تجربۀ احساس آرامش زنان در زندگی زناشویی: مطالعه‌ای کیفی با رویکرد نظریۀ مبنایی

نوع مقاله : پژوهشی اصیل

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری مطالعات زنان دانشگاه تربیت مدرس؛ s.rowshani@modares.ac.ir

2 نویسندۀ مسئول، استاد گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس؛ naeeni_n@modares.ac.ir

3 استاد گروه جامعه‌شناسی، دانشکده علوم اجتماعی و اقتصادی دانشگاه الزهرا (س)؛ sbastani@alzahra.ac.ir

چکیده

هدف پژوهش حاضر مطالعه ی فرآیندی بوده است که تجربه احساس آرامش زنان در زندگی زناشویی را شکل داده است. این مطالعه با استفاده از روش نظریه مبنایی انجام شده است و اطلاعات از طریق مصاحبه عمیق با شصت نفر از زنان متأهل ساکن شهر تهران جمع­آوری و با استفاده از کدگذاری نظری تحلیل شده است. رسیدن به آرامش مهم­ترین هدف ازدواج است. زنان در مصاحبه­ها، آرامش را احساسِ امنیت خاطر و نداشتن دغدغۀ نگران‌کننده توصیف کرده­اند. مقولۀ محوری حاصل «امنیت تأمین نیازها» بوده است. از نظر زنان مورد مطالعه برای رسیدن به آرامش در زندگی زناشویی لازم است اولاً نیازهای همۀ اعضای خانواده در بستر خانواده تأمین شود؛ ثانیاً خانواده تأمین کنندۀ همۀ نیازهایی باشد که انتظار می رود در خانواده تأمین شود؛ ثالثاً تأمین نیازها توأم با احساس امنیت و اطمینان خاطر باشد.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

Women’s Experience of Tranquility Feeling in Marital Life: A Qualitative Study with Grounded Theory Approach

نویسندگان [English]

  • Shohre Rowshani 1
  • Nahle Gharavi Naeeni 2
  • Susan Bastani 3

1 PhD Candidate of Women Studies, Tarbiat Modares University; s.rowshani@modares.ac.ir

2 Corresponding author, Professor, Department of Quran & Hadith Sciences, Tarbiat Modares University; naeeni_n@modares.ac.ir

3 Professor, Department of Sociology, Alzahra University; sbastani@alzahra.ac.ir

چکیده [English]

 
Abstract
The aim of this research is to study the process which shapes women’s experience of tranquility feeling in marital life. This study was fulfilled by the grounded theory method and data was gathered through in-depth interviews with 60 married women in Tehran, and were analyzed by theoretical coding.
The main purpose of marriage is to achieve tranquility. Women in interviews described feeling of security and absence of disquieting trouble as feeling of tranquility. The core category was “security of needs provision”. From the point of view of women to achieve tranquility in marital life, firstly the needs of all family members should be provided within the family;secondly, the family must provide all the needs which are expected from it to be the provider of; thirdly, providing the needs should be accompanied with the feeling of security.
 

کلیدواژه‌ها [English]

  • tranquility
  • marital life
  • Women
  • Grounded Theory

مقدمه و طرح مسئله

خانواده یکی از اجزای اصلی و مهم فرهنگ و ادب جامعه و همچنین یکی از مظاهر آن در هر دوره محسوب می شود. در فرهنگ دینی، خانواده واحدی است توحیدی که با توحید الهی ارتباط دارد و همچون اسماء الهی که همة آن اسماء، مستغرق ذات احدی هستند، همة اعضای خانواده نیز مستغرق روح واحد خانواده می‌باشند و لذا در فرهنگ دینی خانواده اولین واحد توحیدی روی زمین خواهد بود. (طاهرزاده، 1387، 224-223). زن و مرد در بستر خانواده توحیدی می­توانند استعدادهای الهی خود را رشد داده و به آرامش درونی دست یابند (همان، 73). بستر خانواده، بستر اُنس خاصی نسبت به یک­دیگر است که زن و شوهر همراه با ایثار فراهم می‌کنند. در چنین فرهنگ و فضایی است که اُنس با همسر زمینة اُنس با خدا می‌شود (همان، 193-192).

ایجاد سکون و آرامش همسران در کنار یکدیگر از اهداف مهم ازدواج است. وجود صفا، یکرنگی و صمیمیت در خانواده علامت توفیق ازدواج در رسیدن به اصلی­ترین هدف بوده و نشان‌دهندۀ عمل کردن زن و مرد به وظایفشان در برابر یکدیگر است (امانی، 1390، 71). پیوند ازدواج مقدمۀ شروع سکنی ‌یافتن و سکنی ‌گزیدن انسان است، تا هرکس آرامش خود را در دیگری بیابد و نیز منشأ آرامش دیگری شود (طاهرزاده، 1387، 291). به نظر می‌رسد که تنها از طریق خانواده سکنای حقیقی درک می‌شود و انسان می‌تواند بدان دست یابد و خداوند، خانواده را که با پیوند یک زوج شکل می‌گیرد، بستر تحقق چنین سکنایی قرار داده است (همان، 286). خداوند متعال در آیۀ 21 سوره مبارکه روم، هدف ازدواج را سکونت و آرامش قرار داده و می­فرماید "وَ مِنْ ءَایَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکمُ مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُواْ إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فىِ ذَالِکَ لأَیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون"؛ و با تعبیر پرمعنی "لتسکنوا" مسائل بسیارى را بیان نموده و نظیر این تعبیر را در آیۀ 189 سوره اعراف نیز می­فرماید "هُوَ الَّذِى خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنهْا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیهْا". وجود همسران با این ویژگی­ها براى انسان­ها مایه آرامش زندگى است و یکى از مواهب بزرگ الهى محسوب مى­شود. (مکارم شیرازی، 1374، 391). اولین معیار و نشانۀ سعادت مندی همسران، احساس آرامش است؛ خانه‌ای که آرامشگاه است مناسب ترین سکّوی اعتلای وجود است و همسری که آرامشگر است، برترین همراه و همدل در مسیر تعالی است (نقیبی و زمانی، 1390، 39). قرآن کریم تنها هدفی را که برای تشکیل خانواده بیان می­دارد، تسکین همسران است. اگر چه در سایۀ این آرامش مواهب دیگری نصیب انسان می­شود، اما خلقت انسان به گونه­ای است که اگر همۀ مواهب را در زندگی زناشویی ببیند اما سکینه و آرامش نداشته باشد، انگیزه­ای برای تشکیل خانواده نخواهد داشت و خود را کامیاب نمی­بیند (سلطان محمدی، 1391، 1120).

طبق آیات بیان شده سکنی ‌گزیدن، هدف تشکیل خانواده است و لذا هر جایی، محل سُکنی نیست. در انگیزة تشکیل خانواده، حالتی به نام سکنی‌گزیدن و پناه‌یافتن پنهان است که باید سخت از آن مراقبت کرد تا از دست نرود، در غیر این صورت منزلت والای سکنی گزیدن در خانواده رخ نمی‌نمایاند و اعضای خانه نخواهند توانست با آن ارتباط پیدا کنند و در نتیجه از سرشت اصلی تشکیل خانواده فاصله می‌گیرند و از حوزة آزادی در یک آرامش درونی محروم می‌شوند (طاهرزاده، 1387، 287-286). خانه، محیط خوشِ آرامشی است که توان شناسایی انسان را به خودش ارزانی می‌دارد، که تا کجا می‌تواند درون خود بالا رود و همسر است که بستر چنین آرامشی را فراهم می­کند (همان، 289). خداوند بر عهده مردان قرار داده که برای زنان امنیت و آرامش روحی و جسمی فراهم آورند تا جامعه به نتایجی که باید از جانب زنان برسد، برسد. زیرا به همان اندازه که بستر آرامش روحی و جسمی زن از دست رفت، به همان اندازه جامعه از برکات واقعی که خداوند از طریق زنان به جامعه می‌دهد، محروم می‌شود (همان، 106-105).

بر اساس آیات قرآن، یکی از اهداف مهم ازدواج و تشکیل خانواده رسیدن به آرامش است و چنین آرامشی برای حفظ و تعالی خانواده ضروری است. از سویی به دلیل وجود عواطف قوی در زنان، نقش آنان در تأمین بهداشت روانی خانواده برجسته­تر است (امانی، 1390، 81)، و آرامش آنان به دلیل نقش تربیتیشان اهمیت مضاعف دارد، از این رو پژوهش حاضر به بررسی تجربۀ احساس آرامش زنان در زندگی زناشویی پرداخته است.

در زمینۀ آرامش در زندگی زناشویی پژوهش­های محدودی انجام شده است؛ ایپکچی (1390) در پایان­نامه­ای با عنوان "بررسی احکام آرامش­بخش قرآن در حیطۀ نظام خانواده" به این موضوع پرداخته که هدف از آن دست یابی به راهکاری برای ایجاد آرامش و ثبات خانواده بوده است. این پایان­نامه که به روش اسنادی و تحلیلی تهیه شده است، در هر بخش پس از پرداختن به آیات و نظرات مفسرین و روایاتی که ذیل آیات مورد نظر وجود دارد، برای تبیین مطالب به تناسب موضوع به مباحث فقهی، اجتماعی و روان شناسی پرداخته است. هداوندی (1386)، در پایان­نامه­ای با عنوان "بررسی عوامل مؤثر بر ایجاد آرامش در خانواده و رضایت از زندگی خانوادگی"، عوامل مؤثر بر ایجاد آرامش و کسب رضایت در زندگی خانوادگی را با روش کتابخانه­ای بررسی نموده و سعی کرده است راهکارهایی در جهت بهبود روابط انسانی و خانوادگی  برای ایجاد روابط مناسب­تر و زندگی آرام­تر پیشنهاد کند. بررسی پژوهش­ها نشان می­دهد در زمینۀ احساس آرامش در زندگی زناشویی مطالعۀ میدانی انجام نشده است و پژوهش­های موجود به مطالعۀ کتابخانه­ای عوامل مؤثر بر آرامش بسنده کرده­اند. از اینرو پژوهش حاضر به دنبال بررسی موضوع از دید زنان بوده است تا بتواند با نگاهی دقیق­تر به فرایند تجربۀ احساس آرامش در زندگی زناشویی از دید زنان بپردازد.

 

روش پژوهش

روش پژوهش حاضر کیفی و بر پایۀ راهبرد نظریۀ مبنایی[1] بوده است. نظریۀ مبنایی، یک روش تحقیق کیفی است که می­کوشد با به کارگیری یک سلسله رویه­های سیستماتیک،‌ نظریه‌ای مبتنی بر استقرا درباره پدیده‌ای ایجاد کند و یافته‌های آن شامل یک تنظیم نظری از واقعیت تحت بررسی است. در این روش نه تنها مفاهیم و رابطه بین آن‌ها ایجاد می­شوند، بلکه به‌طور موقت مورد آزمایش نیز قرار می­گیرند (استراس[2] و کوربین[3]، 1385، 24-23). نظریۀ مبنایی به منزله یکی از گونه­های تحقیق کیفی، به دنبال کشف نظریه از دل داده­های میدانی است. در روش نظریۀ مبنایی محقق به شیوه استقرایی به مطالعه پدیده­ها می­پردازد و آن­ها را کشف و به صورت تجربی از طریق گردآوری منظمِ اطلاعات و تجزیه و تحلیل داده­ها اثبات می­کند. در این روش، گردآوری اطلاعات و تجزیه و تحلیل آن­ها در رابطه تنگاتنگ با یک­دیگر قرار دارند؛ تحقیق از یک نظریه شروع نمی­شود، بلکه از یک حوزه مطالعاتی آغاز و فرصت داده می­شود تا آن­چه متناسب و مربوط به آن است خود را نشان دهد (محمدی، 1387، 109).

در پژوهش حاضر اطلاعات از طریق مصاحبۀ عمیق با زنان، جمع­آوری و با استفاده از کدگذاری نظری تحلیل شده است. کدگذاری نظری، عملیاتی است که طی آن داده­ها تجزیه، مفهوم­سازی، و به شکلی تازه در کنار یک­دیگر قرار داده می­شوند (فلیک[4]، 1387، 329). بر این اساس متن مصاحبه­ها در سه مرحلۀ کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شده است. در کدگذاری باز، با تجزیه و تحلیل سطر به سطر متن مصاحبه­ها، مفاهیم اولیه استخراج شده است و با مقایسه و دسته­بندی مفاهیم، مقوله­ها حاصل شده است. در کدگذاری محوری، مقوله­هایی که در مرحله کدگذاری باز تجزیه شده­اند، در ترکیبی جدید به یک­دیگر متصل شده­، و شرایط علّی و میانجیِ احساس آرامش زنان در زندگی زناشویی جستجو شده است. در کدگذاری انتخابی نیز کدگذاری محوری در سطحی انتزاعی­تر ادامه یافته و تحلیل از سطح توصیفی فراتر رفته است.

جامعۀ هدف پژوهش حاضر، زنان متأهل بوده است که در حال حاضر با همسرشان زندگی ­می کنند. روش نظریۀ مبنایی، مانند دیگر انواع پژوهش کیفی متکی بر تصورات معرف بودن نمونۀ آماری برای تعمیم پذیری داده­ها و اصالت یافته­ها نیست و عموما نمونه­ها به صورت هدفمند انتخاب می­شوند (ابوالمعالی، 1391، 389). در این پژوهش نیز برای انتخاب افراد از روش نمونه­گیری هدفمند استفاده شده است. هم­چنین برای نمونه­گیری از داده­ها، از روش نمونه­گیری نظری استفاده شده است. نمونه­گیری نظری، نمونه­گیری بر مبنای مفاهیمِ در حال ظهورِ برگرفته از داده­هاست. فرآیند ­نمونه­گیری تا زمان رسیدن به اشباع نظری یعنی زمانی که هیچ ویژگی جدیدی ظهور نکند یا به بیانی مفهوم جدیدی در خلال گردآوری داده­ها خلق نشود، ادامه یافته است (محمدپور، 1390، 326-325). به این ترتیب یافته­های پژوهش حاصل مصاحبه با 60 نفر از زنان متأهل است.

 

مشخصات زنان مورد مطالعه

مدت زندگی مشترک زنان مورد مطالعه، بین 1 تا 54 سال و میانگین مدت زندگی مشترکشان 18 سال بوده است و به طور میانگین 2 فرزند داشته­اند. سن زنان بین 23 تا 72 سال و میانگین سنی آن­ها، 39 سال بوده است. هم­چنین سن همسرانشان بین 25 تا 78 سال و میانگین سنی آن­ها 44 سال بوده است. سطح تحصیلات زنان و همسرانشان، از زیر دیپلم تا دکترا بوده است، بیش از نیمی از زنان و همسرانشان تحصیلات لیسانس و بالاتر داشته­اند. نیمی از جمعیت زنان مورد مطالعه را زنان خانه­دار و نیمی را زنان شاغل تشکیل داده­اند. هم­چنین اکثریت قریب به اتفاق همسران زنان مورد مطالعه شاغل اند و تنها پنج نفر بازنشسته و دو نفر بیکارند.

 

یافته­های پژوهش

بر اساس تحلیل صورت گرفته در کدگذاری باز و محوری، 20 مقوله شامل انتخاب صحیح همسر، نگرش توحیدی، نگرش صحیح نسبت به ازدواج و زندگی زناشویی، پذیرش نقش­های محولّه و ایفای صحیح نقش، هماهنگی همسران، شناخت صحیح همسران نسبت به یک دیگر، توجه و درک همسران نسبت به یک دیگر، ویژگی­های اخلاقی مثبت همسران، خودخواهی و منیت نداشتن، قناعت و شکرگزاری، ثبات حاصل از ازدواج، استقلال و آزادی حاصل از ازدواج، رشد و تکامل فردی، تأمین نیازهای عاطفی، تأمین نیازهای جنسی، همراهی، همدلی و همیاری همسران، حامی و تکیه­گاه بودن همسر، انس و صمیمیت همسران، اعتماد به یک دیگر، امنیت اجتماعی حاصل از ازدواج، به عنوان شرایط علّی آرامش زنان در زندگی زناشویی به دست آمده است. علاوه بر مقولات مربوط به شرایط علی، 4 مقوله نیز به عنوان شرایط میانجی در ایجاد آرامش برای زنان مؤثر بوده­اند که شامل امنیت اقتصادی، فرزند، سبک زندگی خانوادگی و نحوۀ تربیت همسران، و تعامل خوب خانواده­ها با همسران می­باشد. در کدگذاری انتخابی نیز مقولۀ محوری «امنیت تأمین نیازها» بوده است.

شرایط علّی احساس آرامش زنان در زندگی زناشویی

مطابق مدل الگویی استراس و کوربین، شرایط علّی به حوادث یا وقایعی دلالت می­کند که به وقوع یا رشد پدیده­ای منتهی شود (استراس و کوربین، 1385، 101). شرایط علّی احساس آرامش، وقایع مربوط به زندگی زناشویی زن و مرد است که به ایجاد و افزایش آرامش در زندگی زناشویی می­انجامد. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، شرایط علّیِ احساس آرامش زنان در زندگی زناشویی عبارت اند از:

 

کفویت همسران

مشابهت و کفویت همسران در ابعاد مختلف از عوامل ایجاد کنندۀ آرامش در زندگی زناشویی بوده است. به طوری که زنان، افزایش آرامش خود طی زندگی زناشویی را نتیجۀ افزایش مشابهت دانسته­اند.

یکی از مهم­ترین چیزایی که آرامش رو ثبات میده شبیه شدن زن و شوهر به همه، اینقدر اثر داره که اوایل که خیلی با هم فرق داشتیم آرامشمون کمتر بود و کم­کم که من از فاز فکری و فرهنگی متفاوت به مشابهت نود درصدی با همسرم رسیدم به همون میزان آرامشم بیشتر شد. به نظر من کفویت اولین عاملیه که به واسطه اون میتونی با همسرت ارتباط بگیری و به آرامش برسی و آدم تأثیر کفویت رو وقتی می­فهمه که به اون مشابهت می­رسه. (30 ساله، با 8 سال زندگی مشترک)

 

کفویت همسران از ابعاد مختلفی بر آرامش زنان مؤثر بوده است. یکی از این ابعاد، مشابهت فکری و اعتقادی بوده است. مشابهتِ ویژگی­های شخصیتی همسران، دیگر عامل مؤثر بر آرامش زنان بوده است.

با شوهرم تو یه سری چیزا خیلی مشابهت داریم، مثلا درونگرا بودن. برای همین تو اوقات فراغت مثل خودم مطالعه رو به مهمونی رفتن خیلی ترجیح میده و نه تنها مانع من نیست که تشویق هم می­کنه و این چیزا رو آرامشم تأثیر داره. (34 ساله، با 1 سال زندگی مشترک)

 

 

تأمین نیازهای جنسی

یکی از عوامل مؤثر بر آرامش زنان در زندگی زناشویی تأمین نیازهای جنسی همسران و رضایت آنان از رابطۀ جنسی بوده است.

من الان مردها رو اصلا نمی­بینم، تو محیط مردونه هم که قرار می­گیرم سرم به کار خودمه. حالا اگر ازدواج نکرده بودم بالاخره آدم تو جامعه، تو فیلم، مردها رو می­دید، ذهنش درگیر می­شد؛ اما الان که ازدواج کردم نیازم به ارتباط با جنس مخالف پاسخ داده میشه که این خودش آرامش­بخشه. (29 ساله، با 11 سال زندگی مشترک)

 

این‌که توقع و نیاز جنسی من و همسرم هم­سطحه و می­تونیم همدیگه رو تأمین کنیم خیلی تو آرامشمون تأثیر داره. (36 ساله، با 16 سال زندگی مشترک)

 

تأمین نیازهای عاطفی

زنان، تأمین نیازهای عاطفی خود توسط همسرشان را از مهم­ترین عوامل آرامش بخش در زندگی زناشویی بیان کرده­اند. ابراز محبت و توجه عاطفی، احترام گذاشتن، تعریف و تمجید، قدردانی و تشکر از جمله رفتارهایی بوده است که با تأمین نیازهای عاطفی زنان بر احساس آرامش آنان در زندگی مؤثر بوده است.

علاقۀ شوهرم خیلی مهمه، همین که توجه می­کنه، محبت داره و ابراز علاقه می­کنه، یه آرامش و قوت روحی میده که دلخوری­های کوچیک هم که پیش می­آد فراموش کنم. (34 ساله، با 1 سال زندگی مشترک)

 

حامی و تکیه­گاه بودن همسر

زنان، یافتن پشتوانه و تکیه­گاه را یکی از عوامل به آرامش رسیدن با ازدواج بیان کرده­اند.

با ازدواج آدم یه پشتوانه پیدا می­کنه. وقتی حس می­کنم همسرم پشت منه و یه کسی رو دارم که موقع خستگی و مشکلات بهش پناه بیارم برام احساس آرامشه. یا مثلا می­خوام ملکی، ماشینی بخرم خیالم راحته که همسرم هست، البته این فقط یک جنبه از اون پشتوانه است. اینقدر این اطمینان از پشتوانه داشتن برام مهمه که وقتی همسرم تهران نیست حتی از بیرون بردن ماشین از خونه هم ترس دارم. (45 ساله، با 22 سال زندگی مشترک)

هم­چنین حمایت همسر از زن در شرایط مختلف زندگی بر آرامش زنان بسیار مؤثر بوده است.

آدم وقتی مجرده یه احساسی داره که فکر می­کنه اگر ازدواج نکنه هم طوری نیست؛ اما اون آرامش دوران مجردی به خاطر مسئولیت نداشتنه، آرامش داری چون به کسی جوابگو نیستی. اما آرامش بعد از ازدواج اینطوریه که تو یک مسئولیتی داری اما در ازای کاری که برای همسرت انجام می­دی، یک حامی داری و یه کسی که اون هم کاری برای تو انجام می­ده و به خاطر همین حمایت وابسته می­شی به همسرت. من پدرم حامی خوبی نبود و برای همین همیشه احساس خلأ وجود یک حامی رو در زندگیم داشتم و از این نظر با ازدواج این خلأ پر شد و خیلی به آرامش رسیدم. (30 ساله، با 8 سال زندگی مشترک)

 

نگرش صحیح نسبت به ازدواج و زندگی زناشویی

از جمله عوامل آرامش­بخش در زندگی زناشویی شناخت واقعیت زندگی زناشویی و نگرش صحیح نسبت به آن بوده است.

من وقتی ازدواج کردم هیچ شناختی از واقعیت زندگی مشترک نداشتم. اما به تدریج که شناخت پیدا کردم و از آرمان­گرایی­هام فاصله گرفتم و نگرشم نسبت به زندگی مشترک تغییر کرد و واقعیت رو پذیرفتم به اون آرامش هم رسیدم. (35 ساله، با 16سال زندگی مشترک)

 

هم­چنین تصور و دیدگاه درست همسر نسبت به شخصیت و جایگاه زن در زندگی زناشویی بر آرامش زنان مؤثر بوده است.

اینکه همسر من یک دید و تصور واقعی و درست از زن داره و من رو به عنوان یک انسان می­بینه  نه یک برده که تملک شخصی خودشه، خیلی برام ارزشمند و آرامش­بخشه. اینکه نگاهش اینه که ما دو انسانیم که به هم محبت داریم و قراره اسباب ارتقاء روحی همدیگه رو فراهم کنیم و همدیگه رو کامل کنیم و رفتارش منطبق بر همین نگاهه. (35 ساله، با 17 سال زندگی مشترک)

 

 

نگرش توحیدی

باورهای اعتقادی و جهان­بینی الهی از طرق مختلف، ایجاد کنندۀ آرامش برای زنان بوده است. ایمان به خدا موجب پای بندی همسران به رعایت اخلاق در زندگی زناشویی بوده و از این طریق بر ایجاد آرامش مؤثر بوده است.

وقتی همسرم می­ره سفر خارج از کشور، بعضی­ها می­گن تو چطوری اجازه می­دی. اما من از بابت ایمان همسرم و پای بندی اون به اخلاق مطمئنم و برای همین خیالم راحته و نگران نیستم. در واقع این پای­بندی من و همسرم به اخلاقه که باعث می­شه به هم اعتماد کنیم و این اعتماد باعث آرامشه. (33 ساله، با 12 سال زندگی مشترک)

 

هم­چنین توکل به خدا از عوامل ایجاد کنندۀ آرامش برای زنان بوده است.

هر وقت معنویت تو زندگیمون کم رنگ می­شه و دچار روزمرگی می­شیم آرامش تحت­الشعاع قرار می­گیره و هر وقت حواسمون به اون معنویت بوده آرامش بیشتر بوده. یکی از مصداق­هاش همین توکل به خداست. تو موضوعات مختلف یه وقتایی که بحث پیش می­آد می­بینم خدا رو یادمون رفته و فکر می­کنیم این مشکل بین ما دوتاست و خودمون تنهایی باید حلش کنیم. برای داشتن آرامش رضایتمون از هم کافی نیست و اون معنویت هم لازمه. (23 ساله، با 1 سال زندگی مشترک)

 

تقوا نیز از طریق تأثیر بر نحوۀ رفتار همسران با یک­دیگر در ایجاد آرامش نقش داشته است.

تقوا باعث اخلاق می­شه، باعث این که بندگی خدا رو بکنی می­شه. تقوای من و همسرم باعث روابط حسنه بینمون می­شه و اینطوری آرامش ما رو تکمیل می‌کنه. (31 ساله، با 8 سال زندگی مشترک)

 

زنان، پایبندی همسر به احکام دینی و رعایت حلال و حرام توسط او را را بر آرامش مؤثر دانسته­اند.

شوهرم اهل حلال و حرومه، این خیلی برام مهمه. چون خیالم راحته که حواسش هست لقمۀ حروم تو زندگیمون نیاد و من نباید دائم نگران باشم که چی کار می­کنه، حساب کتابش درسته یا نه، خمس می­ده یا نمی­ده. (43 ساله، با 20 سال زندگی مشترک)

 

اعتقاد به حاضر و ناظر بودن خدا در زندگی، دیگر عامل آرامش­بخش برای زنان بوده است.

ایمان به حضور خدا تو زندگی و یقین به این که خدا می­بینه یه قوت قلبی به آدم می­ده که باعث می­شه تلاطم­های زندگی، آدمو تکون نده. من اگر یه روزی از جهت این ریشۀ اصلی آرامش مشکل پیدا کنم و دچار عدم اطمینان از لطف و نظارت خدا بشم، اون موقع هست که کوچکترین چیزی رو بزرگ می­بینم و آرامشم به هم می­ریزه. (45 ساله، با 22 سال زندگی مشترک)

 

انجام کارهای منزل و وظایف همسری و مادری با نیت الهی نیز در ایجاد آرامش نقش داشته است.

من جاهایی از زندگی که انجام تقاضاهایی که همسرم به عنوان یک زن ازم انتظار داشته برام راحت نبوده، به واسطه اون اعتقاد بوده که اون تقاضاها رو پذیرفتم، چون باور داشتم که اگر این کارها رو برای خدا انجام بدم، اجرش نزد خدا محفوظه و این خیلی برام ارزشمند و آرامش­بخش بوده­. اینکه الان تو جامعه انتظاراتی از زن دارن که فعال باشه و کار کنه، تنها چیزی که آدمو راضی می­کنه که از این پیشرفت­ها که پاداش­های خوبی هم داره بگذره، اینه که اولویت دادن به وظایف مادری و همسری چیزیه که خدا بیشتر برای آدم می­پسنده. (35 ساله، با 16 سال زندگی مشترک)

 

همراهی، همدلی و همیاری همسران با یک­دیگر

همراهی همسر با زن از عوامل مؤثر بر آرامش زنان در زندگی زناشویی بوده است.

اینکه می­بینم یکی هست که باهامه، یکی که پابه­پات می­آد، هدفمون یکیه و داریم پابه­پای هم تلاش می­کنیم برای هدفمون، بهم آرامش خاطر می­ده. (34 ساله، با 11 سال زندگی مشترک)

 

بسیاری از زنان، همدلی همسر در شرایط دشوار را آرامش­بخش توصیف کرده­اند.

وجود همسرم آرامش­زاست، همین که وقتی دچار مشکل­می­شم یکی هست که تو شرایط بحرانی دلداریم بده و سعی کنه مشکلمو حل کنه. تو همین تحصیلم همسرم خیلی کمکم می­کنه. مثلا شبِ امتحان کارهای خونه رو انجام می­ده یا دورۀ لیسانسم که می­رفتم کلاس، بچه­ها رو نگه می­داشت و من خیالم از این جهت راحت بود. ما خیلی مشکلات تو زندگیمون داشتیم اما همین که همسرم کنارم بود گزندگی مشکلات کمتر می­شد و تحملش راحت­تر. (35 ساله، با 17 سال زندگی مشترک)

 

کمک و یاری همسر به زن نیز نقش مهمی در ایجاد آرامش برای زنان داشته است.

من پسرم به دنیا اومده بود تا سه چهار ماه خیلی گریه می­کرد، شوهرم از اداره که می­اومد می­گفت من نگهش می­دارم شما ناهار بخور، بعدا من می­خورم؛ هر وقت بچه­ها تب داشتن به من می­گفت شما صبح می­خوای بری سر کلاس بخواب، ممکنه سردرد بگیری، من بیدار می­مونم. پاشویه می­کرد، دارو می­داد، در صورتی که خودشم صبح باید می­رفت سر کار. (65 ساله، با 45 سال زندگی مشترک)

 

انتخاب درست همسر

پایه­ریزیِ صحیح زندگی با انتخاب درست همسر از عوامل مهم ایجاد آرامش برای زنان بوده است.

معیارهایی که برای ازدواج داشتم مادی نبود که حتما تحصیلاتش یا درآمدش فلان مقدار باشه. اینکه از نظر ایده­ها و عقاید و تفکرات به هم بخوریم خیلی برام مهم بود. وقتی آدم با دید باز انتخاب می­کنه و سنگ بنای زندگیش رو محکم می­گذاره، اون آرامش به طور طبیعی دنبالش می­آد. (40 ساله، با 11 سال زندگی مشترک)

 

پذیرش و ایفای صحیح نقش­های محوّلهدر زندگی زناشویی

زنان پذیرش نقش همسری و وفق دادن خود با انتظارات آن را در ایجاد آرامش مؤثر دانسته­اند.

این‌که آدم نقشش رو بپذیره و چیزی رو که ازش انتظار دارن قبول کنه خیلی مهمه. من تا زمانی که نقشم رو نپذیرفته بودم و باهاش کنار نیومده بودم نتونستم احساس آرامش کنم. من خوشبختانه زمانی بچه­دار شدم که نقش مادری رو دوست داشتم. یعنی برای رسیدن به آرامش اولا آدم باید نقشش رو بپذیره و ثانیا خودشو با انتظارات اون نقش وفق بده. (35 ساله، با 16 سال زندگی مشترک)

 

همچنین احساس مسئولیت و تعهد همسر و تلاش او برای انجام وظایف خود در قبال خانواده نقش مهمی در ایجاد آرامش برای زنان داشته است.

تلاش همسرم خیلی مهمه، حالا شاید اونقدر هم پول در نیاره، اما همین که می­بینم دغدغه اینو داره که منو به آسایش برسونه و داره سعی می­کنه، بهم آرامش می­ده. (30 ساله، با 8 سال زندگی مشترک)

 

خودخواهی و منیت نداشتن

گذشتن همسران از منیت و خودخواهی، نقش سازنده­ای در کاهش اختلافات و افزایش تعاملات مثبت همسران و در نتیجه ایجاد آرامش در زندگی زناشویی داشته است.

مادرم همیشه می­گفت زن و شوهر یکیشون باید "من" باشه، یکیشون "نیم من". من هیچ وقت گیر نمی­دم که حتما باید فلان کار رو بکنیم یا نکنیم. همیشه هر چی شوهرم گفته گوش دادم و گفتم همون بشه. هر کاری اون راضیه موافقت می­کنم، چه به نفعم باشه، چه به ضررم. حتی می­ریم خرید می‌گه هر کدومو دوست داری بردار، می­گم نه، همونی که خودت دوست داری برام بردار. (35 ساله، با 15 سال زندگی مشترک)

 

قناعت و شکرگزاری

زنان قدردان و شاکر داشته­ها بودن، ساده زیستی، قناعت و راضی بودن بودن به داشته­ها را از عوامل مهم ایجاد کنندۀ آرامش در زندگی زناشویی بیان کرده­اند.

یه چیزی که فکر می­کنم خیلی اثر داشته رو آرامشمون این بوده که من و شوهرم آدمای زیاده­خواه و بلندپروازی نبودیم. اینطوری نبودیم که ذهنمون درگیر این باشه که چرا فلان خونه، زندگی و وسایلو نداریم یا درگیر تجملات باشیم. (63 ساله، با 44 سال زندگی مشترک)

 

من کلا اهل شکایت و غر زدن نیستم و از زندگیم راضیم. همیشه به خاطر داشتن همسر و بچه­های خوب خدا رو شکر می­کنم و فکر می­کنم خود این شکرگزاری هم باعث رشد و آرامشم شده. (31 ساله، با 8 سال زندگی مشترک)

 

به ثبات رسیدن زندگی با ازدواج

زنان، از بین رفتن تلاطم­های فکری و دغدغه­ها و نگرانی­های دوران مجردی و به ثبات رسیدن با ازدواج را از عوامل اصلی آرامش­بخش بودن آن بیان کرده­اند.

اگر بخوام آرامش الانم رو با دوران مجردیم مقایسه کنم، اون موقع ده بوده از صد، الان صده از صد، چون تمام تنش­های فکری و جنسی و خانوادگیم با ازدواج از بین رفته. وقتی آرامش نداشته باشی، بعدها که آرامش پیدا می­کنی می­فهمی چه فاکتورهایی به زندگیت اضافه شده که آرامش داری. من وقتی مجرد بودم خیلی تنش فکری و روانی داشتم. بیشتر دوران لیسانسم رو روزه می­گرفتم، چون دیدن پسرا دور و برم یه جور تحریک عصبی و ذهنی بود برام. دنبال یکی می­گشتم که بشه همسر من. با ازدواج اون دنبال گشتن تموم شد و راحت شدم. (30 ساله، با 8 سال زندگی مشترک)

 

درک و توجه همسران نسبت به یکدیگر

اهمیت دادن همسران به علایق، خواسته­ها، انتظارات و نظرات یکدیگر، از عواملی بوده است که زنان نقش آن را در ایجاد آرامش مهم دانسته­اند.

یه وقتی ظرف و ظروف می­خرم، شوهرم می­گه اینا تو این سن و سال به چه درد ما می­خوره، می­گم من دلم به همین چیزا خوشه، می­گه باشه اگر دوست داری و با اینا دلت خوشه و خوشحال می­شی عیبی نداره بخر. شوهرم می­گه برید بیرون با دوستات غذا بخورید، برید تفریح، حتی شده غذاشو آماده کردم گذاشتم یخچال و چند روز با دوستام رفتم مسافرت؛ زنگ می­زنه می­پرسه خوبی، خوشی، راحتی. خیلی به فکرمه، خودشم که جایی می­ره زنگ می­زنه اگه تنهایی و سختته زودتر برگردم. این که بهم توجه داره خیلی خوبه و بهم آرامش می­ده. (55 ساله، با 38 سال زندگی مشترک)

 

به خواسته­های شوهرم احترام می­گذارم. مثلا دوست داره چادر بپوشم، گوش می­دم. برای همین ناراحتی و اعصاب خردی پیش نمی­آد و آرامش داریم. (29 ساله، با 12 سال زندگی مشترک)

 

زنان، تبادل نظر و مشورت کردن همسران با یکدیگر در امور مختلف زندگی و توجه به نظرات یکدیگر را از جمله عوامل آرامش­بخش ذکر کرده­اند.

ما تو مسائل مختلف با هم مشورت می­کنیم و هر کدوم نظر و فکرمون رو مطرح می­کنیم و به نظرات همدیگه اهمیت می­دیم. این یکی از چیزاییه که کمک می­کنه حس همراهی با هم تو زندگی بیشتر بشه و اینطوری روی آرامش اثر می­گذاره. از طرفی هم خیال آدم راحته که همسرش کاری رو بدون هماهنگی انجام نمی­ده. (23 ساله، با 1 سال زندگی مشترک)

 

درک شدن همسران توسط یک­دیگر و تعامل آن­ها بر اساس درک شرایط، روحیات، ویژگی­ها و حساسیت­های یک­دیگر نیز از جمله عوامل آرامش­بخش در زندگی زناشویی بوده است.

من شوهرمو درک می­کنم، وقتی می­دونم بداخلاقه جوری رفتار نمی­کنم که برم رو اعصابش. یا از بیرون می­آد حوصله نداره، کاری نمی­کنم که ناراحت بشه. خوب اینطوری بحث و دعوا پیش نمی­آد و آرامش داریم. (53 ساله، با 39 سال زندگی مشترک)

 

همین که شوهرم فهم و شعور داره و موقعیت منو درک می­کنه خیلی آرامش‌بخشه. اینطوری نیست که بیاد کار خونه بکنه، اما همین که می­فهمه من دانشجو هستم و شرایط منو درک می­کنه و بهم روحیه می­ده خیلی آرامش‌بخشه. (33 ساله، با 12 سال زندگی مشترک)

 

 

ویژگی­های اخلاقی مثبت همسران

ویژگی­های اخلاقیِ مثبتِ همسر مانند گذشت داشتن، شخصیت آرام، نجابت و پاکی، بامعرفت و قدرشناس بودن، فهمیده بودن و مثبت­نگری در ایجاد آرامش برای زنان مؤثر بوده است.

شوهرم مرد فوق­العاده نجیب و پاکیه. یه وقتی تو کوچه با کسی سلام علیک می‌کنیم بعد که رد می­شیم می­پرسه کی بود، می­گم خانم فلانی، مگه ندیدیش، می­گه نه ندیدمش و واقعا نگاه نمی­کنه. مرد بامعرفت و قدرشناسیه. چند سال بعد ازدواجمون اولین خونه­ای که تو شهرستان خریدیم، خودش سه دانگش رو به نامم کرد. من اینو خیلی مردونگی می­دونستم، نه به خاطر پول، چون نیازی به پول نداشتم، بلکه اینکه تو اون زمان یعنی چهل سال پیش اینقدر فهم و معرفت داشت که زنش رو شریک کل زندگیش بکنه برام خیلی مهم بود. (65 ساله، با 45 سال زندگی مشترک)

 

از مهم­ترین ویژگی­های اخلاقی همسران که بر تعامل مثبت آنان و در نتیجه آحساس آرامششان در زندگی زناشویی نقش بسیار مؤثری داشته است، صداقت و روراست بودن با یکدیگر بوده است.

اولین چیزی که تو زندگی ما خیلی مهم بوده اینه که ما همیشه با هم صادق و روراست بودیم، هیچ دروغی به هم نمی­گیم، هیچی رو از هم پنهان نمی­کنیم. این صداقت در آرامشمون خیلی تأثیر داشته. (36 ساله، با 16 سال زندگی مشترک)

 

اطمینان زن از وفاداری همسر به او نیز از جمله عوامل مؤثر بر آرامش زنان بوده است.

چیزی که خیلی برام مهمه، وفاداری شوهرمه. همیشه فکر می­کنم اگر زمانی پای شوهرم بلغزه و من اطمینانم به وفاداری اونو از دست بدم، دیگه نمی­تونم بهش تکیه کنم و اونجاست که آرامشم به هم می­ریزه. (45 ساله، با 22 سال زندگی مشترک)

 

 

آزادی و استقلال حاصل از ازدواج

زنان، آزادی و استقلال حاصل از ازدواج را از عوامل آرامش­بخش بودن ازدواج ذکر کرده‌اند.

آدم با ازدواج استقلال پیدا می­کنه، چون زندگیش و تصمیم­گیری­هاش می­آد دست خودش. برای من ازدواج از این نظر که می­تونستم برا زندگیم برنامه بچینم و پیش ببرم خیلی آرامش­بخش بود. چون آرامش رو در این می­بینم که بتونم برا زندگیم برنامه­ریزی کنم و اون برنامه رو دنبال کنم و این با ازدواج محقق شد چون دیگه موانع خارجی مثل تنش­هایی که به خاطر شکاف نسلی با خانواده داشتم، وجود نداشت. (30 ساله، با 8 سال زندگی مشترک)

 

رشد و تکامل در زندگی زناشویی

رشد و تکامل حاصل از تحمل دشواری­ها و مشکلات زندگی زناشویی در ایجاد آرامش برای زنان نقش داشته است.

با ازدواج آرامش آدم بیشتر می­شه، با وجود اینکه مشکلات بیشتر می­شه. مشکلات در وهلۀ اول که باهاش برخورد می­کنی، خیلی زننده و سخته، شاید حتی به خدا شکایت کنی، اما وقتی تحمل می­کنی و می­گذره، می­بینی همون مشکلات باعث ارتقاء و رشدت شده و این رشد و بزرگ شدن بهت آرامش می­ده. (35 ساله، با 17 سال زندگی مشترک)

 

بازدارندگی ازدواج از برخی گناهان و رشد حاصل از آن نیز موجب افزایش آرامش بوده است.

وقتی مجردی گاهی مرتکب خطاهایی می­شی. مثلا با همکار مردت با این تفکر که شاید قسمت من این باشه، به نیت شناخت تعامل می­کنی، بعد به شب قدر که می­رسی می­خوای توبه کنی، همین اذیتت می­کنه و با خودت می­گی اگر ازدواج کرده بودم دچار این خطا نمی­شدم. ازدواج واقعا آدم رو از یه سری گناهان باز می­داره و از این جهت خیلی آرامش­بخشه. (34 ساله، با 1 سال زندگی مشترک)

 

 

امنیت اجتماعی حاصل از ازدواج

احساس امنیت اجتماعی حاصل از ازدواج از عواملی بوده است که بر احساس آرامش زنان افزوده است.

تا ازدواج نکردی تو جامعه خیلی به رسمیت شناخته نمی­شی. تو محل کارت احساس می­کنی مردها نگاه بدی بهت دارن، اما وقتی شوهر می­کنی حس می‌کنی یک حصار امنیتی دورت هست که جرأت نمی­کنن بهت نزدیک بشن، این احساس امنیت تو اجتماع به آدم آرامش می­ده. (34 ساله، با 1 سال زندگی مشترک)

 

شناخت صحیح همسران نسبت به یکدیگر

شناخت درست همسران نسبت به یکدیگر از طریق تأثیر بر نحوۀ تعاملات آن ها در آرامش­بخشی  نقش داشته است.

اوایل زندگی که شناخت کمتر بود، آرامش خیلی کمتر بود. چون دائم دغدغۀ اینو داشتم که چه جوری رفتار کنم، حالا واکنش همسرم چیه، اما بعد از یه مدت که شناخت بیشتر شد می­تونستم به راحتی خواسته­های خودم و همسرم رو مدیریت کنم و یواش یواش اون آرامش ایجاد شد و هر چی جلوتر می­ریم بهتر می­شه. (33 ساله، با 12 سال زندگی مشترک)

 

انس و صمیمیت همسران با یکدیگر

اطمینانِ خاطر از داشتن یک مونس و همدم در زندگی و ارتباط صمیمی با همسر از جمله عواملی بوده است که زنان به خاطر وجود آن، ازدواج و زندگی زناشویی را آرامش‌بخش توصیف کرده­اند.

همین که با شوهرت مأنوس­تر از بقیه می­شی، خیلی مهمه. قرابت فکریت با مادر و خواهرت بیشتره، اما با شوهرت که حرف می­زنی انگار راحت­تری، حتی داد هم که می­خوای بکشی دوست داری سر اون بکشی. غصه­هاتو دوست داری به اون بگی، خوشحالی، ذوق می­کنی دوست داری برا اون بگی. این انس به آدم آرامش می­ده. (29 ساله، با 4 سال زندگی مشترک)

 

آرامش حاصل از حضور همسر در خانه و هم نشینی و مصاحبت با او از مصادیق این مؤانست بوده است.

من همسرم که می­ره مسافرت شب خواب ندارم، استرس دارم، اما وقتی هست با خیال راحت تا صبح می­خوابم. از سر کار که برمی­گرده خونه می­بینمش یه آرامش خاصی می­گیرم (42 ساله، با 28 سال زندگی مشترک)

 

اعتماد همسران به یکدیگر

زنان داشتن اعتماد متقابل را یکی از عوامل مؤثر بر آرامش دانسته­اند. اعتماد همسران به یکدیگر در زمینه­های مختلفی در ایجاد آرامش نقش داشته است.

شوهرم یه برنامه­ای تو زندگی داره باید اعتماد کنم که می­تونه برنامش رو به انجام برسونه. اگر بهش اعتماد نکنم آرامشش به هم می­خوره. (30 ساله، با 8 سال زندگی مشترک)

 

اینکه شوهرم بهم اعتماد داره و حقوقش رو دست من می­ده برام آرامشه. همه چی زندگی در اختیارمه، به اختیارم گذاشته که هر جور می­خوای خرج کن. (55 ساله، با 38 سال زندگی مشترک)

 

شرایط میانجی احساس آرامش زنان در زندگی زناشویی

مطابق مدل الگویی استراس و کوربین، شرایط میانجی، شرایط کلی و وسیع­تری هستند که بر چگونگی کنش/ کنش متقابل اثر می­گذارند و شامل زمان، فضا، فرهنگ، پایگاه اقتصادی، سطح تکنولوژی، شغل، تاریخچه و وقایع زندگی فرد می­­شوند (استراس و کوربین، 1385، 104). شرایط میانجیِ احساس آرامش، شرایط کلی و وسیع­تری مانند فرهنگ، پایگاه اقتصادی، شغل، تاریخچه زندگی فردی، فرزندان و خانواده زن و مرد است که بر ایجاد و افزایش آرامش در زندگی زناشویی اثر می­گذارد. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، شرایط میانجی احساس آرامش زنان در زندگی زناشویی عبارت اند از:

 

 

 

امنیت اقتصادی

یکی از عواملی که تأثیر به سزایی بر احساس آرامش در زندگی زناشویی داشته است، برخورداری از امنیت اقتصادی بوده است که با ایجاد ثبات و امنیت در تأمین نیازهای مادی موجب ایجاد آرامش شده است.

شغل شوهرم جوری نبوده که نگران باشیم یه ماه داریم، یه ماه نداریم. همیشه درآمد ثابتی بوده و خیالمون جمع بوده که می­رسه و زندگی رو می­گذرونیم. (63 ساله، با 44 سال زندگی مشترک)

 

قبل از ازدواج خیلی دغدغۀ اقتصادی داشتم. دوست داشتم اگر مجرد موندم بتونم یه خونۀ مستقل داشته باشم. دائم به این فکر می­کردم که کار کنم، پول جمع کنم، یه خونه بخرم یا اجاره کنم. بعد که ازدواج کردم این برام حل شد. برای همینه که اون امنیت اقتصادی که با ازدواج به دست می­آد تو آرامش مهمه. (34 ساله، با 1 سال زندگی مشترک)

 

فرزند

وجود فرزند از جمله عوامل ایجاد کنندۀ آرامش در زندگی زناشویی بوده است.

بچه خیلی تأثیر داشت. وقتی بچه­دار شدیم فکر طلاق از ذهنم بیرون رفت. توجه و علاقۀ همسرم خیلی بهم بیشتر شد. بچه گرفتاری­های آدمو بیشتر می‌کنه و برا همین رابطمون کمتر شد، اما خیلی عمیق­تر شد. (29 ساله، با 4 سال زندگی مشترک)

 

سلامت و موفقیت فرزندان در ابعاد مختلف زندگی، در آرامش­بخشی به مادران مؤثر بوده است.

از نظر مادی چیزی ندارم تو زندگی، اما از نظر معنوی بچه­های سالم و خیلی خوبی دارم و می­تونم سرمو بلند کنم. خیلی لذت می­برم و آرامش دارم از اینکه بچه­هامو سر و سامون دادم و با اینکه پدر خوبی نداشتن تونستم خوب تربیت کنم. (54 ساله، با 37 سال زندگی مشترک)

 

زنان هم­چنین صمیمیت با فرزندان را موجب احساس آرامش توصیف کرده­اند.

الان که بچه­ها بزرگ شدن انگار آرامش بیشتری به آدم می­دن. با هم صمیمی هستیم. خیلی اوقات با هم صحبت می­کنیم، می­گن فلان جا حق با بابا بود شما نباید اون کارو می­کردی، خود همین خوبه و آدمو هوشیار می­کنه. (47 ساله، با 23 سال زندگی مشترک)

 

سبک زندگی خانوادگی و نحوۀ تربیت همسران

سبک زندگی خانواده و نحوۀ تربیت همسران از طریق اثرپذیری شخصیت فرد از فضای خانواده بر نحوۀ تعاملات و در نتیجه آرامش زنان نقش داشته است.

من کلاً از اول آدم صبور و آرومی بودم. شاید به خاطر اینکه خانم­هایی که اطرافم دیدم، مامانم، خاله­هام، خواهرم آدم­های آرومی بودن. شاید برای همین خیلی از مسائلی که به نظر بعضی­ها حادّه از اول اصلا به نظر من نمی­اومد و برای همین از اول زندگی مشکلی نداشتم. به نظر من آرامش آدم یه مقداریش برمی­گرده به تربیت خانوادگی و محیطی که توش بزرگ شدی، مثلا اینکه رابطۀ اطرافیانت چطوری بوده. (40 ساله، با 11 سال زندگی مشترک)

 

تعامل خوب خانواده­ها با همسران

زنان، رفتار و منش خوب خانوادۀ همسر را بر احساس آرامش در زندگی زناشویی مؤثر دانسته­اند.

خانوادۀ همسرم رو خیلی دوست دارم و تأثیر مثبتی روی آرامشمون دارن. آدم­هایی هستن که دنبال موشکافی تو زندگیت نیستن. من خیلی چیزا ازشون یاد گرفتم. مادر شوهرم مثل مامانم خیلی خوب و دوستانه تجربیاتش رو دراختیارم می­گذاره، بدون اینکه امر و نهی کنه. (40 ساله، با 11 سال زندگی مشترک)

 

حمایت خانواده­ها از همسران دیگر عامل آرامش­بخش در زندگی زناشویی بوده است.

از خانوادۀ شوهرم خیلی راضی هستم، خیلی به ما کمک کردن. خانوادۀ خودم بیشتر از نظر اقتصادی کمک کردن، اما خانوادۀ شوهرم بیشتر از نظر فکری. کلا تو خانواده­شون همیشه حق با عروس و داماده. همیشه حامی من بودن و این باعث می­شه آدم پیش اونا احساس امنیت و آرامش کنه و احساس نکنه یه فرد غریبه و اضافه است. (32 ساله، با 11 سال زندگی مشترک)

هم­چنین زنان، نظارت خانواده­ها بر عملکرد همسر را موجب قوت قلب و آرامش توصیف کرده­اند.

وجود و حضور پدر و مادر خودش و خودم خوبه، مخصوصا پدر و مادر خودش، چون باعث می­شه که هر کاری دلش بخواد نتونه بکنه و این یه قوت قلب و آرامشی برا منه. یا همین که خانوادۀ من هستن و همسرم می­بینه که پشتم خالی نیست، خیلی مؤثره. (34 ساله، با 11 سال زندگی مشترک)

 

مقولۀ محوری پژوهش حاضر «امنیت تأمین نیازها» بوده است و در مجموع با در نظر گرفتن شرایط علّی و میانجی می­توان گفت:

از مهم­ترین اهداف ازدواج رسیدن به آرامش است، اما برای رسیدن به این هدف لازم است:

-        اولاً نیازهای همۀ اعضای خانواده در بستر خانواده تأمین شود؛

-        ثانیاً خانواده تأمین کنندۀ همۀ نیازهایی باشد که انتظار می رود در خانواده تأمین شود؛

-        ثالثاً تأمین نیازها توأم با احساس امنیت و اطمینان خاطر باشد.

 

نتیجه­گیری

بررسی شرایط علّی و میانجی احساس آرامش زنان در زندگی زناشویی نشان می­دهد عوامل مختلفی در ایجاد و افزایش آرامش زنان در زندگی زناشویی نقش دارند و همۀ این عوامل به نوعی در راستای ایجاد و افزایش «امنیت تأمین نیازها» هستند و از این طریق به احساس آرامش زنان می­انجامند. بر این اساس می­توان شرایط علّی و میانجی را در دو دستۀ کلی تقسیم بندی کرد:

-        دستۀ اول، عواملی که در تأمین نیازها به طور مستقیم عمل کرده و نقش تأمین­گر دارند؛

-        دستۀ دوم، عواملی که در تأمین نیازها به طور غیرمستقیم عمل کرده و نقش تسهیل­گر دارند.

 

تقسیم بندی عوامل در جدول 1 آمده است و در ادامه به نقش هر یک از عوامل پرداخته شده است.

 

جدول 1. عوامل تسهیل­گر و تأمین­گر «امنیت تأمین نیازها»

عوامل تسهیل­گر

عوامل تأمین­گر

انتخاب صحیح همسر

استقلال و آزادی حاصل از ازدواج

نگرش توحیدی

امنیت اقتصادی

نگرش صحیح نسبت به ازدواج و زندگی زناشویی

فرزند

پذیرش نقش­های محوّله و ایفای صحیح نقش

تأمین نیازهای عاطفی

کفویت همسران

تأمین نیازهای جنسی

شناخت صحیح همسران نسبت به یک دیگر

همراهی، همدلی و همیاری همسران

درک و توجه همسران نسبت به یک دیگر

حامی و تکیه­گاه بودن همسر

ویژگی­های اخلاقی مثبت همسران

 انس و صمیمیت همسران

خودخواهی و منیت نداشتن

اعتماد به یک دیگر

سبک زندگی خانوادگی و نحوه ی تربیت همسران

رشد و تکامل فردی

قناعت و شکرگزاری

امنیت اجتماعی حاصل از ازدواج

ثبات حاصل از ازدواج

تعامل خوب خانواده­ها با همسران

 

عوامل تسهیل­گر «امنیت تأمین نیازها»

انتخاب همسر بر اساس معیارهای درست و شناخت دقیق از انتظارات و ویژگی­های خود و همسر، از طریق فراهم آوردن زمینۀ لازم برای پاسخ دادن همسران به انتظارات و نیازهای یکدیگر در زمینه­های مختلف در امنیت تأمین نیازها نقش داشته است.

در پژوهش حاضر زنان، مصادیق مختلفی از نگرش توحیدی و تأثیر آن بر آرامش در زندگی زناشویی را بیان کرده­اند. برخی از این مصادیق مانند توکل به خدا، راضی بودن به رضای الهی، اعتقادات و جهان­بینی الهی در ایجاد آرامش فردی برای زنان نقش داشته است. برخی مصادیق نیز علاوه بر ایجاد آرامش فردی در آرامش­بخشی به اعضای خانواده مؤثر بوده است. از جمله‌ی این مصادیق پای­بندی به اخلاق به خاطر ایمان به خدا و عمل همسران به آموزه­های دینی در زمینۀ تعامل با همسر بوده است که از طریق تأثیر بر نحوۀ تعاملات همسران در ایجاد امنیت تأمین نیازهای آنان نقش داشته است. رعایت حلال و حرام توسط همسر نیز از طریق ایجاد احساس امنیت و اطمینان خاطر از مشروعیت شیوۀ تأمین نیازهای اقتصادی توسط همسر در آرامش­بخشی به زن مؤثر بوده است. انجام کارهای منزل و وظایف همسری و مادری با نیت الهی، مصداق دیگری از نگرش توحیدی زنان بوده است که موجب تلاش و اهتمام زن برای تأمین نیازهای اعضای خانواده توأم با احساس رضایت و تحمل صبورانۀ دشواری­ها و خشنودی از خدمتگزاری به آنان برای کسب رضای الهی شده و از این طریق در ایجاد آرامش برای زن و اعضای خانواده نقش داشته است.

نگرش صحیح زن نسبت به ازدواج و زندگی زناشویی از عواملی بوده است که از طریق تأثیر بر پذیرش نقش­های محوله در زندگی زناشویی و در نتیجه تلاش برای انجام وظایف توأم با علاقه و احساس مثبت در امنیت تأمین نیازهای اعضای خانواده و آرامش­بخشی به آنان مؤثر بوده است. هم­چنین تصور و دیدگاه درست همسر نسبت به شخصیت و جایگاه زن در زندگی زناشویی، از طریق تأثیر بر نحوۀ تعامل همسر با زن و فراهم سازی زمینه ی لازم برای تأمین نیازهای او از جمله نیاز به رشد و ارتقاء روحی بر آرامش زنان مؤثر بوده است. پذیرش نقش همسری و وفق دادن خود با انتظارات آن و تلاش برای ایفای صحیح نقش و انجام وظایف مورد انتظار از طریق تأثیر بر تأمین نیازهای مختلف اعضای خانواده در آرامش آفرینی نقش داشته است. به عنوان نمونه تلاش همسر در زمینۀ مسئولیت اقتصادی او و تأمین هزینه­های خانواده به احساس اطمینان خاطر و امنیت اعضای خانواده در زمینۀ تأمین نیازهای زیستی و در نتیجه آرامش آنان می­انجامد.

یکی از عوامل مهم در تسهیل امنیت تأمین نیازهای همسران، کفویت و مشابهت آنان در ابعاد مختلف بوده است. به عنوان نمونه زنان  مشابهت فکری و اعتقادی خود با همسر را موجب هم­راستا بودن اهداف و برنامه­های شخصی با برنامه­های خانواده و در نتیجه تسهیل تحقق اهداف دانسته­اند که می­تواند از این طریق زمینه­ساز رشد همسران در زندگی زناشویی و احساس امنیت آنان در تأمین نیاز به رشد و خودشکوفایی باشد.

شناخت صحیح همسران نسبت به یکدیگر موجب شناخت بهتر آنان نسبت به انتظارات و نیازهای یکدیگر شده و شناخت بهتر نسبت به نیازها نقش مهمی در تأمین نیازهای هر یک از همسران توسط دیگری داشته است.

از عوامل بسیار اثرگذار بر امنیت تأمین نیازهای همسران توجه و اهمیت دادن آنان به علایق، خواسته­ها، انتظارات و نظرات یکدیگر بوده که هر یک به نوعی در تأمین نیازها مؤثر بوده است. به عنوان نمونه توجه و اهمیت دادن همسران به خواسته­های هم، موجب احساس امنیت آنها در تأمین خواسته­هایشان توسط همسر و در نتیجه آرامش می­شود. اهمیت دادن به نظرات یکدیگر از طریق مشورت همسران با هم زمینۀ لازم جهت تأمین نیاز هر یک از آنان به بیان افکار و عقاید خویش را فراهم می­آورد. هم­چنین درک شدن همسران توسط یک­دیگر و تعامل آن­ها بر اساس درک شرایط، روحیات، ویژگی­ها و حساسیت­های یک­دیگر موجب تأمین هر چه بهتر نیازها و خواسته­های هر یک در زندگی زناشویی و در نتیجه آرامش­ آفرینی برای آنان بوده است.

ویژگی­های اخلاقی مثبت همسر از طرق مختلف در امنیت تأمین نیازهای زنان نقش داشته است. به عنوان نمونه نجابت، پاکدامنی و وفاداری همسر، با ایجاد احساس اطمینان خاطر نسبت به تعهد همسر موجب احساس امنیت زن در زمینۀ تأمین نیاز او به تعلق خاطر و وابستگی به همسر شده است. صداقت همسران نیز موجب اعتماد متقابل به یک دیگر شده و با تأمین نیاز آنان به اعتماد کردن و مورد اعتماد واقع شدن به آرامش­بخشی هرچه بیشترشان کمک کرده است. گذشتن همسران از منّیت و خودخواهی و اولویت بخشیدن به مصالح خانواده، نقش سازنده­ای در اهتمام  به تأمین نیازهای یک دیگر و فرزندان و در نتیجه احساس امنیت در تأمین نیازهای مختلف  داشته است.

قناعت و راضی بودن همسران به داشته­ها از طریق تعدیل احساس نیاز در زمینه­های مختلف موجب دوری آن ها از زیاده­خواهی و در نتیجه احساس کفایت و امنیت در تأمین نیازهای مختلف از جمله نیازهای مادی شده است. در واقع قناعت، کمیتِ احساس نیاز در همسران را تحت تأثیر قرار داده و با کاهش آن زمینۀ رضایت و ایجاد آرامش را برای آنان فراهم کرده است.

از بین رفتن دغدغه­های دوران مجردی و به ثبات رسیدن با ازدواج، فضایی امن را برای پرداختن همسران به نیازهای مختلف خود و همسر و در نتیجه ایجاد احساس امنیت در تأمین نیازها ایجاد کرده است.

 

 

عوامل تأمین­گر «امنیت تأمین نیازها»

استقلال و آزادی حاصل از ازدواج تأمین‌کننده‌ی نیاز زنان به خودمختاری و استقلال بوده است. رشد و تکامل فردی زنان در زندگی زناشویی تأمین‌کننده‌ی نیاز آن ها به خودشکوفایی مادی و معنوی بوده است. امنیت اقتصادی ایجاد‌کننده‌ی احساس امنیت در تأمین نیازهای زیستی اعضای خانواده بوده است. 

وجود فرزند و پرورش او تأمین‌کننده‌ی نیاز زنان به مهرورزی بوده است. برخی زنان فرزندپروری را موجب رشد و کمال خود بیان کرده­اند که از این رو می­توان آن را تأمین‌کننده‌ی نیاز زنان به رشد و خودشکوفایی معنوی نیز دانست. سلامت و موفقیت فرزندان نیز تأمین‌کننده‌ی نیازهای آنان بوده است و از طریق ایجاد احساس آرامش برای فرزندان در ایجاد و افزایش آرامش برای زنان نقش داشته است.

ابراز محبت و توجه عاطفی، احترام گذاشتن، تعریف و تمجید، قدردانی و تشکر تأمین‌کننده‌ی نیازهای عاطفی زنان از قبیل نیاز به محبت، تعلق خاطر و احترام بوده است. هم­چنین امنیت تأمین نیازهای جنسی همسران در خانواده از عوامل آرامش‌بخشی ازدواج بوده است. همدلی و همیاری همسران با یکدیگر نیز نیاز به مهرطلبی و مهرورزی در آنان را تأمین کرده است و در ایجاد آرامش برای زنان نقش مؤثری داشته است.

حامی و تکیه­گاه بودن همسر از طریق تأمین نیاز زنان به تعلق خاطر و وابستگی موجب آرامش زنان شده است. آرامش­بخشی زنان به همسر و فرزندان نیز تأمین‌کننده‌ی نیاز زنان به عشق­ورزی و خدمت به دیگران و نیز احساس سودمندی بوده است. هم‌چنین آرامش ایجاد شده برای اعضای خانواده بر افزایش آرامش زنان اثر داشته است.

صمیمیت همسران از طریق امنیت تأمین نیاز آنان به پیوندجویی در ایجاد آرامش برای آنان نقش داشته است. انس همسران با یکدیگر نیز موجب تأمین نیاز آنان به مونس و همدم شده است.

اعتماد متقابل همسران به یکدیگر تأمین‌کنندۀ نیاز آنان به اعتماد کردن و مورد اعتماد واقع شدن بوده است.

هم­چنین امنیت اجتماعی حاصل از ازدواج تأمین‌کننده‌ی نیاز زنان به احساس امنیت در اجتماع بوده و از عوامل آرامش­بخشی ازدواج بیان شده است.

تعامل خوب خانواده­ها با همسران از طریق ایجاد احساس امنیت در تأمین نیاز آن‌ها به روابط متقابل با دیگران آرامش آفرین بوده است.

در مجموع با توجه به آنچه دربارۀ عوامل مختلف احساس آرامش زنان در زندگی زناشویی بیان شد می­توان گفت از آنجا که بر اساس پژوهش حاضر عامل اصلی آرامش آفرینی در زندگی زناشویی «امنیت تأمین نیازها» است، برای ایجاد و افزایش آرامش در خانواده توجه به چند نکته ضروری است:

-        اولاً برای ایجاد آرامش در خانواده لازم است نیازهای همه ی اعضای خانواده در بستر خانواده تأمین شود. بنابراین همسران که با تولد فرزندان، عهده­دار نقش جدید والدین نیز می­شوند باید اهتمام ویژه­ای به شناخت ویژگی­ها و نیازهای یکدیگر و فرزندان خود، که برحسب تمایزاتی از قبیل جنس، سن، خصوصیات شخصیتی و اخلاقی، جایگاه و نقش در خانواده متفاوت است، داشته باشند تا از طریق شناخت هر چه بهتر بتوانند زمینۀ لازم را برای تأمین نیازهای یکدیگر و فرزندان در فضای امن خانواده فراهم نموده و در نتیجۀ آرامش ایجاد شده برای همۀ اعضای خانواده در پرتوی تأمین نیازهایشان، به آرامش برسند. زیرا در فرهنگ دینی خانواده مرکّب از اجزای پراکنده‌ای که در کنار هم آمده باشند نیست، بلکه جمع یگانه‌ و پایداری در پرتوی مودّت و رحمت است و بر این اساس احساس آرامش هر یک از اعضای خانواده مستقل از دیگری نبوده و وابسته به احساس آرامش سایر اعضای خانواده است.

-        ثانیاً برای ایجاد آرامش در خانواده لازم است خانواده تأمین کنندۀ همۀ نیازهایی باشد که انتظار می رود در خانواده تأمین شود. بنابراین توجه همسران به ابعاد مختلف نیازهای یک دیگر و فرزندان و تلاش برای بسترسازی مناسب برای تأمین همه جانبه­ی نیازهای اعضای خانواده اهمیت ویژه­ای دارد. در این راستا همسران باید ابعاد مختلف وجودی اعضای خانواده و تفاوت نیازها و انتظارات آنان را در نظر بگیرند تا تأمین برخی نیازها با کم­توجهی و اختلال مواجه نشود و همه ی اعضا در سایۀ تأمین همۀ نیازهایشان در بستر خانواده احساس آرامش کنند.  

-        ثالثاً برای ایجاد آرامش در خانواده لازم است تأمین نیازهای اعضای خانواده توأم با احساس امنیت و اطمینان خاطر باشد. به بیانی دیگر، اعضای خانواده نسبت به تأمین نیازهایشان در خانواده آسودگی خیال داشته باشند و با احساس عدم ثبات و امنیت در این زمینه مواجه نشوند. بنابراین نگرش و عملکرد همسران و فرزندان باید به گونه­ای باشد که همواره ایجادکنندۀ احساس امنیت و اطمینان خاطر برای اعضای خانواده در زمینۀ تأمین نیازهایشان باشد.



[1] Grounded Theory

[2] Strauss, Anselm

[3] Corbin, Juliet

[4] Flick, Uwe

منابع
ابوالمعالی، خدیجه (1391). پژوهش کیفی از نظریه تا عمل، تهران،علم.
استراس، آنسلم، و جولیت کوربین (1385). اصول روش تحقیق کیفی: نظریۀ مبنایی، رویه­ها و شیوه­ها، (بیوک محمدی)، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
امانی، حدیثه (1390). «نقش زن در آرامش خانواده»، پژوهش نامه اسلامی زنان و خانواده، شماره 9: 83-61.
ایپکچی، مریم(1390)،  بررسی احکام آرامش بخش قرآن در حیطه نظام خانواده، کارشناسی ارشد، (به راهنمایی دکتر ناهید مشایی). دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکده الهیات و معارف اسلامی.
سلطان محمدی، فاطمه (1391). «بازخوانی اصول و مبانی لازم در تحکیم بنیان خانواده با رویکردی بر آموزه­های قرآنی»، کتاب مجموعه مقالات اندیشه­های راهبردی، زن و خانواده: 1124-1093. تهران، پیام عدالت.
طاهرزاده، اصغر (1387). زن آنگونه که باید باشد، اصفهان، لب المیزان.
فلیک، اووه (1387). درآمدی بر تحقیق کیفی، (هادی جلیلی)، تهران، نی.
محمدپور، احمد (1390). روش تحقیق کیفی ضد روش، جلد اول، تهران، جامعه‌شناسان.
محمدی، بیوک (1387). درآمدی بر روش تحقیق کیفی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
مکارم شیرازی، ناصر (1363). تفسیر نمونه، جلد شانزدهم، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
نقیبی، سید ابوالقاسم و زری زمانی (1390). «نقش وفاداری در اعتمادآفرینی و راهبردهای توسعۀ آن در نهاد خانواده با رویکرد به آیات و روایات»، مطالعات راهبردی زنان، 52: 53-7.
هداوندی، محبوبه (1386)، بررسی عوامل موثر بر ایجاد آرامش در خانواده و رضایت از زندگی خانوادگی، کارشناسی ارشد، (به راهنمایی دکتر مریم ولی‌لو). دانشگاه آزاد اسلامی (تهران مرکزی)، دانشکده روانشناسی و علوم اجتماعی.