایی را در برابر کارکردهای سنتی خانواده ایرانی قرار داده است. در این پژوهش، نوسازی اجتماعی بر اساس شاخص‌های متغیّرهای الگویی پارسونز ( ازکیا و غفاری، 1377)، جهانی گرایی و خانواده‌گرایی، نوسازی فرهنگی براساس شاخص­های تقدیرگرایی (ازکیا، 1377)، برابری/مساوات‌طلبی جنسی (ترنر، 1970) و مصرف رسانه‌ای (شکربیگی، 1390)، نوسازی روانی نیز براساس شاخص­های برخورداری از ویژگی­های انسان مدرن، انگیزه پیشرفت و همدلی در خانواده‌ها و نهایتا نوسازی سیاسی در قالب شاخص کارآیی سیاسی (شوارتز، 2011) مورد سنجش و بررسی قرار گرفته است. در بعد کارکردی، تغییر در کارکردهای مختلف خانواده و یا واگذاری برخی کارکردها به نهادهای دیگر، از جمله تاثیرات نوسازی است (چیل، 1388).

یافته ها نشان داد که در نقاط شهری، رابطه بین نوسازی و کارکرد حمایتی - مراقبتی نیز معنی­دار است. اما، در نقاط روستایی رابطه بین نوسازی و کارکرد حمایتی - مراقبتی معنی­دار نیست. درباره رابطه بین دو متغیّر نوسازی و کارکرد عاطفی نیز، بین این دو متغیر در نقاط شهری و نیز نقاط روستایی ارتباط وجود نداشت. یعنی، خانواده­هایی که از نوسازی و ویژگی­های مترتّب بر آن برخوردارند، در کارکرد عاطفی آن‌ها تغییری رخ نداده است. شاخص­های برازش نیکویی نشان می دهد که کلّیت اثرگذاری نوسازی بر کارکرد خانواده در نقاط شهری و نیز فرض اثرگذاری متغیّر نوسازی بر کارکرد خانواده، مورد تائید قرار گرفته است. در مقابل، شاخص­های برازش نیکویی نشان می دهد که اگرچه کلّیت اثرگذاری نوسازی بر کارکرد خانواده در نقاط روستایی مورد تائید قرار گرفته است اما فرض اثرگذاری متغیر نوسازی بر کارکرد خانواده در نقاط روستایی مورد تائید قرار نگرفته است.

در این پژوهش نیز مفهوم نوسازی به عنوان نگرش نوین به زندگی در چارچوب فکری و رفتاری انسان نو مورد بررسی قرار گرفت. از طرف دیگر، بدیهی است که قرارگرفتن انسان در این چارچوب فکری و رفتاری نو مسائل زیادی را در کارکرد خانواده پدید آورده است. یکی از تاثیرات نوسازی این است که کارکرد خانواده را تا حدّ  یک واحد عاطفی صرف، تقلیل می­دهد، از این رو، خانواده فقط واحدی برای رفع نیازهای عاطفی فردی و بستری برای تولید شهروندان مدنی است که به دنبال کاهش مناسبات بین نسلی بین خویشاوندان پدید می­آید. بنابراین، در این الگو موضوع اصالت فرد شرایط رابرای تداوم پاره­ای از آسیب­های فعلی خانواده هموار می­سازد، چرا که امروزه کاهش روابط عاطفی در خانواده و رشد انتخاب فردی باعث شده است تا ازدواج، طلاق، بعُد خانواده، روابط بین نسلی و نظایرآن تحت تأثیر قرار گیرد. یکی دیگر از تاثیرات نوسازی، کم­رنگ شدن کارکرد حمایتی و مراقبتی خانواده­ها در قبال اعضای خانواده ­است. در نوسازی، خانواده محوری جای خود را به فرد محوری می­دهد و هم‌زمان، سازمان­ها و نهادهای جدید، بسیاری از کارکردهای قدیمی خانواده را به عهده می­گیرند. لذا، مطابق با تغییر کارکرد خانواده شبکه اجتماعی جدید جایگزین شبکه خویشاوندی می­شود و در نتیجه، خانواده به یک واحد هسته­ای استوار بر فردگرایی تبدیل می­شود. هم‌چنین، در تاثیرگذاری نوسازی، بدیهی است با تغییر نقش‌ها، بخشی از کارکردهای خانواده دچار اختلال و تغییر می‌شود.

مواجهه خانواده با نوسازی در برخی موارد به تغییر کارکرد خانواده منجر شده است. اما با این حال، در جامعه مورد مطالعه، خانواده هنوز هم از اهمیت و جایگاه بالایی برخوردار است و نمی­توان شواهدی برای از بین رفتن کارکرد خانواده یافت. هم چنین، کارکرد حمایتی و عاطفی خانواده چه در نقاط شهری و چه در نقاط روستایی از بین نرفته است. براساس یافته­های پژوهش، مهم­ترین پیشنهادها به شرح زیر می‌باشد:

  1. در نوسازی، نهاد خانواده، دگرگونی های متعددی را به لحاظ کارکردی تجربه کرده است. ضروری است که نهاد خانواده باید خود را با شرایط جدید تطبیق دهد و در راستای تغییرات حرکت کند. در غیر این صورت، دچار مشکل شده و از ایفای کارکردهای خود باز می­ماند. چرا که اگر خانواده­ها در برابر این انطباق مقاومت کنند، دچار از هم پاشیدگی می شوند. با توجه به آن­چه درباره وضعیت خانواده در استان بیان شد، می­توان گفت عواملی که منجر به این تغییرات شده را می توان در سطح کلان و سطح خرد دسته بندی کرد. الف) در سطح کلان؛ باید جامعه و تحولات آن را در نظر داشت. عمده­ترین تحولی که در این سطح به وقوع پیوسته، گام نهادن در جریان نوسازی بوده که از مصادیق آن می­­توان به نوسازی اجتماعی، فرهنگی، روانی و سیاسی اشاره کرد. ب) در سطح خرد؛ باید به افراد به عنوان اعضای خانواده و تحولات آن‌ها اشاره داشت. در این سطح، اعضای خانواده متأثر از این جریانات آگاه­تر شده، تغییر رفتار و نگرش می­دهند. نهادینه شدن این تغییرات در اعضای خانواده، در نهایت منجر به تغییرات خانواده می­شود.
  2. نتایج به دست آمده از نوسازی در خانواده، بیانگر این قضیه است که نوسازی درخانواده­ها، اتفاق افتاده است. یافته‌ها، گویای آن است که، خانواده­های مازندرانی بر اساس اندیشه­های سنتی خود، به شکل‌های متفاوت، اندیشه مدرن شدن را اخذ کرده­اند و در حقیقت، نوعی مدرنیته بومی در خانواده­ها در حال شکل گرفتن است. نوسازی در زمینه کارکرد خانواده، به قدری گسترده و عمیق است که معرفی و بررسی جامع آن‌ها در یک تحقیق محال است. از این رو، به رغم دقت هر محقق در جامعیت بخشیدن، هم­چنان ضرورت کارکردن بیش­تر در این زمینه وجود دارد و چه بسا بنا به محدودیت­هایی، محققان نتوانند به این جامعیت تحقق بخشند. مقاله حاضر نیز، از خانواده همین تحقیقات است که در مسیر انجام، دچار محدودیت­هایی خواسته و ناخواسته شده است. لذا، لازم است برنامه­ریزی کوتاه مدت و سیاست های حمایتی- عاطفی از خانواده­ها از طریق برنامه­های تبلیغی و نیز آموزش و بسترسازی برای حضور خانواده ها در امور اجتماعی- فرهنگی انجام پذیرد.


[1].  Modernization

[2].  Smelser

[3].  Lerner

[4].  Parsons

[5].  Wood

[6].  Lambert

[7].  Inkeless

[8].  Inglehart

[9].  Structuralization

[10]. Desrtucturalization

[11]. Restructuralization  

[12]. Boserup

[13]. Sundaram

[14]. Jayakody et al

[15]. Westoff

[16]. Weeks

[17]. William Good

[18]. Reflexive Modernization

[19] . Bernard

[20]. Konig

[21]. SecularIndividualism

[22]. Seltzer et al

[23]. Schaefer

[24]. Epstein et al.

[25].  political efficacy

[26].  Schwarzer

منابع
ازکیا، مصطفی (1377). جامعه‌شناسی توسعه، تهران، نشر کلمه.
ازکیا، مصطفی و غفاری، غلامرضا (1377). جامعه‌شناسی توسعه، تهران، موسسه نشر کلمه.
اعزازی، شهلا (1389). جامعه‌شناسی خانواده، تهران، انتشارات روشن­گران و مطالعات زنان.
اینگلهارت،رونالد (1373). تحول فرهنگی در جامعه پیشرفته صنعتی، (مریم وتر)، تهران، انتشارات کویر.
آزاد ارمکی، تقی و مهناز زند و طاهره خزایی (1379). «بررسی تحولات اجتماعی و فرهنگی در طول سه نسل خانواده تهرانی»، نامه علوم اجتماعی، شماره 16: صص 29- 3.
آزاد ارمکی، تقی (1376). «بررسی نظریه نوسازی: مطالعه موردی درباره تقدیرگرایی فرهنگی در ایران»، فصل‌نامه فرهنگ، ویژه علوم اجتماعی، سال دهم، شماره­های دوم و سوم، پیاپی 22 و 23، تابستان و پائیز.
آزاد ارمکی، تقی (1389). جامعه‌شناسی خانواده ایرانی، تهران: انتشارات سمت.
بنوعزیزی، علی (1374). «جایگاه سنت و تجدد»، ترجمه محمد عابدی اردکانی، ماه نامه فرهنگ و توسعه، شماره 18.
چپل دیوید (1388). خانواده­ها در دنیای امروز، (محمد مهدی لبیبی)، تهران، افکار.
رابرتسون، یان (1374). درآمدی در جامعه با تأکید بر نظریه‌های کارکردگرایی؛ ستیز؛ کنش متقابل نمادی، (حسین بهروان)، مشهد، انتشارات مؤسسه چاپ.
ستوده، هدایت‌الله و سیف‌الله بهاری (1386). آسیب‌شناسی خانواده، تهران، انتشارات ندای آریانا.
شکربیگی، عالیه (1390). مدرن‌گرایی و سرمایه اجتماعی خانواده، تهران، انتشارات جامعه‌شناسان.
عباسی شوازی، محمد جلال و رسول صادقی (1384). «قومیت و الگوهای ازدواج در ایران»، پژوهش زنان، دوره 3، شماره 1: صص 47-25 .
کاستلز، مانوئل (1385). عصر اطلاعات: اقتصاد، جامعه و فرهنگ(قدرت هویت)،(حسن چاوشیان)، تهران، انتشارات طرح نو.
گیدنز، آنتونی و کارن بردسالی(1386). جامعه‌شناسی، (حسن چاوشیان)، تهران، نشر نی.
مرکز آمار ایران (1390). سرشماری عمومی نفوس و مسکن استان مازندران.
مهدی، علی‌اکبر (1354). جامعه­شناسی خانواده ایرانی، تهران: انتشارات پیام.
Aghajanian, A. (2001). Famili&and Family Change In IRAN, in Char lles B. Hennon &Timothi H. Brubker (eds.) Diversity in Family: A Global Perspective, New York,Wad Worth Publishing company.
Bernard, Jessie (1972). “The Future of Marriage”, New York: World publishing.
Boserup, E. (1981). Women’s Role in Economic Development, New York: St Martin’s Press.
Epstein, Nathan. B., Baldwin, Lawrence. M. and Bishop, Daldwin. S. (1983). THE Mcmster Family Assessment Device. Journal of Marital and Family Therapy, 9: 171–180.
Good, W. (1963). World Revolution and Family Patterns, London: Glencoe.
Habermas, jurgen (1989). The structural Transformation of public-sphere, The mitpress Cambridge Massachusetts.
Haralambos, M. (1991). with R.M, Heald. Sociology Themes and perspectives. (F.P 1980) P. oxford university.
Hirshcman. C. and N. H. Minh. (2002). Tradition and Change in Vietnemes Family Structure in The Red River Delta, Journal of Marriage and Family, 64. Pp 1063-1079.
Inkeless, Alex(1976). “The Modernization of Man”, in Modernization: Dynamics of Growth, Edited by Myron Weiner, New York, Voice of America Forom Series.
-Jayakody, R. A. Thornton, and W. Axinn (2007). International Family Change: Ideational Perspectives. New York: Taylor & Francis Group, LLC.
Konig, Rene(1978). Desintegration und Desorganization der Familie, in Franz Filsner(Hrsg), Einfuhrung in die Familiensoziologie. Zurich: UTB, S.244-257.
Lambert, Richard (1963). Worker, Factories and Social Change in India, Princeton University Press, especially chap.
Lerner, Daniel (1958). The Passing of Traditional Society, Modernizing the Middle East, London, Collier MaCMillan limited.
Lesthaeghe, R, (1983). A Century of Demographic and Cultural Change in Western Europe: An Exploration of Underlying Dimensions, Population and Development Review 9(3): 411-436.
McDonald, P. (2006). Low Fertility and State Policy, Population and Development Review 5(2): 123-138.
Parsons, Talcott (1966). Societies: Evolutionary and Comparative perspectives, Englewood wood Cliffs: Prentice Hall.
Sehaefer, Richard T.(1989). Sociology, McGraw-Hill Book Company, New York.
Schwarzer, Steve (2011). Political socialization as the driving factor for political engagement and political participation, March 20-24, Amsterdam.
Seltzer, J. A. and et al. (2005). Explaining Family Change and Variation: Challenges for Family Demographers. Journal of Marriage and Family, 67:908.
Smelser, Neil J(1959). social change in the Industrial Revolution. London: Routledge & Kegan Paul.
Sunderam, A. (2005). Modernizatio, Life Course, and Marriage Timing in Indonesia,PhD Dissertation, Department of Sociology, University of Maryland, College Park.
Thoronton, A, G. Binsrok and D. Ghimire (2004). International Networks, Ideas, and Family Change, University of Michingan, Population Studies Center, Report NO. 04-566.
Turner , Ralph H.(1970). Family & Relationships, New York: John Wiley & Sons.
Weeks, J. R. (2002). Population: An Introduction to Concepts and Issues, Eighth Edition, Wadworth.
Wood, Rober, C. (1977). “Modernization and Higher Education”, in Modernization: The Dynamics of Growth, New York, and Voice of America Forom Series.