Document Type : Research/Original/Regular
Authors
1 Lorestan un
2 UNIVERSITY OF LORESTAN
3 NIVERSITY OF LORESTAN
Abstract
Abstract
The purpose of this study was to explore the effectiveness of positive psychotherapy on time perspective, emotional well-being and optimism in students with depression disorder symptoms. This research was a semi-experimental study with pre-test and post-test design and a control group. The statistical population of the study included all women students with depression disorder symptoms attending the University of Isfahan Medical Sciences. The sample size of the study consisted of 24 students with depression disorder symptoms, who were selected by purposeful sampling method on the basis of a Beck Depression Inventory (BDI-II). They were randomly divided into two experimental and control groups. Then, the participations of the two groups were evaluated using the Life Orientation questionnaire of Scheier and Carver (1985), Time Perspective (Zimbardo, 1999), Subjective well-being (Keyes, Magyar-Moe, 2003). The experimental group received group Positive Psychotherapy Intervention (six 90 minute sessions) while the control group received no training at all. The results of covariance analysis indicated that there was a significant difference between the scores of Time Perspective, Emotional Well-being and Optimism in the experimental and control groups in the post-test. Experts in the experimental group, in comparison with the control group, received higher scores in Emotional well-being and optimism. Based on the findings, it can be concluded that positive psychotherapy intervention is an important factor in increasing emotional well-being and optimism and moderationtime perspective of students with symptoms of depression disorder.
Keywords
اثربخشی رواندرمانی مثبت بر چشمانداز زمان، خوشبینی و بهزیستی هیجانی دانشجویان دختر دارای علائم اختلال افسردگی
میترا گودرزی[1] ندا قاسمی[2] عزت اله قدم پور[3] سیمین غلامرضایی[4]
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی رواندرمانی مثبت بر چشمانداز زمان، خوشبینی و بهزیستی هیجانی دانشجویان دارای علائم افسردگی بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر دارای علائم افسردگی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بود. حجم نمونه پژوهش شامل 24 نفر از دانشجویان دارای علائم اختلال افسردگی بودند که بر اساس اجرای مقیاس افسردگی بک ویرایش دوم، به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و به شیوه تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش تحت مداخله آموزشی درمان مثبت نگر 6 جلسهای به شیوه جلسات هفتگی یکساعته قرار گرفت و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. ابزار گردآوری دادهها مقیاس چشمانداز زمان (زیمباردو و بوید، 1999)، مقیاس جهتگیری زندگی (کاور و شی یر، 1985) و مقیاس بهزیستی روانشناختی (کییز و مگیار موئه، 2003) بودند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات چشمانداز زمان، خوشبینی و بهزیستی هیجانی گروه آزمایش و کنترل در مرحله پسآزمون تفاوت معنیداری وجود دارد. افراد گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل در مرحله پسآزمون نمرات بیشتری در میزان خوشبینی، بهزیستی هیجانی و چشماندازهای زمانی آینده متعالی، حال لذت نگر و گذشته مثبت نگر و نمرات کمتری در چشمانداز زمانی حال تقدیر نگر، گذشته منفی کسب کردند. بر اساس یافتهها میتوان گفت درمان روانشناسی مثبت عامل تأثیرگذار مهمی بر تعدیل چشمانداز زمان و افزایش خوشبینی و بهزیستی هیجانی افراد دارای علائم اختلال افسردگی است.
واژگان کلیدی: افسردگی، رواندرمانی مثبت، چشمانداز زمان، خوشبینی، بهزیستی هیجانی
مقدمه و بیان مسئله
اختلال افسردگی اساسی[5] با تغییرات آشکاری در عاطفه، شناخت و کارکردهای عصبی- زیستی که در طی یک دوره دوهفتهای بروز میکند، مشخص میشود (انجمن روانپزشکی آمریکا، 2013) که در ضمن آن خلق افسرده یا بیعلاقگی و یا فقدان احساس لذت تقریباً در همه کارها وجود دارد. همچنین فرد باید دستکم چند نشانه دیگر ازجمله تغییر در اشتها یا وزن، خواب و کارهای روانی – حرکتی، کاهش نیرو، احساس بیارزشی یا گناه، مشکل در تفکر، عدم تمرکز در تصمیمگیری، افکار عودکننده درباره مرگ و خودکشی، طرح نقشه و یا اقدام به خودکشی را داشته باشد (بارلو[6]2014). این اختلال در حال حاضر سومین علت عمدۀ ناتوانی در دنیا محسوب میشود (آریانا کیا، مرادی و حاتمی، 1393) و از شایعترین اختلالات روانشناختی ناتوان ساز و عودکننده است (ویرسینگ، شمس الدین، گاربر، هولون، کلارک و همکاران[7]، 2016) که تأثیرات متعددی بر ابعاد مختلف زندگی دارد. افسردگی همچنین میتواند عامل پیشروندهای برای سایر اختلالات دیگر و اختلالات مرتبط با خطر خودکشی باشد (مارتینسن، کندال، استارک و نیومر[8]، 2016) و با بسیاری از مشکلات همبود شامل مشکلات اجتماعی، وقایع منفی زندگی و سوءمصرف مواد رابطه دارد (چرخنده، ابوطالب و جان هانت[9]، 2016).
پژوهشها، نشان داده است که در حوزۀ سلامت بهویژه مطالعۀ آشـفتگی روانشناختی افـراد در مواجه با موقعیتهای نامطلوب، توجه به چشمانداز زمان حائز اهمیت است (دنـی، روسـل، لاکویـت، لاکوانل- سیمیونی[10] و همکاران، 2016). چشمانداز زمانی یک بعد اساسی از ساختار روانشناسی زمان است که بر اینکه چگونه افراد با گذشته، حال و آینده ارتباط دارند و چگونه این بازنمودها بر افکار و رفتار آنها تأثیر میگذارد، مرتبط است (زیمباردو و بوید، 1999) و نفوذی را که ملاحظات گذشته، حال و آینده در طیف وسیعی از رفتارهای انسانی دارند، توصیف میکند (مک کای، وارل، تمپل، پری[11] و همکاران، 2015). زیمباردو و بوید (1999) بین شش نوع مختلف چشمانداز زمانی، یعنی چشمانداز زمانی آینده، آیندۀ متعالی، حالگرای تقدیرنگر، حالگرای لذت طلب، گذشتهگرای مثبت و گذشتهگرای منفی تمایز میگذارند. گرایشهای تأکیدی مقولههای زمانی فرد، تصمیمات او را تحت تأثیر قرار میدهد؛ برای مثال برخی افراد بر زمان گذشته تمرکز دارند که با یادآوری شرایط مشابه قبلی و توجه به سود و زیانی که برای آنها داشته است با بازسازی گذشته، موقعیت فعلی را تفسیر و درزمینهٔ پاسخ مناسب تصمیمگیری میکنند. چشمانداز زمان گذشته شامل دو بعد چشمانداز زمانی منفی نسبت به گذشته و چشمانداز زمانی مثبت نسبت به گذشته است. افراد دارای چشمانداز زمانی گذشته تحت تأثیر گذشته خود هستند و اشتغال ذهنی فراوانی با این دوره زمانی دارند. برخی ممکن است نگرشی گرم، عاطفی و جهتگیری مثبتی نسبت به گذشته داشته باشند و آن را خوشایند بیابند، درحالیکه برخی دیگر از افراد ممکن است دیدگاهی منفی و بدبینانه نسبت به گذشته داشته باشند و آن را آزاردهنده بیابند. چنین نگرش منفی ممکن است ناشی از رخدادهای ناخوشایند و حوادث تروماتیک واقعی درگذشته باشد که با افسردگی، اضطراب و عزتنفس ضعیف همبستگی مثبت دارد (استولارسکی، بیتنرو زیمباردو[12]، 2011؛ میلفونت، آندریر، بیلو و پزوا[13]، 2008؛ زیمباردو، سورد و سورد[14]، 2012).
از سوی دیگر، افرادی که بر آینده تمرکز دارند به ارزیابی پاداشهای مطلوب و توان واقعی موانع و چالشها میپردازند و سپس به تصمیمگیری اقدام میکنند. چشمانداز زمانی آینده به جهتگیری فرد درباره حوادث آینده و تفکر نسبت به آن، پیشبینی، برنامهریزی و انطباق رفتار خود با آنها اشاره دارد (فورتوناتو و فوری[15]، 2010). این بعد بهصورت معنیداری باوجدان گرایی و توجه به پیامدهای آینده همبستگی مثبت و با هیجان خواهی و تازگی خواهی، همبستگی منفی دارد (استولارسکی، بیتنر و زیمباردو، 2011؛ استولارسکی، فیولاین و وانپیک[16]، 2015). آینده متعالی شامل تصور مرگ فیزیکی تا پس از مرگ است (زیمبارد، اسوارد و اسوارد[17]، 2012). پیشبینی پاداشهایابدییا مجازاتپسازمرگمیتوانداهمیتقابلتوجهی برایفردداشتهباشدوبهاینترتیب تأثیر زیادی در زندگی فرد دارد. چشمانداز زمانی آینده متعالی همراه عمل است و رفتاری حقیقی را به دنبال دارد. این بعد زمانی درهم آمیزنده عناصر شناختی و رفتاری است که با ابعاد معنوی و دینی در تعالی شخصیت مرتبط است (زیمباردو و همکاران، 2012).
رویکرد حال گرا به جهتگیری نسبت به لذت حال با نگرانی کم درباره پیامد آینده اشاره میکند (وانبک و کاریز، 2015). چشمانداز زمانی لذتگرایانه و چشمانداز زمانی تقدیر نگر دو بعد متمایز چشمانداز زمانی حال است و بر اساس مطالعه زیمباردو و بوید (1999) به لحاظ مفهومی و تجربی متضاد چشمانداز زمانی آینده است. چشمانداز زمانی لذتگرایانه با نگرش لذتگرایانه و رفتار پرخطر، تکانش گری زیاد، تازگی خواهی و هیجان خواهی همبستگی مثبت دارد (استولارسکی و همکاران، 2011؛ استولارسکی، فیولاین و وانپیک، 2015). بعد چشمانداز تقدیری با اعتقاد به جبر و سرنوشت، داشتن دیدگاهی درمانده و ناامیدانه نسبت به زندگی و نگرش قضا و قدری نسبت به حال و آینده مشخص است. افرادی که از چنین نگرشی برخوردارند بر این باورند که آینده از پیش مقدر شده است و اراده و رفتار انسان، نمیتواند آن را تغییر دهد (استولارسکی و همکاران،2011؛ وانبک و کاریز، 2015). برعکس افراد با چشمانداز زمانی حال لذتگرایانه نسبت به پیامدهای آینده رفتار خود توجه کمتری نشان میدهند و در هدفگذاری و برنامهریزیهای درازمدت توفیق چندانی به دست نمیآورند (فورتوناتو و فوری، 2010).
چشمانداز زمانی در شکلدهی ادراک، انتظارات، سوگیری توجه، ارائه تفسیرها، تعیین و دستیابی به اهداف اجتماعی، انگیزش و احساس کنترل نقش اساسی ایفا میکند (زامبیانچی، ریکیبیتی و پائولو، 2010). چشمانداز زمان با شاخصهای بهزیستی، بهداشت و سلامت تحصیلی، روانی و اجتماعی در رابطه است (وبستر و ما، 2013؛ وارل، مک کای و آندریتا، 2015). در پژوهشها، مؤلفۀ چشمانداز زمـان قضـا و قـدری بهطور مثبـت بـا افسـردگی، پرخاشـگری و خودکارآمدی و بهطور منفی با در نظر گرفتن پیامدهای بلندمدت و مؤلفۀ چشمانداز زمان آینده بهطور مثبت با وظیفهشناسی، در نظر گرفتن پیامدهای بلندمدت، سازگاری و حل مسئله و بهطور منفی بـا تازگی و هیجانطلبی همبسته بوده است (وارل و همکـاران، 2015). چین و هولدن (2013) نیز نشـان دادنـد چشمانداز زمان آینده، تعدیل گر رابطۀ نشانههای افسردگی و ناامیدی با اقدام به خودکشی هست. در یک جمعبندی، نوع نگرش بنا بر مثبت یا منفی بودن تأثیر بسزایی بر سلامت روانی و کیفیت زندگی انسان میگذارد و میانهروی در پرداختن به گذشته، حال و آینده، نشانگر سلامت است، درحالیکه افکار افراطی و منفی گویای تعصباتی هستند که به شیوههای ناسالم زندگی منجر خواهند شد و باعث ایجاد افسردگی، خلق نامناسب، بدبینی و ناامیدی میشوند که افراد را از کیفیت زندگی مطلوب دور خواهد کرد (رشید، یارمحمدی واصل و فتحی، 1393). در پـژوهش اویانادل و بولا-کاسال (2014) در میان بیماران مبتلا به اختلال افسردگی، بیمارانی که از چشمانداز زمان متعادلتری برخوردار بودند، نسبت به بیمارانی که از چشمانداز زمـان منفیتری برخوردار بودند، ناامیدی کمتری را تجربه میکردند.
از سویی همسو با سیر رو به رشد و علاقه روزافزون به مطالعه و تحقیق در رویکرد روانشناسی مثبت، جهتگیری زندگی[18] بهعنوان یکی از شاخصهای اصلی این رویکرد طی یک دهه اخیر جایگاه ویژهای را در حـوزه روانشناسی تحـول، روانشناسی خـانواده و بهداشت روان به خود اختصاص داده است (پورسردار، پورسردار، پناهنده، سنگری، عبدی زرین، 1392). تلقی خوشبینانه[19] و تلقی بدبینانه[20] بهطور مثبت و منفی دو طیف جهتگیری زندگی هستند که جز کیفیتهای اساسی شخصیت به شمار میروند و بر چگونگی سازگاری افراد با حوادث زندگی، انتظارات ذهنی افراد در هنگام مواجهه با مشکلات و رفتار آنها هنگام غلبه بر مشکلات تأثیر میگذارد (موسوی نسب، تقوی و محمدی، 1385). ازنظر پیترسون[21] (2000)، خوشبینی یا تفکر مثبت به جهتگیری اشاره دارد کـه در آن معمولاً پیامدهای مثبت مورد انتظارند و ایـن پیامـدها بهعنوان عواملی ثابت، کلی و درونی در نظر گرفته میشوند (پیترسون، 2000)؛ خوشبینی و بدبینی با سلامت روانشناختی و جسمانی بهتر و بدتر در ارتباطاند (پن، میلز، فوکس، بایک، هری[22] و همکاران، 2017).
افراد خوشبین در رویارویی با دشواریها، به دنبال کردن هدفهای باارزش خود ادامه میدهند و با بهکارگیری راهبردهای کنار آمدن مؤثر، خودشان و حالتهای شخصیشان را تنظیم میکنند تا اینکه بتوانند به هدفهای خود برسند. در مقابل افراد بدبین از راهبردهای کنار آمدن اجتنابی استفاده مینمایند. ازاینرو به نظر میآید که خوشبینی و بدبینی نسبت به امور سهم انکارناپذیری در سلامت روانشناختی دارند (بیرامی، هاشمی نصرت آباد، دانشفر و بهادری خسروشاهی، 1392). افـراد خوشبین نسـبت بـه افـراد بـدبین، اجتماعیترند، از مهارتهای بین فردی مطلوبتری برخوردارند، معاشرتی هسـتند و بهراحتی میتوانند یک شبکه اجتماعی حمایتگـر در اطـراف خود ایجاد نمایند (مرکولا، 2002، به نقل از پورسردار و همکاران، 1392). نتایج پژوهشها نیز حاکی از آن است که در کل خوشبینی و بدبینی به ترتیب با سازگاری و ناسازگاری روانشناختی ارتباط دارند. خوشبینی با شاخصهای اختلالات روانی شخص بهطورکلی و با افسردگی موجود فرد بهطور خاص، همبستگی منفی دارد (رضایی و همکاران، 1392). نتایج بسیاری از پژوهشها نیز نشان میدهد که تغییر جهتگیری بدبینانه به جهتگیری خوش بینانه با کاهش بدخلقی و افسردگی و نیز با افزایش شادمانی همراه است (ساویر، هرکاک، اسپنس، به وند، گراتز و همکاران[23]، 2010). بیماران دارای سطح پایین خوشبینی و سطح بالای بدبینی در معرض خطر ابتلا به سطوح بالاتری از افسردگی و اضطراب هستند و درنتیجه با کیفیت زندگی پایین روبرو میشوند (طنگر و همکاران، 2010).
از دیگر مفاهیم مرتبط با سلامت روان، سازۀ بهزیستی روانشناختی[24] است که در دو دهۀ اخیر توجه زیـادی را بـه خـود معطـوف داشـته اسـت. بهزیستی روانشناختی یکی از مؤلفههای کیفیت زندگی است که به چگونگی ارزیابی افراد از زندگیشان اشاره دارد و دارای دو جزء شناختی و عاطفی است. بُعد شناختی، یعنی ارزیابی شناختی افراد از میزان رضایت از زندگی و بُعد عاطفی، یعنی داشتن حداکثر عاطفه مثبت و حداقل عاطفه منفی (دینر، لوکاس و اُویشی، 2002). کیز[25] (1998) معتقد است سه نوع بهزیستی در ارزیابی افراد مشاهده میشود. بهزیستی هیجانی که آن را برابر حضور عواطف مثبت (مانند شادی)، غیاب عواطف منفی (مانند ناامیدی) و رضایتمندی از زندگی میداند، بهزیستی روانشناختی به معنای قابلیت یافتن تمام استعدادهای فرد است و شش مؤلفه را در برمیگیرد: خودمختاری (احساس شایستگی و توانایی در مدیریت محیط پیرامون فرد، انتخاب یا ایجاد روابط شخصی)، رشد شخصی (داشتن روابط گرم، رضایتبخش و توأم با اطمینان، توانایی همدلی، صمیمیت و مهربانی)، هدفمندی در زندگی (داشتن هدف در زندگی، فرد احساس کند زندگی گذشتهاش معنایی دارد) و پذیرش خود (داشتن نگرش مثبت نسبت به خود، پذیرفتن جنبههای مختلف خود، داشتن احساس مثبت نسبت به زندگی گذشته خود) و بهزیستی اجتماعی روی تکالیف اجتماعی که بشر در دل ساختارهای اجتماعی و اجتماعات خود با آن مواجه است تمرکز دارد (توانا، 1392).
افراد بـا احـساس بـالا از بهزیـستی روانشناختی هیجانهای مثبت را تجربه میکنند و از حوادث و وقایع زندگیشان ارزیابی مثبتـی دارند. درحالیکه افراد بااحساس بهزیستی روانشناختی پایین حـوداث و وقـایع زندگیشان را نامطلوب ارزیابی میکنند و بیشتر هیجانهای منفی مثل اضطراب، افسردگی و خـشم را تجربـه میکنند (درویشیان، 1392). نتایج مطالعات نشان داده که تنش و ناراحتیهای زندگی میتوانند موجب به وجود آمدن نشانگانی مانند اضطراب وافسردگی شود و از این طریق، ابعاد مثبت بهزیستی روانشناختی را مختل کنند (مهدوی، 1392).
درمانهای روانشناختی کارآمد برای افسردگی مثل شناخت درمانی، فعالسازی رفتاری و درمان بین فردی روی کاهش یا بهبود جنبههای منفی مثل تغییر باورهای ناکارآمد، شناسایی رفتارهای اجتنابی و رفع مشکلات بین فردی متمرکزشدهاند (بارلو، 2014)؛ اما این نوع درمانها برای افسردگی در بهترین حالت افراد را در وضعیتی نگه میدارند که فقط از علائم افسردگی رنج نمیبرند، اما هنوز احساس شادکامی و بهزیستی در آنها وجود ندارد؛ زیرا عواطف منفی و عواطف مثبت دو ساختار کاملاً متفاوت دارند و عدم حضور عواطف منفی به معنی وجود عواطف مثبت نیست (واتسون و تلگن، 1985؛ به نقل از نوفرستی، روشن، فتی، حسن آبادی، پسندیده، شعیری، 1394). درنتیجه نیاز به مداخلات بهروزتر که از هدف کاهش صرف علائم فراتر رفته و زمینه و ارتقای توانمندیهای مختلف شخصیت افراد را فراهم سازد، احساس میشود.
یکی از مداخلات مؤثر و کارآمد که در حوزه روانشناسی مثبت نگر برای ارتقاء بهزیستی، رضایت از زندگی، شادکامی و سلامت روان تدوین و مورد استفاده قرار گرفته برنامه رواندرمانی مثبت نگر رشید و سلیگمن (2013) است. این محققان با استفاده از نتایج پژوهشهای انجامشده در حوزه روانشناسی مثبت نگر و جمعبندی آن بهعنوان تاریخچه برنامه مثبت نگر، سه مؤلفۀ شادکامی شامل هیجانهای مثبت، تعهد و معنا را بهعنوان اساس برنامهای درمانی-آموزشی قرار دادهاند. رشید و سلیگمن (2013) معتقدند دنبال کردن لذت، تعهد و معنا در زندگی به ایجاد و تقویت شادکامی میانجامد. در برنامه رواندرمانی مثبت نگر یکی از مهمترین اهداف، کمک به ارتقاء و افزایش میزان رضایت از زندگی، شادکامی و بهزیستی افراد است. بر اساس این رویکرد، افزایش توانمندیها، هیجانهای مثبت، تعهد و معنا هم زندگی را شادتر و غنیتر میسازد و هم باعث کاسته شدن از مشکلات هیجانی میشود. درواقع رسیدن به بهزیستی، رضایت از زندگی و شادکامی از اهداف غایی روانشناسی مثبت نگر است (سلیگمن، رشید و پارکز، 2006؛ به نقل از خانجانی، 1396). لیوبومرسکی و لائوس (2013) معتقدند که مداخلههای مثبتگرا از طریق افزایش هیجان مثبت، افکار مثبت، رفتارهای مثبت و ارضاء نیازهای اساسی افراد مثل خودمختاری، عشق و تعلقخاطر و ارتباط باعث کاهش افسردگی، افزایش شادکامی و احساس بهزیستی روانشناختی در افراد میشوند.
پژوهشهای انجامشده پیرامون برنامه رواندرمانی مثبت نگر، اثربخشی این برنامه را در تقویت میزان شادکامی، رضایت از زندگی و کاهش علائم افسردگی؛ ارتقاء بهزیستی روانشناختی، خوشبینی، شادکامی و رضایت از زندگی (بولیر، هاورمن، وسترهوف، ریپر، اسمیت، بوهلمیجر[26]، 2013؛ سنف و لئو، 2013؛ سرجنت و ماگرین، 2014؛ لائوس، لی، چوی و لیوبومرسکی، 2014)، کاهش میزان مصرف مواد مخدر و تقویت میزان بهزیستی در نوجوانان (اختر، 2009؛ نقل از رشید و سلیگمن، 2013) و افزایش عواطف و هیجانهای مثبت (کالر و همکاران، 2014) نشان دادهاند.
مروری بر پیشینه پژوهشی در حوزه اختلال افسردگی و همچنین رواندرمانی مثبت نشاندهنده این است که متأسفانه تاکنون کمتر پژوهشی به بررسی اثربخشی رواندرمانی مثبت بربر چشمانداز زمان، خوشبینی و بهزیستی هیجانی بهعنوان متغیرهایی اثرگذار در فرایند سببشناسی و درمان افسردگی بخصوص در میان دانشجویان دختر پرداخته است. با توجه به شرایط حساس دانشجویان و نقش آنان در بافت علمی، فرهنگی و اجتماعی جامعه و با توجه به اینکه تأمین و ارتقای سلامت روان در افراد، بهویژه گروه سنی جوانان و دانشجویان، مبنای بسیاری از تحولات در زندگی آنان است و بهطور فزایندهای زندگی تحصیلی و غیر تحصیلی آنان را تحتالشعاع خود قرار میدهد، لزوم انجام پژوهشهایی با هدف ارتقای سطوح مختلف بهزیستی و سلامت روان آنان و همچنین کاهش مشکلات روانشناختی آنان بیشازپیش احساس میشود. با توجه به آنچه ذکر آن رفت و با توجه به شیوع بیشتر افسردگی در زنان نسبت به مردان و با توجه به نتایج یافتههای مختلف درزمینهٔ اثربخشی برنامه رواندرمانی مثبت نگر در افزایش میزان خوشبینی و همچنین عواطف و هیجانهای مثبت در بین افراد و نیز اهمیت و ضرورت اجرای برنامههای مداخلهای و آموزشی بهمنظور تأمین و ارتقای بهداشت روانی دانشجویان و تجهیز آنان به منابع روانشناختی مؤثر در مواجهه با تجارب تنیدگیزای تحصیلی و غیر تحصیلی، پژوهش با هدف بررسی اثربخشی رواندرمانی مثبت بر چشمانداز زمان، خوشبینی و بهزیستی هیجانی دانشجویان دختر دارای علائم افسردگی انجام شد.
روش پژوهش
روش پژوهش نیمه تجربی همراه با گمارش تصادفی و گروه کنترل و نیز پیشآزمون و پسآزمون بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر دارای علائم اختلال افسردگی اساسی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بودند. حجم نمونه شامل 24 نفر از دانشجویان دختر دارای علائم اختلال افسردگی اساسی بودند که با استفاده از اجرای مقیاس افسردگی بک جهت غربالگری اولیه در بین دانشجویان دختر و مصاحبه تشخیصی پس از غربالگری به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شده و بهطور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ملاکهای ورود آزمودنیها به گروهها عبارت بودند از: دامنه سنی 18 تا 32 سال، جنسیت دختر، داشتن علائم اختلال افسردگی اساسی بر اساس مصاحبه تشخیصی و مقیاس افسردگی بک، نداشتن اختلالهای جسمانی و روانی شدید و عدم دریافت هرگونه مداخله دارویی و روانی دیگر حین انجام پژوهش. ملاکهای خروج از پژوهش نیز عبارت بودند از: نقض هرکدام از ملاکهای ورود به پژوهش، شرکت نکردن در دو یا بیشتر از دو جلسه از جلسات درمان و نقص در تکمیل پرسشنامهها. پس از انتخاب و گمارش آزمودنیها و قبل از اجرای جلسات درمان آزمودنیهای هر دو گروه از طریق پرسشنامههای چشمانداز زمان (زیمبارد و بوید، 1999)، جهتگیری زندگی (شی یر و کاورر، 1985) و بهزیستی روانشناختی (کییز و مگیار موئه، ۲۰۰۳) مورد ارزیابی قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش تحت آموزش 6 جلسهای رواندرمانی مثبت بر اساس جلسات هفتگی 1 ساعته قرار گرفت و گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. پس از پایان جلسات درمان آزمودنیهای هر دو گروه مجدداً با ابزارهای پژوهش مورد ارزیابی قرار گرفتند.
جهت رعایت ملاحظات اخلاقی در پژوهش حاضر، پس از کسب رضایت آگاهانه به شرکتکنندگان هدف از اجرای پژوهش توضیح داده شد. همچنین به آنها اطمینان داده شد که اطلاعات مرتبط با آنها بهصورت کاملاً محرمانه باقی خواهد ماند. به آنان اطلاع داده شد که نتایج پژوهش بهصورت آماری و نتیجهگیری کلی و نه بهصورت فردی منتشر خواهد شد و آنها اختیار کامل دارند که در پژوهش شرکت نکنند. علاوه بر این، به شرکتکنندگان در پژوهش اطلاع داده شد که پس از اتمام پژوهش در صورت تمایل میتوانند در یک جلسه مشاوره رایگان جهت تشریح نتایج مداخله درمانی و نتایج فردی پرسشنامهها قبل و بعد از درمان و بیان پیشنهادهای تکمیلی درزمینهٔ بهبود روند درمان شرکت نمایند.
دادههای حاصل از پژوهش با استفاده از نرمافزار آماری SPSS ویراست 22 و روش آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. خلاصه اهداف و محتوای جلسات رواندرمانی مثبت در زیر آمده است.
جدول 1. شرح جلسات درمانی رواندرمانی مثبت رشید و سلیگمن (2013)
(اقتباس از خانجانی، 1396)
هدف از این جلسه معرفی افراد به یکدیگر، بیان کلی قواعد کارگروهی، محرمانگی جلسات، تأکید بر انجام تکالیف منزل بود. علاوه بر این توضیح کلی در مورد برنامه داده شد. همچنین مسائل مطروحه در ارتباط با فقدان و یا کمبود منابع مثبت از قبیل هیجانات مثبت، تعهد، ارتباطات مثبت، معنا و توانمندیهای منشی در بروز افسردگی، اضطراب وزندگی پوچ موردبحث قرار گرفت. در این جلسه پس از آشنایی اعضا و اطلاع از کلیت جلسات پیشآزمون اجرا شد. تکلیف منزل: نوشتن یک داستان مثبت در مورد خود |
معارفه و تشریح برنامه مثبت نگر |
جلسه اول |
هدف: افراد به تعیین توانمندیهای منشی با استفاده از پرسشنامه VIA خود و ازجمله توانمندیهای مطرحشده در معرفی مثبت نگر خود پرداختند. توانمندی منشی بهمنظور ایجاد و تقویت تعهد و غرقگی موردبحث قرار گرفت. نحوۀ بهکارگیری نقاط قوت شاخص به بحث گذاشته شد. تکلیف منزل: تهیه یک دفترچه و نوشتن سه رویداد مثبت زندگی |
تقویت نقاط شناسایی و قوت شاخص و احساسات و عواطف مثبت |
جلسه دوم |
هدف: افراد با انجام یک تمرین با ماهیت عفو و گذشت بهطور دقیق آشنا شدند. همچنین به آنان آموزش داده شد تا در حد یک الی دو صفحه به بیان این بپردازند که دوست دارند دیگران آنها را به خاطر کدام ویژگی مثبتشان به خاطر بسپارند. در قالب یک پیام نکوداشت یا بزرگداشت در پایان عمر تکلیف منزل: نگارش یک نامه اعلام گذشت و بخشش |
گذشت و بخشش و میراث شخصی |
جلسه سوم |
هدف: تأکید بر خاطرات خوب و قدرشناسی بهعنوان شکلی پایدار از سپاسگزاری موردبحث قرار گرفت. نقش خاطرات خوب و بد، با تمرکز و تأکید بر قدرشناسی موردبحث قرار گرفت. افراد پس از تأمل، نخستین پیشنویس یک نامۀ قدرشناسی را خطاب به کسی که هرگز آنگونه که بایدوشاید از وی قدردانی نکردهاند نوشتند. تکلیف منزل: نگارش یک نامه قدرشناسی و سپاسگزاری و تقدیم آن به شخص موردنظر |
سپاسگزاری و قدرشناسی |
جلسه چهارم |
هدف: التذاذ بهعنوان آگاهی کامل نسبت به لذت و تلاش عامدانه برای طولانیتر کردن هرچه بیشتر مدت آن تعریف میشود. شتاب در بهرهگیری از لذات بهعنوان تهدیدی احتمالی برای لذت تدریجی مطرح میشود و راه مقابله با آن نیز آموزش داده شد. افراد در تمرینهایی در ارتباط با التذاذ شرکت کردند که در آنها از شیوهها و راهبردهای متنوعی استفاده میشد تکلیف منزل: انجام فعالیتهای لذتبخش مطابق با اصل التذاذ و کار با طمأنینه
|
التذاذ/ لذت تدریجی و پیوسته |
جلسه پنجم |
هدف: به افراد پیرامون نحوۀ واکنش فعال-سازنده در قبال اخبار خوشی که از دیگران دریافت میکنند آموزشهای لازم داده شد. افراد به تمرین واکنش سازنده و فعال بهعنوان راهبردی برای تقویت ارتباطات مثبت پرداختند. در انتهای این جلسه، ضمن جمعبندی نهایی و گرفتن بازخورد، پسآزمون اول اجرا شد.مراجعین بهمنظور یافتن فرصتهایی جهت انجام واکنشهای سازنده و فعال خود را رصد مینمایند. |
ارتباطات مثبت در تأمین بهزیستی و بازخورد فعال-سازنده
|
جلسه ششم |
فرم بازنگری شده پرسشنامه چشمانداز زمانی زیمباردو: این پرسشنامه توسط زیمباردو و بوید (1999) تهیه و تدوینشده و شامل 66 سؤال و 6 خرده مقیاس یعنی چشمانداز زمانی آینده، آینده متعالی، حالگرای تقدیر نگر، حالگرای لذت طلب، گذشتهگرای مثبت و گذشتهگرای منفی است. هدف این پرسشنامه ارزیابی چشمانداز زمان از ابعاد مختلف (گذشته، حال و آینده) است. سؤالها با یک طیف پنجدرجهای لیکرت با توجه به اینکه چقدر هر حالت با عقاید شرکتکنندگان منطبق است (از 1 کاملاً مخالف تا 5 کاملاً موافق) نمرهگذاری میشود. در پژوهش پایایی آزمون با استفاده از روش آلفای کرونباخ برای کل مقیاسها برابر 77/0 و برای خرده مقیاسهای چشمانداز زمانی آینده 61/0، چشمانداز زمانی آینده متعالی 66/0 حالگرای تقدیر نگر 65/0، حالگرای لذت طلب 60/0، گذشتهگرای مثبت 63/0 و گذشتهگرای منفی 61/0 به دست آمد.
سیاهه افسردگی بک ویرایش دوم: پرسشنامه افسردگی بک ویرایش دوم (BDI-II) شــکل بازنگــری شــده پرسشــنامه افســردگی بــک بــود کــه جهــت ســنجش شــدت افســردگی تدوینشده اســت. ایــن پرسشــنامه از 21 آیتــم تشکیلشده کــه آزمودنــی بــرای هر آیتم یکــی از چهارگزینهای را کــه نشاندهندۀ شــدت علامت افسـردگی اسـت را انتخاب میکند. نمرهگذاری سؤالات با طیف لیکرت و در دامنه صفر (فقدان افسردگی یا افسردگی خفیف) تا 3 (افسردگی شدید) انجام میشود و نمـره کل پرسشـنامه در دامنهای از صفرتـا 63 نوسان دارد. دابســون و محمدخانــی (2007) ضریــب آلفــا 92/0 را بــرای بیمــاران ســرپایی و 93/0 را بــرای دانشــجویان و ضریــب بــاز آزمایــی بــه فاصلــه یــک هفتـه را 93/0 به دست آوردنـد. مطالعات انجامشده در مورد اعتبار پرسشنامه افسردگی بک ـ ویـرایش دوم (BDI-II) در کشورهای مختلف نشان میدهد که این پرسشنامه از اعتبار قابل قبولی برخـوردار اسـت. کاسپی و همکاران (2008) در نمونه غیر بالینی و بالینی ضرایب همسانی درونی[27] را به ترتیب 90/0 و 89/0 و ضریب باز آزمایی[28] را در نمونه غیر بالینی 94/0؛ قاسمزاده و همکـاران (2005) ضریب پایایی کل پرسشنامه 87/0 و ضـریب باز آزمایی 74/0 به دست آوردند.
پرسشنامه جهتگیری زندگی: این پرسشنامه توسط شی یر و کارور (1985) طراحی شد و شامل 10 گویه است که گویه هـای 2، 5، 6 و 8 انحرافی بوده و نمرهای به آنها تعلق نمیگیرد. پاسخهای عبارات در یک طیف لیکرت 5 درجهای از «کـاملاً مـوافقم»، تـا «کاملاً مخالفم» در نظر گرفته شد. اعتبار این پرسشنامه در پژوهش نوروزی و مؤمنی یانسری (1391) با استفاده از روش آلفای کرونباخ 74/0 به دست آمد.
مقیاس بهزیستی ذهنی کییز و ماگیارمو (۲۰۰۳): این مقیاس که توسط کییز و ماگیارمو (2003) ساختهشده، برای سنجش بهزیستی هیجانی، روانشناختی و اجتماعی بکار میرود که از ۴۵ سؤال و 3 خرده مقیاس تشکیلشده است.۱۲ سؤال اول مربوط به بهزیستی هیجانی هست، ۱۸ سؤال بعدی مربوط به بهزیستی روانشناختی و درنهایت ۱۵ سؤال بعدی مربوط به بهزیستی اجتماعی است. روش نمرهگذاری به شیوه لیکرت از 1 تا 7 است. پایایی این پرسشنامه بر اساس آلفای کرونباخ برای خرده مقیاسها شامل بهزیستی هیجانی، بهزیستی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی به ترتیب 82/0، 69/0 و 71/0 گزارششده است (عرب زاده و همکاران، 1396).
یافتههای پژوهش
دامنه سنی شرکتکنندگان از 19 تا 27 سال و میانگین سنی گروه آزمایش 46/23 و میانگین سنی گروه کنترل 23 بود. جدول 1 یافتههای توصیفی ابعاد چشمانداز زمان را برحسب عضویت گروهی و مراحل ارزیابی نشان میدهند.
جدول 2. یافتههای توصیفی آزمودنیهای پژوهش در ابعاد چشمانداز زمان برحسب عضویت گروهی و مراحل ارزیابی
متغیر |
مرحله |
آزمایش (n=15) |
کنترل (n=15) |
||
|
|
میانگین |
انحراف استاندارد |
میانگین |
انحراف استاندارد |
آینده |
پیشآزمون |
29 |
75/1 |
75/28 |
76/1 |
پسآزمون |
08/32 |
31/1 |
29 |
69/1 |
|
آینده متعالی |
پیشآزمون |
25/29 |
63/2 |
29 |
48/2 |
پسآزمون |
41/32 |
23/2 |
08/29 |
46/2 |
|
حال تقدیر نگر |
پیشآزمون |
08/23 |
02/2 |
91/22 |
97/1 |
پسآزمون |
16/19 |
74/1 |
23 |
08/2 |
|
حال لذت نگر |
پیشآزمون |
91/23 |
36/3 |
66/23 |
25/3 |
پسآزمون |
27 |
75/1 |
75/23 |
46/3 |
|
گذشته مثبت |
پیشآزمون |
08/25 |
89/3 |
16/25 |
78/3 |
پسآزمون |
66/27 |
57/2 |
08/25 |
80/3 |
|
گذشته منفی |
پیشآزمون |
83/21 |
88/2 |
75/21 |
83/2 |
پسآزمون |
75/17 |
81/1 |
66/21 |
74/1 |
بر اساس نتایج جدول 2 در ابعاد چشمانداز زمان میانگین نمرات گروه آزمایش و کنترل تفاوتهایی دارد. جدول 3 یافتههای توصیفی خوشبینی را برحسب عضویت گروهی و مرحله ارزیابی نشان میدهند.
جدول 3. شاخصهای توصیفی تجربه شرم و گناه آزمودنیهای پژوهش برحسب عضویت گروهی و مراحل ارزیابی
گروه کنترل |
گروه آزمایش |
مرحله ارزیابی |
متغیر |
||
انحراف استاندارد |
میانگین |
انحراف استاندارد |
میانگین |
||
78/1 |
91/12 |
80/1 |
83/13 |
پیشآزمون |
خوشبینی |
36/2 |
16/13 |
46/1 |
16/16 |
پسآزمون |
|
12/2 |
16/34 |
06/2 |
41/33 |
پیشآزمون |
بهزیستی هیجانی |
08/2 |
34 |
24/1 |
08/38 |
پسآزمون |
بر اساس نتایج جدول 3 میانگین نمرات گروه آزمایش در پیشآزمون 83/13 است که در پسآزمون به 16/16 میرسد. میانگین گروه کنترل نیز در مرحله پیشآزمون 91/12 و در مرحله پسآزمون 16/13 هست. همچنین نمرات بهزیستی هیجانی گروه آزمایش در مراحل پیشآزمون و پسآزمون به ترتیب برابر است با 41/33 و 08/38. در گروه کنترل نیز میانگین نمرات در گروه آزمایش و کنترل به ترتیب برابر است با 16/34 و 34.
جهت تجزیهوتحلیل نتایج از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره و تک متغیره استفاده شد. استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس مستلزم رعایت مجموعهای از پیشفرضها هست. همانگونه که اشاره گردید گمارش آزمودنیها به گروههای پژوهش بهصورت تصادفی انجامشده است. همچنین با توجه به استفاده از ابزارهای استاندارد جهت ارزیابی متغیرهای وابسته، پیشفرض فاصلهای بودن مقیاس اندازهگیری متغیرهای وابسته رعایت شده است. از سوی دیگر حجم دو گروه آزمایش و کنترل در این پژوهش مساوی با 12 نفر بوده است که حجمی مساوی را نشان میدهد. گمارش تصادفی معمولاً با نرمال بودن توزیع همراه است و نیازی به ارزیابی مستقل ندارد (مولوی، 1386)؛ اما جهت حصول اطمینان از توزیع نرمال دادهها از آزمون شاپیرو-ویلکز جهت بررسی نرمال بودن توزیع دادهها و آزمون لوین جهت تساوی واریانس نمرات استفاده شد و پیشفرضهای استفاده از تحلیل کوواریانس تأیید گردید. جدول 4 نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری را در رابطه با اثربخشی رواندرمانی مثبت بر ابعاد چشمانداز زمان آزمودنیها نشان میدهد.
جدول 4. نتایج تحلیل کوواریانس اثربخشی رواندرمانی مثبت بر ابعاد چشمانداز زمان
متغیر وابسته |
مجموع مجذورات |
Df |
F |
معناداری |
اندازه اثر |
توان آماری |
آینده |
260/42 |
1 |
833/46 |
000/0 |
745/0 |
1 |
آینده متعالی |
476/57 |
1 |
476/42 |
000/0 |
726/0 |
1 |
حال تقدیر نگر |
936/96 |
1 |
652/55 |
000/0 |
777/0 |
1 |
حال لذت نگر |
340/56 |
1 |
657/22 |
000/0 |
586/0 |
994/0 |
گذشته مثبت |
320/41 |
1 |
388/33 |
000/0 |
676/0 |
1 |
گذشته منفی |
425/88 |
1 |
846/46 |
000/0 |
745/0 |
1 |
بر اساس نتایج جدول 4 تفاوت معنیداری بین نمرات پسآزمون گروه آزمایش و کنترل در ابعاد چشمانداز زمان آینده، آینده متعالی، حال تقدیر نگر، حال لذت نگر، گذشته مثبت و گذشته منفی وجود دارد. بر اساس یافتههای توصیفی نیز گروه آزمایش در پسآزمون در ابعاد آینده متعالی، حال لذت نگر و گذشته مثبت نمرات بیشتری نسبت به گروه کنترل کسب کردهاند. میزان اندازه اثر نشان میدهد که به ترتیب 74، 72 و 77، 58 و 67 و 74 درصد از تغییرات نمرات ابعاد چشمانداز زمانی آینده، آینده متعالی، حال تقدیر نگر، حال لذت نگر، گذشته مثبت و گذشته منفی درنتیجه عضویت گروهی هست. بهعبارتدیگر مداخله رواندرمانی مثبت باعث تغییرات 74 درصدی ابعاد چشمانداز زمان آینده، 72 درصدی آینده متعالی، 77 درصدی حال تقدیر نگر، 58 درصدی حال لذت نگر، 67 درصدی گذشته مثبت و 74 درصدی گذشته منفی آزمودنیهای گروه آزمایششده است (p<0/05).
جدول 5. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیری جهت مقایسه گروههای پژوهش در نمرات پسآزمون خوشبینی
منبع تغییرات |
مجموع مجذورات |
DF |
میانگین مجذورات |
F |
معناداری |
اندازه اثر |
توان آماری |
پیشآزمون |
331/29 |
1 |
331/29 |
998/10 |
003/0 |
344/0 |
885/0 |
عضویت گروهی |
501/32 |
1 |
501/32 |
187/12 |
002/0 |
367/0 |
914/0 |
خطا |
003/56 |
21 |
667/2 |
|
|
|
|
کل |
5302 |
24 |
|
|
|
|
|
بر اساس یافتههای جدول 5، تفاوت معنیداری بین گروه آزمایش و کنترل در نمرات پسآزمون خوشبینی مشاهده میشود و افراد گروه آزمایش به نسبت نمرات پیشآزمون، میانگین نمرات بیشتری در پسآزمون خوشبینی کسب کردهاند (p<0/05). اندازه اثر 36% نشان میدهد که 36/0 از تفاوتها در متغیر وابسته خوشبینی در مرحله پسآزمون ناشی از عضویت گروهی هست، به عبارتی مداخله رواندرمانی مثبت باعث افزایش 36 درصدی خوشبینی افراد دارای علائم اختلال افسردگی شده است. جدول 6 نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیری را در رابطه با اثربخشی رواندرمانی مثبت بر بهزیستی هیجانی آزمودنیها نشان میدهد.
جدول 6. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری جهت مقایسه گروههای پژوهش در نمرات پسآزمون بهزیستی هیجانی
منبع تغییرات |
مجموع مجذورات |
DF |
میانگین مجذورات |
F |
معناداری |
اندازه اثر |
توان آماری |
پیشآزمون |
582/51 |
1 |
582/51 |
237/81 |
000/0 |
795/0 |
1 |
عضویت گروهی |
356/124 |
1 |
356/124 |
848/195 |
000/0 |
903/0 |
1 |
خطا |
334/13 |
21 |
635/0 |
|
|
|
|
کل |
31341 |
24 |
|
|
|
|
|
بر اساس یافتههای جدول 6، تفاوت معنیداری بین گروه آزمایش و کنترل در نمرات پسآزمون بهزیستی هیجانی مشاهده میشود و افراد گروه آزمایش نسبت به افراد گروه کنترل میانگین نمرات بیشتری در پسآزمون در این مؤلفه کسب کردهاند (p<0/05). اندازه اثر 90% نشان میدهد که 90/0 از تفاوتها در متغیر وابسته بهزیستی هیجانی در مرحله پسآزمون ناشی از عضویت گروهی هست. به عبارتی ارائه مداخله رواندرمانی مثبت باعث افزایش 90 درصدی بهزیستی هیجانی در آزمودنیهای گروه آزمایششده است (p<0/05).
بحث و نتیجهگیری
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی رواندرمانی مثبت بر ابعاد چشمانداز زمان، خوشبینی و بهزیستی هیجانی افراد دارای علائم اختلال افسردگی انجام شد. نتایج نشان داد که مداخله رواندرمانی مثبت باعث تعدیل چشمانداز زمانی افراد دارای علائم افسردگی در هر سه بعد آینده، حال و گذشته شده است. اگرچه تاکنون کمتر پژوهشی به بررسی اثربخشی رواندرمانی مثبت بر چشمانداز زمان افراد افسرده پرداخته است، اما نتایج حاضر را میتوان بهطور غیرمستقیم با نتایج پژوهشهای تقوایی نیا (1396)، اویانادل و بولا-کاسال (2014) همخوان است. نتایج همچنین حاکی از اثربخشی رواندرمانی مثبت برافزایش خوشبینی و بهزیستی هیجانی دانشجویان دارای علائم افسردگی بود. این نتایج با نتایج پژوهش نوفرستی و همکاران (1394) که اثربخشی رواندرمانی مثبت را بر شادکامی و بهزیستی روانشناختی نشان دادهاند، همخوان است. نتایج همچنین با نتایج پژوهشهای بولیر و همکاران (2013)، سنف و لئو (2013)، لائوس، نیلسون و لیوبموریسکی[29] (2012)، خانجانی (1396)، غیاثی، سادات طباطبایی، تکتم؛ نصری (1395)، حسنوندی، قاضی و قدم پور (1396) همخوان و همسو است.
در تبیین اثربخشی رواندرمانی مثبت بر ابعاد چشمانداز زمان میتوان گفت رواندرمانی مثبت از طریق ایجاد عواطف مثبت، افزایش اعتمادبهنفس، شناخت و ارتقای توانمندیها، پذیرای تجربه جدید بودن، احساس خوب و داشتن اهداف کوتاهمدت و بلندمدت در زندگی به افزایش جهتگیری چشمانداز زمانی آیندهنگر کمک میکند. یکی از ویژگیهای عمده درمانهای گروهی «همبستگی گروهی» است؛ بدینصورت که در یک گروه که اعضای آن خود را متعهد میدانند که بهبودی و سعادت یکدیگر را ارتقا بخشند به ارائه بازخوردهای سازنده به همدیگر مبادرت ورزند. ازاینرو دور از انتظار نیست که بعد از شکلگیری همبستگی گروهی در آزمودنیهای این پژوهش بهمنظور رسیدن به این هدف که بهبودی را در همگروهی خود تقویت کنند، هیجانهای منفی خود را پنهان کنند و صرفاً به ارائه بازخوردهای مثبتی همت گمارند که از جلسات درمان عایدشان شده بود؛ لذا این یافته که رواندرمانی مثبت به افزایش جهتگیری گذشته مثبت منجر شده است، شاید به دلیل ماهیت گروهی بودن درمان نیز بوده است. همچنین تأکید بر رفتارهای وابسته به رضایت از زندگی مانند غلبه بر چالشهای زندگی، تجربه هیجانات مثبت، خود ارزشمندی و انتخاب فعالیتها که از اقدامات و تکنیکهای روانشناسی مثبت میباشند، میتواند در تغییر چشمانداز زمان افراد تأثیرگذار بوده باشد. افراد راضی و خشنود در مقایسه با افراد ناراضی بهاحتمال بیشتری خوشبین، امیدوار، دارای نگرش مثبت و علاقهمند هستند درحالیکه افرادی با رضایت کم از زندگی، خود، گذشته و آیندهشان، دیگرانونیزرویدادهاوموقعیتهای زندگیخودرانامطلوبارزیابی وهیجانهایمنفی مانند اضطراب و افسردگی بیشتری را تجربه میکنند. بر این اساس، میتوان گفت که رواندرمانی مثبت با تأثیری که بر غلبه هیجانات مثبت بر هیجانات منفی و روابط مثبت با دیگران دارد، موجب میشود که چشمانداز زمان افراد تعدیل یافته و به سمت ابعاد مثبت گرایش پیدا کند.
نتایج پژوهش همچنین نتایج نشان داد که آموزش رواندرمانی مثبت باعث افزایش میزان خوشبینی و بهزیستی هیجانی دانشجویان دارای علائم افسردگی شده است. یافتههای بهدستآمده از مطالعات نشان دادهاند که رواندرمانی مثبتگرا بهعنوان یک درمان مثبتگرا باعث افزایش هیجانهای مثبت مثل شادکامی، بهزیستی روانشناختی و رضایت از زندگی میشود. در تبیین این نتایج میتوان گفت که رواندرمانی مثبتگرا میتواند با ایجاد هیجان مثبت باعث افزایش احساس لذت، تقویت توانمندیها و افزایش معنا و باعث کاهش نشانهها و علائم افسردگی شده و به دنبال کاهش افسردگی میزان بدبینی نسبت به آینده و جهان کاهش یافته و خوشبینی جای آن را میگیرد و زمینه را برای بهزیستی هیجانی افراد فراهم میکند. به نظر میرسد که رواندرمانی مثبت بدون تأکید بر علائم منفی افسردگی و فقط از طریق افزایش احساس لذت، تقویت توانمندیها و ویژگیهای مثبت فردی و افزایش احساس معنا و هدفمندی در زندگی میتواند باعث افزایش خوشبینی و بهزیستی هیجانی فرد شود (تقوایی نیا، 1396).
لیبومیرسکی و لائوس (2013) معتقدند که مداخلههای رواندرمانی مثبت نگر از طریق افزایش هیجان مثبت، افکار و رفتارهای مثبت و ارضای نیازهای اساسی افراد مثل خودمختاری، عشق و تعلقخاطر و ارتباط، باعث کاهش افسردگی، افزایش شادکامی و احساس بهزیستی روانشناختی میشود. رواندرمانی مثبت به افراد افسرده کمک میکند تا توجه، حافظه و انتظارات خود را از وقایع منفی و فاجعهآمیز به سمت وقایع مثبت و امیدوارکننده سوق دهند؛ بنابراین احتمال دارد که فرد وقتش را بهجای یادآوری مشکلات و کارهای ناتمامش با یادآوری وقایع مثبت و کارهایی که انجام داده است شروع کند. برای تبیین این یافتهها همچنین میتوان به تأثیر و کارکرد هیجانهای مثبت اشاره نمود. بنا به اعتقاد فردریکسون (فردریکسون، 2003) ایجاد هیجانهای مثبت در افراد که از تمرینها و مفروضههای اصلی روانشناسی مثبت نگر است؛ منجر به خنثی نمودن اثر هیجانهای منفی، ایجاد و افزایش منابع شخصی، ارتقاء تابآوری روانشناختی، افزایش سلامت جسمی و روانشناختی و همچنین ایجاد بستر لازم برای بالندگی انسان، میشود درنتیجه این افزایش تابآوری و افزایش منابع شخصی میزان خوشبینی افراد یعنی انتظار مثبت آنان در مورد واقع آینده افزایش مییابد.
رشید و سلیگمن (2013) به اهمیت هیجانهای مثبت علیالخصوص هیجانهای مثبت مربوط به آینده در افزایش خوشبینی و امید در افراد بهعنوان راهی برای جلوگیری و درمان افسردگی و بدبینی تأکید نمودهاند. این محققان تمرینهای با محوریت عفو و گذشت و قدرشناسی و استفاده از توانمندیهای منشی/شخصیتی و سه رویداد خوب در زندگی را بهعنوان شیوهای برای ایجاد هیجانهای مثبت نسبت به گذشته، حال و آینده را طراحی کردهاند و معتقدند اینگونه هیجانها میزان امید به آینده و خوشبینی را در افراد ارتقاء خواهد داد. آموزش رویکرد مثبت نگر، به افراد کمک میکند تا برای احیا و تقویت شجاعت، مهربانی، سختکوشی و هوش عاطفی و اجتماعی کوشش نمایند. این موضوع هرچند باعث کاهش و مدیریت مشکلات هیجانی در آنان میشود، اما مهمتر از آن، ایجاد و تقویت هیجانها و جنبههای مثبت، تعهد و معنا در زندگی است که منجر به ارتقاء سلامت روان و رضایت از زندگی در افراد میشود. در برنامه رواندرمانی مثبت نگر یکی از مهمترین اهداف، کمک به ارتقاء و افزایش میزان رضایت از زندگی، شادکامی و بهزیستی افراد است. بر اساس این رویکرد، افزایش توانمندیها، هیجانهای مثبت، تعهد و معنا هم زندگی را شادتر و غنیتر میسازد و هم باعث کاسته شدن از مشکلات هیجانی میشود. درواقع رسیدن به بهزیستی، رضایت از زندگی و شادکامی از اهداف غایی روانشناسی مثبت نگر است ) سلیگمن، رشید و پارکز، 2006).
در تبیین اثربخشی رواندرمانی مثبت بر ارتقای بهزیستی هیجانی دانشجویان افسرده همسو با مبانی نظری رواندرمانی مثبت میتوان به این نکته اشاره کرد که در روانشناسی مثبت نگر، ایجاد و تقویت هیجانهای مثبت در افراد منجر به افزایش دامنه عواطف مثبت میشود. فردریکسون (2003؛ به نقل از خانجانی، 1396) بر پایه نظریه گسترش و ساخت هیجانهای مثبت معتقد است وجود عواطف مثبت با سطوح بالای خلاقیت و انعطافپذیری شناختی رابطه معنادار دارد. به باور وی کسانی که عواطف مثبت بالایی دارند قادر به تجربه لذت هستند. دامنه تفکر وسیعتر و خلاقانهتری دارند و از تفکرات خوشبینانهتری برخوردار هستند. درنتیجه میتوان گفت که درنتیجه افزایش هیجان مثبت در اثر آموزش مفاهیم و تکنیکهای رواندرمانی مثبت، میزان خوشبینی آزمودنیها نیز افزایش یافته باشد. دارا بودن عواطف مثبت نقش مهمی در رضایت از زندگی، خوشبینی، سلامت هیجانی-اجتماعی، شناخت، سلامت جسمانی و عملکرد افراد ایفا میکند. همچنین همسو با ادعای فردریکسون (2003) بر پایه نظریه گسترش و ساخت پیرامون کارکردهای هیجانهای مثبت میتوان به این نکته اشاره کرد که وجود هیجانها و عواطف مثبت، اثر هیجانها و عواطف منفی را خنثی نماید و سبب افزایش خوشبینی افراد شود. وی با طرح نظریه ابطال سازی، معتقد است هیجانهای مثبت بهعنوان پادزهرهای کارآمدی در برابر تأثیرات پایدار هیجانهای منفی عمل میکنند. بهعبارتدیگر، هیجانهای مثبت میتوانند تأثیرات ناشی از هیجانهای منفی را تصحیح و یا خنثی) ابطال(نمایند. همچنین میتوان گفت که آموزش تمرینهای مثبت نگر از قبیل ثبت سه رویداد مثبت در زندگی روزانه را در پژوهش حاضر باعث شده است که افراد این رویدادها را به توانمندیهای خود نسبت میدهند و بهتبع آن در آنان هیجان و عواطف مثبت ایجاد شده و سطح خوشبینی و بهزیستی هیجانی در آنان ارتقا یابد.
پژوهش حاضر دارای محدودیتهایی بود ازجمله اینکه: نمونه پژوهش صرفاً دختران دارای علائم اختلال افسردگی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان بوده و در تعمیم نتایج به مردان و سایر نقاط باید جوانب احتیاط را رعایت نمود. از دیگر محدودیتهای پژوهش نبود دوره پیگیری بهواسطه محدودیتهای زمانی بود امکان پیگیری بلندمدت وجود نداشت. همچنین عدم کنترل متغیرهای جمعیت شناختی از قبیل وضعیت اجتماعی اقتصادی، وضعیت تأهل و ... از دیگر محدودیتهای پژوهش است. در این راستا پیشنهاد میشود که پژوهشهای آتی ضمن مرتفع ساختن این محدودیتها، پژوهش را روی سایر دامنههای سنی، جمعیت مردان، سایر متغیرهای مرتبط با افسردگی، نمونههایی غیر از دانشجویان تکرار کنند و به مقایسه اثربخشی این درمان با سایر درمانهای حوزه افسردگی جهت تعیین اثربخشی دقیقتر بپردازند. همچنین با توجه به نتایج بهدستآمده از پژوهش حاضر و با توجه به کوتاهمدت بودن و درنتیجه مقرونبهصرفه بودن و همچنین تمرینات رواندرمانی مثبت نسبت به سایر رویکردهای درمانی، که سادهتر و قابلفهمتر است، پیشنهاد میشود که متخصصان، روان شناسان، روانپزشکان و مشاوران در امر درمان افسردگی و افزایش خوشبینی و بهزیستی هیجانی و همچنین تعدیل چشمانداز زمان افراد افسرده، از رواندرمانی مثبت بهعنوان یکی از گزینههای درمانی استفاده کنند. همچنین پیشنهاد میشود که در قالب سمینار و کارگاه در دانشگاه به آموزش اصول روانشناسی مثبت بخصوص خوشبینی و بهزیستی، و همچنین آموزش نظریه چشمانداز زمان بهمنظور پیشگیری از افسردگی و ارتقای بهزیستی دانشجویان پرداخته شود.
[1] دانشجوی دکتری روان شناسی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران.
[2] دانشجوی دکتری روان شناسی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران.
[3] نویسنده مسئول: دانشیار،گروه روان شناسی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران. ghadampour.e@lu.ac.ir
[4] استادیار، گروه روان شناسی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران.
تاریخ دریافت: 07/07/1397 تاریخ پذیرش: 29/02/1397
DOI:10.22051/jwfs.2019.22319.1874
[5] Major depression disorder
[6] Barlow
[7] Weersing, Shamseddeen, Garber, Hollon, Clarke, Beardslee et al
[8] Martinsen, Kendall, P. C., Stark, K., & Neumer
[9] Charkhandeh, Abu Talib, Jane Hunt
[10] Dany, Roussel, Laguette, Lagouanelle-Simeoni
[11] McKay, Worrell, Temple, Perry
[12] Stolarski, Bitner, Zimbardo
[13] Milfont, Andrade, Belo, Pessoa
[14] Zimbardo, Sword, Sword
[15] Fortunato, Furey
[16] Stolarski, Fieulaine, van Beek
[17] Zimbardo, Sword, Sword
[18] Life orientation
[19] Optimism
[20] Pessimism
[21] Peterson
[22] Pan, Mills, Fox, Baik, Harry
[23] Sawyer, Harchak, Spence, Bond, Graetz, Kay, Sheffield
[24] psychological well-being
[25] Keyes
[26] Bolier, Haverman, Westerhof, Riper, Smit, Bohlmeijer
[27] internal consistency
[28] test-retest
[29] Layous, Nelson, Lyubomirsky