نوع مقاله : پژوهشی اصیل
نویسندگان
1 استادیار گروه روانشناسی دانشگاه پیام نور گرگان، گلستان، ایران
2 کارشناس ارشد روانشناسی، دانشکده غیرانتفاعی سارویه، مازندران، ایران.
چکیده
خانواده کوچکترین واحد اجتماعی است ثبات یا ناپایداریش بر اعضای خانواده و جامعه اثر می گذارد و فروپاشی این واحد کوچک تاثیر عمیقی بر فرزندان دارد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه انواع کمال گرایی با ویژگی های شخصیتی در دانش آموزان خانواده های طلاق و سایر دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش، توصیفی و از نوع تحلیلی مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش دو گروه از فرزندان طلاق و سایر فرزندان ساکن شهر گرگان در سال 1400-1399 بودند که 200 دانش آموز (100 فرزند طلاق و 100 فرزند دیگر) به روش نمونه گیری در دسترس و داوطلبانه برای شرکت در پژوهش به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار سنجش شامل پرسشنامه کمالگرایی (فراست) و پرسشنامه ویژگی های شخصیتی (نئو) بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها شامل روش های توصیفی و روش همبستگی پیرسون بود. نتایج پژوهش نشان داد بین دو گروه از فرزندان طلاق و سایر فرزندان در خرده مقیاس های نگرانی از اشتباهات، انتظارات والدین، انتقادگری والدین، روان رنجور خویی تفاوت معناداری وجود داشت. اما در باوجدان بودن، دلپذیر بودن و برونگرایی بین دو گروه تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتایج حاکی از بالا بودن نمرات روان رنجورخویی و کمال گرایی در فرزندان طلاق در مقایسه با سایر فرزندان بود. استلزامات نتیجه به دست آمده در مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
تازه های تحقیق
این مطالعه با هدف مقایسه انواع کمالگرایی با ویژگیهای شخصیتی در دانشآموزان خانوادههای طلاق و سایر دانشآموزان انجام شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد دو گروه فرزندان طلاق و سایر فرزندان در متغیر کمالگرایی، تفاوت معناداری داشتند؛ به این معنا که فرزندان طلاق در ابعاد کمالگرایی از جمله متغیرهای نگرانی درباره اشتباهها؛ انتظارات والدینی، انتقادگری والدینی بیشتر از سایر فرزندان است . یافتههای این پژوهش با نتایج مطالعات عبدالمحمدی و همکاران (1400)، ترکمن و مرادی (1399)، مرادی و آخانی (1398)، هی و همکاران (2020) همسو است در تبیین این یافتهها میتوان گفت که فرزندان طلاق تصور میکنند که اشتباهات کنترلشان را کاهش میدهد، بنابراین هر کاری که انجام میدهند باید کامل باشد. هنگامی که این کمال وجود نداشته باشد، نگرانی از خطاها شدیدتر میشود و افزایش اضطراب را به دنبال دارد که خود این اضطراب متقابلاً کارایی را کاهش و مجددا احتمال خطاهای جدید را افزایش میدهد. در خصوص افراد مضطرب، اگر هر چیزی در نظم کامل و طبق برنامههایشان پیش نرود ممکن است احساس فقدان را برای آنها به دنبال داشته باشد. بدین ترتیب آنها نمرات بالایی در ابعاد کمالگرایی از قبیل حساسیت نسبت به اشتباهات میگیرند (بشارت و همکاران، 1399). با توجه به اینکه فرزندان طلاق با توجه به شرایطی که دارند تصور میکنند پذیرش از سوی والدین و دیگران، وابسته به رعایت معیارهای بالای آنها است، به خاطر جلب اعتماد، پذیرش و جلوگیری از انتقـادات والـدین خـود، سعی در برآورده کردن انتظارات آنها کنند (مرادی و ترکمن، 1399) و از آنجایی که یکی از مهمترین انتظـارات والـدین وضـعیت تحصیلی بهینه فرزندانشان است، این فرزندان با سعی و تلاش در زمینه تحصیل در پـی کـسب اعتماد و پذیرش والدین و همچنین فرار از انتقادات آنها باشند و بهواسطه ترس و نگرانی از شکست در امور و دیدگاه دیگران نسبت به خود، همواره رویکردهای سختگیرانه و معیارهای ایدهآل عملکرد برای خود اتخاذمیکنند (میشیل و همکاران، 2019). درمقابل سایر دانشآموزان با تمرکز حداکثری بر انجام تکالیف صرفنظر از دیدگاه دیگران نسبت به خود، برای تحقق هدفهای شخصی بیشتر تلاش میکنند و تقویت مثبت شخصی بیشتری دریافت مینمایند. براین اساس، از انگیزه درونی بالا برای انجام امور شخصی برخوردارند و در صورتیکه در دستیابی به ایدهآلهای شخصی خود به موفقیت کامل نرسند نیز میتوانند خواستهها و انتظارات خود را تعدیل کنند (بشارت و همکاران، 1395).
نتایج پژوهش همچنین حاکی از بالا بودن نمرات روانرنجورخویی در فرزندان طلاق بود. که با نتایج مطالعات بذول نژاد و همکاران (1397)، امینی و خرمایی (1396) و پرییرا و همکاران (2018) همخوان است . در تبیین یافتههای این فرضیه میتوان گفت که روانرنجور خویی به تمایل فرد برای تجربه اضطراب، تنش، ترحمجویی، خصومت، تکانشوری، افسردگی و عزتنفس پایین بر میگردد. فرزندان طلاقی که صفت روانرنجور خویی در آنها قویتر از سایر صفات شخصیتی است، مکررا در وضعیت سلامت عمومی نمرات بالاتری کسب میکنند. این فرزندان روانرنجور خو به آنچه دارند، یا به اتفاقاتی که پیرامون آنان رخ میدهد، با یک ارزیابی و نگاه منفی به تفسیر، نتیجهگیری و عمل میپردازند؛ بنابراین، چنین ویژگیهایی میتواند روابط اجتماعی آنان را محدود و یا دچار آسیب کند؛ خودشکوفایی و زمینههای آن را سست و تضعیف نماید در چنین حالتی شرایط مساعد برای رشد و بالندگی را از فرد سلب نموده و در نتیجه سلامت عمومی را خدشه دار میسازد (دستجردی و همکاران، 1390). با وجدان بودن عاملی است که باعث ایجاد نظم در کار و احساس انجام وظیفه در افراد میشود و رعایت قوانین، مقررات و استانداردهای جامعه را در پی دارد. به عبارتی نیرویی است که فرد را متعهد میکند یک سری رفتارهای معطوف به هدف را انجام دهد و توانمندیها، استعدادها و تخصصها را نه تنها بدون کنترل بلکه به طور داوطلبانه در جهت تحقق اهداف قرار دهد (آیرانگن و همکاران، 2021). دانشآموزان مسئولیتپذیر باور دارند که اعمال و تواناییهای آنها تعیین کننده موفقیت یا شکست آنها است و شکستها و موفقیتهای خود را به عوامل درونی مثل تلاش و انگیزه ربط میدهند. به جای اینکه خود را اسیر رخدادهای بیرونی بدانند، معتقدند که میتوانند تا حد زیادی وقایع بیرونی را تحت کنترل داشته باشند و متعهدانه و با حس وظیفهشناسی بالا وظایف خود را انجام دهند (اسپیکی و همکاران، 2021). همچنین توافقپذیری که با همدلی، همکاری، اعتماد و حمایتگری در روابط بینفردی همراه است منجر گشته دانش آموزان به واسطه توانایی ایجاد الفت و توافق در کنار توجه به انتظارات و تشابهات در هنگام بروز تعارض به سازگاری بیشتر دانشآموزان بیانجامد (دهقانی و همکاران، 1395).
با توجه به محدودیتهای پژوهش حاضر مانند انجام پژوهش فقط بر روی دختران، پیشنهاد میشود پژوهشهای بعدی در جامعه پسران و با به کارگیری روشهای مداخلهای انجام شود تا بدین وسیله در تبیین علی و چندعاملی متغیرها با اطمینان بیشتری عمل کرد. یافتههای این پژوهش میتواند به مراکز مشاوره روانشناختی، مشاوران مدارس کمک کند تا در بازسازی ادراک صحیح و واقعی از حمایتهای دریافتی از سوی خانواده و نهادهای اجتماعی؛ تقویت نگرش مثبت فرزندان به جدایی والدین و پذیرش خود و واقعیت زندگی مؤثرتر و کارآمدتر عمل کنند. به طور کلی بر اساس یافتههای این مطالعه پیشنهاد میشود که آموزش مهارتهای زندگی و افزایش احساس شایستگی در فرزندان طلاق، مورد توجه و تأکید قرار گیرد. این مطالعه با رعایت کدهای اخلاقی انجام پژوهشهای انسانی مانند رعایت محرمانه ماندن اطلاعات شرکتکنندگان، اخذ رضایت آگاهانه از مدیران مدارس و دانش آموزان هر دو گروه شرکتکننده برای شرکت در مطالعه، و اختیار برای خروج از مطالعه در هر زمان از فرایند پژوهش برابر با اطلاعیه هلسینکی 1960 انجام شده است.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Comparison of types of perfectionism with personality traits in children of divorced families and others
نویسندگان [English]
1 Assistant Professor, Department of Psychology, GorganPayame Noor University,Golestan, Iran
2 Master of Psychology, Sarvieh Non-Profit School, Mazandaran, Iran.
چکیده [English]
The family is the smallest social unit. Its stability or instability affects family members and society, and the collapse of this small unit has a profound effect on children. The aim of this study was to compare the types of perfectionism with personality traits in students of divorced families and other students. The research method was descriptive and comparative analytical. The statistical population of the study was two groups of children of divorce and other children living in Gorgan in 2020-2021 that 200 students (100 children of divorce and 100 other children) were selected by available sampling method and voluntarily to participate in the study as a sample. Measurement tools included Perfectionism Questionnaire (Frost) and Personality Traits Questionnaire (Neo). Data analysis methods included descriptive methods and Pearson correlation method. The results showed that there was a significant difference between the two groups of children of divorce and other children in the subscales of worry about mistakes, parental expectations, parental criticism, and neuroticism. But there was no significant difference between conscientiousness, pleasantness and extraversion between the two groups. The results showed high scores of neuroticism and perfectionism in children of divorce compared to other children. The implications of the result are discussed in the article.
کلیدواژهها [English]