The Coping Strategies of Women Dealing with Infertility Stress: A Phenomenological Approach

Document Type : Research/Original/Regular

Authors

faculty

Abstract

Infertility is an unpleasant and unexpected event that can place a lot of stress on the affected person. Regarding the issue of infertility in the country, identifying coping strategies and reducing the stress of infertile women, especially women who have shown a lower level of adjustment, are necessary. The main goal of the present study was to identify the coping strategies of women involved with infertility problems (infertile women and women with infertile spouses) and then to introduce an appropriate infertility counseling model in line with the findings. This study is part of a larger study entitled "The Phenomenological Study of the Challenges of Women Affected by Infertility", which was conducted with a qualitative approach and a phenomenological method. The sample of this study was 33 women who were referred to infertility clinics of Akbar Abadi, Firoozgar and Imam Hossein Hospitals in Tehran in May 2014. They were selected through purposive and accessible sampling and studied using semi-structured interviews. The analysis of data on coping strategies led to the emergence of eight sub-themes: focusing on the positive aspects of marital relationship, focusing on the positive aspects of infertility, reducing the importance of having children, avoiding, spiritual justification (Divine gifting, Divine Test), Secrecy (maintaining a man's position, freeing from pity, illegitimate childhood imagery through methods of fertility), hope and generalization. The results of this research can help counselors in the proper selection of infertility counseling strategies and focus on effective coping strategies in order to empower and improve the quality of life of infertile couples.

Keywords

نحوه مقابله زنان با استرس ناباروری: یک مطالعه پدیدارشناسی

شکوه افطاری[1]         فرشاد محسن‏زاده[2]           کیانوش زهراکار[3]

 

        چکیده

ناباروری، رویدادی ناگوار و دور از انتظاری است که می‏تواند استرس زیادی را بر افراد درگیر تحمیل کند. با توجه به مسئله ناباروری در کشور، شناسایی راهبردهای مقابله‏ای و تخفیف استرس افراد نابارور به‏خصوص زنان که طبق پژوهش‏های انجام‏شده، سطح سازگاری پایین‏تری را نشان می‏دهند ضروری است. هدف اصلی پژوهش حاضر شناسایی راهبردهای مقابله‏ای زنان درگیر با مشکل ناباروری (زنان نابارور و زنان دارای همسر نابارور) و سپس معرفی مدل مناسب مشاوره ناباروری همسو با یافته‏ها بود. این مطالعه بخشی از مطالعه بزرگ‏تر با عنوان "مطالعه پدیدار شناختی چالش‏های زنان درگیر با مشکل ناباروری" است که با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شد. نمونه موردمطالعه، 33 نفر از زنان مراجعه‏کننده به کلینیک‏های ناباروری بیمارستان‏های اکبرآبادی، فیروزگر و امام حسین تهران در خردادماه 1394 بودند که از طریق نمونهگیری هدفمند و در دسترس انتخاب و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته موردمطالعه قرار گرفتند. تجزیه‌وتحلیل داده‌های مربوط به راهبردهای مقابله‌ای به پدیدایی هشت زیر مضمون منجر شد که عبارتند از: تمرکز بر جنبه‏های مثبت رابطه زناشویی، تمرکز بر جنبه‏های مثبت ناباروری، تخفیف اهمیت فرزند، اجتناب، توجیه معنوی (موهبت انگاری، امتحان الهی)، پنهان‌کاری (حفظ جایگاه مرد، رهایی از ترحم، نامشروع تصور شدن فرزند با روش‏های کمک باروری)، امیدوار ماندن و عمومیت بخشی. نتایج این پژوهش می‏تواند مشاوران را در انتخاب مناسب مدل مشاوره ناباروری‏ یاری دهد؛ و با تمرکز بر راهبردهای مقابله‏ای کارآمد در جهت توانمندسازی روانی و بهبود کیفیت زندگی زوجین نابارور مداخلاتی تخصصی ارائه دهند.

 

واژگان کلیدی: ناباروری، زنان، راهبردهای مقابله‏ای، استرس، پدیدارشناسی.

مقدمه

ناتوانی در باردارشدن پس از یک سال مقاربت منظم، بدون استفاده از روش‏های جلوگیری از باروری به‌عنوان ناباروری[4] تعریف می‏شود (استارک، کیسلی و نلسون، 2011؛ به نقل از زرغام و جعفرزاده، 2014). در تعریف جهانی، ناباروری به‌عنوان تجربه‏ای استرس‏زا برای بیمار تلقی می‌شود که بر تمام جنبه‏های زندگی فرد ازجمله زناشویی، اجتماعی، جسمانی، هیجانی، اقتصادی و معنوی اثر می‏گذارد. بر اساس پژوهشی که با عنوان "دیدگاه تعدادی از زنان در مورد سن مناسب مادر در زمان تولد اولین فرزند در تهران" انجام شد، بهترین زمان را 4 سال پس از ازدواج و سن مادر از اواسط دهه 20 سالگی و به‌ویژه 24 سالگی مناسب عنوان شد و همچنین فرزند آوری در سنین بالای 30 سال، به‌عنوان یک رفتار غیرهنجاری تلقی شده بود. زنان تمایلی به تأخیر تولد اولین فرزند به سنین بالای 30 سال نداشتند و دلایل آن‌ها دو بعد عاطفی و اجتماعی داشت. بعد عاطفی آن به نیاز عاطفی به مادر شدن و عشق به فرزند مربوط می‏شد و بعد اجتماعی تحت تأثیر سازوکارهای کنترل اجتماعی نظیر ترس از نابارور شدن، انگ نابارور بودن، ترس از عدم پذیرش و تائید توسط دیگران و کاهش تعاملات با خانواده بود که به‌طور غیرمستقیم مانع از تأخیر بیشتر می‏شد (نصرآباد، شوازی و ترابی؛ 1393). یافته‏های این پژوهش نشان می‏دهد که حتی احتمال نابارور بودن و پیامدهای قابل پیش‏بینی آن برای زنان ایرانی دغدغه است. عباسی مولید و همکاران (1388) به‌منظور شناسایی آسیب‏های زندگی زوج‏های نابارور ایرانی، 39 پژوهش داخلی با موضوعات مرتبط با ناباروری را با روش تحلیل محتوا بررسی کردند. نتایج تحقیق آن‌ها نشان داد 53 نوع آسیب بالقوه در زندگی زوج‏های نابارور ایرانی در سه حیطه درون فردی یا شخصی (23 آسیب)، بین فردی یا گروهی (17 آسیب) و فرا فردی یا اجتماعی (13 آسیب) وجود دارد که هر یک از این آسیب‏ها نیز در پنج بعد شناختی، هیجانی، رفتاری، زیستی و محیطی طبقه‏بندی شده است.

تلاش‏های آگاهانه و گسترده‏ای که افراد برای کنترل و اداره کردن موقعیت‏های استرس‏زا و مشکلات فردی و بین فردی خود انجام می‏دهند مقابله[5] نامیده می‏شود که شامل جستجو برای کسب مهارت، کوچک شمردن یا افزایش تاب‏آوری در برابر استرس و یا تعارض است. اثربخشی تلاش‏های مقابله‏ای به نوع استرس یا تعارض، ویژگی‏های شخصی افراد و عوامل محیطی وابسته است (ویتین و لیود[6]، 2008؛ سیندر[7]، 1999؛ زیدنر و اندلر[8]، 1996؛ کامینگ، گرین و کاراکتر[9]، 1991؛ لازاروس و فولکمن[10]، 1984).

اگرچه مطالعۀ خاصی دربارۀ شناسایی راهبردهای مقابله‌ای مورداستفاده زنان نابارور انجام‌نشده، اما مطالعاتی دربارۀ پیامدهای سبک‌های مقابله‌ای از پیش شناسایی‌شده برای افراد درگیر با ناباروری انجام‌شده است. مردان و زنان نابارور در مقایسه با یکدیگر در درمان ناباروری از مهارت‏های مقابله‏ای متفاوتی استفاده می‏کنند (ریاحی و زارع زاده مهریزی، 1391). استفاده گسترده‏تر و مؤثرتر زنان نابارور از انواع مهارت‏های مقابله‏ای نسبت به مردان گزارش شده است (پترسون[11] و همکاران، 2006؛ اشیمد[12] و همکاران، 2005).

تری و هینز[13] (1998) در یک پژوهش طولی زنان نابارور تحت درمان به روش IVF را موردمطالعه قراردادند و دریافتند که در پاسخ به استرس‏آورهای خارج از کنترل مانند مشکل ناباروری و درمان آن، راهبردهای مقابله‏ای مدیریت مشکل و اجتنابی در مقایسه با مهارت‏های مقابله‏ای هیجان‏مدار، با سازگاری پایین‌تری همراه است. همین‌طور، آن‌ها دریافتند که مهارت‏های مقابله‏ای ارزیابی مشکل (تلاش برای برگشت به مراحل قبلی و عینی‏تر عمل کردن، تلاش برای دیدن جنبه‏های مثبت موقعیت) سازگاری بهتر را پیشگویی می‏کرد. در میان زنان، استفاده از مهارت‏های معناگرا (فکر کردن درباره مشکل ناباروری به‌صورت مثبت و یافتن معنای دیگری در زندگی) تعیین‌کننده استرس کمتر برای ناباروری بود (اشیمد، 2005). به همین ترتیب، مقابله رویکردگرا (راهبرد متمرکز بر مشکل، توجه به هیجانات و ابراز آن‌ها) با سطح استرس کمتر رابطه داشت (برگویس و استنتون[14]، 2002).

مطالعات طولی دیگری نشان دادند که راهبردهای اجتناب و فرار، پیشگویی‌کننده سازگاری ضعیف فرد با ناباروری (تری و هینز، 1998) و افزایش استرس بعد از یک دوره درمان (برگویس و استنتون، 2002) خواهند بود. در آغاز دوره درمان، استفاده فعال از راهبرد اجتناب (اجتناب از بودن با زنان باردار، ترک مکانی که افراد دیگر از باروری صحبت می‏کردند) در میان زنان و مردان، سطح بالاتری از استرس ناباروری را در حوزه فردی و اجتماعی پیشگویی می‏کرد (اشیمد و همکاران، 2005).

پترسون و همکاران (2006) دریافتند استفاده از مهارت‏های مقابله‏ای فرار- اجتناب در میان زوجین نابارور جویای درمان بسیار شایع و متداول بود و فردی که خود را مسئول ناباروری می‏دانست در برابر نشانگان افسردگی آسیب‏پذیرتر بود و همچنین این سبک مقابله ارتباط مثبتی با استرس ناباروری دارد. دراین‌ارتباط لیچلر[15] و همکاران (2007) دریافتند در بین زوجین نابارور سبک مقابله‏ای منفعل همبستگی مثبت با افسردگی، اضطراب و شِکوه‏گری دارد. راهبرد مقابله هیجان‏مدار و حمایت خانواده، نقش میانجی در رابطه انگ اجتماعی و افسردگی زنان بر عهده داشت (عزتی، نوری و حسنی، 1392).

امروزه متخصصان سلامت روان به این نتیجه رسیده‏اند که نه‌تنها ارائه خدمات پزشکی برای افراد نابارور در جهت حل مشکلشان کافی نیست بلکه کمک‏های روان‏شناختی باید به‌عنوان قسمتی مهمی از فرایند درمان لحاظ شود (کاوینگتون و برن[16]، 2006؛ بشارت، لشکری و رضازاده، 1395). با وجود مسئله ناباروری در ایران و پیشرفت‏های درمان پزشکی در این زمینه، هنوز خبری از ارائه خدمات روان‌شناختی در کنار درمان پزشکی نیست. ناباروری پدیده‏ای وابسته به فرهنگ است و زمینه‏های اجتماعی و مذهبی، اثرات آسیب‏زای روان‌شناختی آن‏ را تحت تأثیر قرار می‏دهد (گریل، اسلوسن و مک‏کویلن[17]، 2010؛ ویرسما[18] و همکاران، 2006؛ دیرو[19] همکاران، 2002؛ فهامی[20] و همکاران، 2010؛ عبیدات[21] و همکاران، 2014؛ رمینیک[22]، 2000)، لذا قبل از به‌کارگیری الگوهای مشاوره ناباروری، لازم است ویژگی‏های زوجین نابارور ایرانی به‌دقت شناسایی شود. شناخت از چگونگی سازگاری و کنار آمدن زوجین ایرانی با ناباروری، یکی از زمینه‏هایی است که می‏تواند مشاوران را در انتخاب مدل مشاوره‏ای مناسب یاری دهد. موضوع ناباروری در پژوهش‏های داخلی حوزه علوم انسانی به‌تازگی موردتوجه قرار گرفته است و به دلیل ماهیت پیچیده و اثرات چندوجهی آن همچنان نیازمند پژوهش و بررسی به‌ویژه با رویکردهای کیفی است. مقایسه شاخص‏های سازش یافتگی زنان و مردان نشان می‏دهد که سطح سازش روان‌شناختی زنان با ناباروری کمتر از سطح سازش روان‌شناختی مردان با ناباروری است (بشارت، فیروزی؛ 1382)؛ همچنین، با توجه به ویژگی‏های خاص مراکز تخصصی درمان ناباروری در کشور، زن (نه زوج نابارور) به‌تنهایی مراحل درمان را طی می‏کند (اتاق انتظار، ملاقات با پزشک متخصص، انجام معاینات ضروری) و از حضور و همراهی مرد مگر در مراحل خاص درمان (گرفتن نمونه اسپرم و...) ممانعت به عمل می‏آید، با در نظر گرفتن این شرایط زنان به‌عنوان گروه موردپژوهش انتخاب‌شده‌اند. بنابراین پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این سؤال بوده است که "زنان درگیر با مشکل ناباروری از چه راهبردهای مقابله‏ای برای مدیریت ناباروری بهره می‏گیرند؟"

 

روش‌شناسی

این مطالعه بخشی از مطالعه بزرگ‌تر با عنوان "مطالعه پدیدار شناختی چالش‏های زنان درگیر با مشکل ناباروری" است (افطاری،1394). با توجه به اینکه هدف پژوهش، کشف جزئیات بیشتر درباره پدیده موردمطالعه بود،از رویکرد کیفیو روش پدیدارشناسی[23]توصیفی استفاده شد. در این روش تأکید عمده بر دیدگاه مشارکت‌کنندگان است که به‌عنوان منبع اصلی اطلاعات پژوهشی در نظر گرفته می‏شود (ابوالمعالی، 1391).

شرکت‌کنندگان زنان مراجعه‌کننده به کلینیک تخصصی ناباروری بیمارستان اکبرآبادی تهران، درمانگاه‏ زنان بیمارستان فیروزگر تهران و درمانگاه زنان بیمارستان امام حسین تهران در خردادماه سال 1394 بودند؛ که از طریق نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند و با رضایت شخصی مورد مصاحبه قرار گرفتند. ناباروری اولیه با علت زنانه و یا مردانه ناباروری؛ و سپری شدن دو سال از زمان تشخیص ناباروری از ملاک‏های ورود افراد نمونه به پژوهش بود. تعداد شرکت‌کنندگان تا مرحله حصول اشباع داده‏ها[24] 33 نفر بود. گستره سنی این زنان 22-43 سال و با میانگین سنی 31.3 سال بودند و مدت ازدواجشان 3- 17 سال با میانگین 6.9 سال و مدت ناباروری‌شان 2-14 سال با میانگین 5.26 سال بوده است.

به‌منظور تعلیق پیش‌فرض‌های پژوهشگر و پرهیز از صدور حکم مبتنی بر پیش‏داوری (اپوخه یا براکت کردن[25])، از بررسی ادبیات پژوهش قبل از مصاحبه‏ها خودداری شد. جهت جمع‏آوری داده‏ها از مصاحبه نیمه ساختا‏ریافته استفاده گردید. کلیه مصاحبه‏ها ضبط شد. جریان مصاحبه با یک سؤال کلی و باز "از تجربه ناباروری خود بگویید" آغاز ‏گردید، سپس با تکیه بر سؤالاتی که در تعامل مصاحبه‌شونده و مصاحبه‌کننده پدید می‏آمد، ادامه ‏یافت. همچنین برای دستیابی به اطلاعات عمیق‏تر از سؤالات اکتشافی نظیر "بیشتر توضیح دهید" و یا "منظورتان را از جمله‏ای که گفتید، دقیق‏تر بیان کنید"، استفاده شد. در پایان، اگر مقوله یا کدی، از مصاحبه‏های قبلی به‌دست‌آمده بود که مصاحبه‌شونده در مورد آن صحبت نکرده بود، مطرح می‏شد و نظرش ثبت می‏گردید. مدت‌زمان مصاحبه کاملاً به فرد مصاحبه‌شونده بستگی داشت که محدوده بین 20-80 دقیقه را در برگرفت. برای مکان مصاحبه اتاقی در کلینیک تخصصی ناباروری بیمارستان‏های شهید اکبرآبادی، فیروزگر و امام حسین تهران در نظر گرفته شده بود.

در این پژوهش به‌منظور تحلیل داده‏ها بعد از انجام هر مصاحبه، فایل صوتی به‌دقت مکتوب می‏شد؛ و بعد از تجزیه‌وتحلیل آن، مصاحبه بعدی گرفته می‏شد.برای تجزیه‌وتحلیل داده‏ها از روش 7 مرحله‏ای کلایزی استفاده شد (ساندرز،2003). مرحله اول: به‌موازات انجام مصاحبه‏ها تمام مکالمات ضبط شد. چندین بار به‌دقت گوش‌داده شد و مصاحبه‏ها کلمه به کلمه نوشته شد. مرحله دوم، تمام مصاحبه‏ها به‌دقت خوانده شد و جملات مهم (بیانات مرتبط با ناباروری) مشخص شد. مرحله سوم: یک مفهوم که بیانگر معنی و قسمت اساسی تفکر فرد بود استخراج شد (کدگذاری). مرحله چهارم: بر اساس تشابهات مفهومی، کدها دسته‌بندی موضوعی شد (زیر مضمون). مرحله پنجم: زیر مضمون‌های مختلف برای تشکیل دسته‏های کلی‏تر در هم ادغام و مضمون‏ مشخص شد. مرحله شش: توصیف جامعی از چالش‏های ناباروری با بیانی آشکار و بدون ابهام نوشته شد. مرحله هفتم: اعتباربخشی: به‌منظور اطمینان از صحت یافته‏ها از بازنگری ناظرین، بهره‌برداری از نظرات تکمیلی و اصلاحی همکاران، مرور دست‌نوشته‌ها توسط بعضی مشارکت‏کنندگان و اعمال اصلاحات استفاده گردید. علاقه‌مندی پژوهشگر به پدیده موردمطالعه و کار طولانی‌مدت از دیگر عوامل تائید کننده صحت یافته‏ها در این تحقیق بوده است. همچنین سعی شد با نمونه‏گیری از مراکز مختلف درمانی، انتخاب زنان با موقعیت‏های مختلف جمعیت‌شناسی، مدت‌زمان ناباروری متفاوت، افزایش تعداد مصاحبه و بازخورد به مشارکت‏کنندگان، به داده‏ها اعتبار بیشتری داده شود.

به‌منظور رعایت ملاحظات اخلاقی، جهت اجرای تحقیق ابتدا از مسئولان مراکز درمانی اجازه گرفته شد، سپس به هر یک از شرکت‏کنندگان واجد شرایط توضیحات کافی درباره اهمیت و اهداف تحقیق، محرمانه بودن مشخصات و اجازه استفاده از ضبط صدا به هنگام مصاحبه، عدم هرگونه اجبار جهت شرکت در پژوهش و اختیار انصراف در هر مرحله از تحقیق، ارائه شد.


 

یافته‌ها

مضمون

زیر مضمون

راهبردهای مقابله‏ای

-      تمرکز بر جنبه‏های مثبت رابطه زناشویی

-      تمرکز بر جنبه‏های مثبت ناباروری

-       تخفیف اهمیت فرزند

-      اجتناب

-      توجیه معنوی (موهبت انگاری، امتحان الهی)

-      پنهان‌کاری (حفظ جایگاه مرد، رهایی از ترحم، نامشروع تصور شدن فرزند با روش‌های کمک باروری)

-       امیدوار ماندن

-       عمومیت بخشی

 

تمرکز بر جنبه‏های مثبت رابطه زناشویی

یکی از راهبردهای مقابله‏ای مهم که این زنان برای کم کردن استرس و افزایش تاب‏آوری در مقابل ناباروری استفاده می‏کردند توجه به جنبه‏های مثبت رابطه زناشویی و برجسته کردن نکات مثبت در شخصیت همسر بود. گاهی مقایسه زندگی خود و اطرافیان هم‌دوره که صاحب فرزند بودند با چنین دید مثبتی به آن‌ها کمک می‏کرد تا خود را بازنده نبینند. البته باید خاطرنشان کرد که این راهبرد مقابله‏‏ای بیشتر از سوی زنانی به کار گرفته می‏شد که علت ناباروری، مردانه بود و یا در مواردی که علت ناباروری زنانه بود، همسر همکاری خوبی در درمان داشت؛ و مشکل به‌صورت دوطرفه دیده می‏شد و زوجین سعی نداشتند تا طرف مقابل را مقصر شناسایی کنند. گاهی زنان لازم می‏دیدند که در مراحل سخت‌درمان و یا موقعیت‏های اجتماعی چالش‌برانگیز این نکته از سوی زوج یادآوری شود که نه‌تنها از زندگی با طرف مقابل راضی هستند بلکه احساس خوشبختی نیز دارند؛ نداشتن فرزند نه‌تنها رابطه بین آن‌ها را سست نکرده بلکه شرایطی را به وجود آورده است تا بتوانند همسر خود را بهتر بشناسند.

من راضی‌ام و شاکرم به اینکه مشکل ناباروری دارم و همسرم فوق‌العاده با من تفاهم داره. من اینو ترجیح میدم به یه همسر دیگه با ویژگی های اخلاقی دیگه همراه با بچه (29 ساله، 5 سال ناباروری).

 

تمرکز بر جنبه‏های مثبت ناباروری

زنان برای تقویت این باور خود که از مشکل پیش آمده قوی‏تر هستند و می‏توانند برای آن راه‌حلی بیابند به جنبه‏های مثبتی که این مشکل در زندگی‌شان به وجود آورده بود، توجه می‏کردند و گاهی نیز براین باور بودند که شاید برای داشتن فرزند عجله کرده‏اند و اگر در آینده این اتفاق رخ دهد به‌مراتب لذت‌بخش‌تر خواهد بود. دید مثبت به امیدوار ماندنشان و ادامه درمان کمک می‏کرد.

بعضی وقتا که به این اتفاق فکر می‏کردم می‏گفتم خب خیلی هم بد نشد شاید من هنوز برای مادر شدن به‌اندازه کافی پخته نشدم و به خودم این‌طوری دلداری می‏دادم. مطمئناً خواست خدا در این بوده و هر چی که خدا بخواد؛ و خودمو این‌طوری تسکین می‏دادم که من اگه اون موقع مادر می‏شدم، مادر خوبی نمی‏شدم یا مثلاً اگر هم مادر خوبی می‏بودم، اونجور که باید پخته نبودم (30 ساله، 2 سال ناباروری).

در مواردی نیز این‌طور به نظر می‏رسید که مثبت اندیشی سبب انکار مشکل ناباروری شده بود.

سنم هم اونقد نیست که بخوام هی عجله کنم که چرا نشد. الان دخترهایی هستن که 30 سالشونه و هنوز ازدواج نکردن (24 ساله، 4 سال ناباروری).

 

تخفیف اهمیت فرزند

عده‏ای از این زنان بیان می‏کردند، داشتن فرزند شرط لازم برای داشتن زندگی رضایت‏بخش نیست و به خود یادآور می‏شدند به اثرات داشتن فرزند و تغییراتی که در رابطه زناشویی و زندگی‏شان ایجاد خواهد شد، آرمانی ننگرند؛ و نسبت به آن واقع‌بین باشند و حتی در مواردی داشتن فرزند را کم‌اهمیت‌تر از آن می‏دیدند که به خاطرش، رابطه زناشویی تحت تأثیر قرار گیرد و گسسته شود. یکی از ترس‏های عمده نداشتن فرزند برای این زنان، تنهایی در دوران کهن‌سالی بود؛ که با بررسی نقش خود در کاهش احساس تنهایی والدین و پیچیدگی‏های روزافزون زندگی اجتماعی می‏توانستند واقع‏بین باشند و به‌گونه‌ای این اضطراب را کنترل نمایند.

ولی در کل بچه اصلاً معنی نداره، بازم بگردیم می‏بینیم بی‏فایده بوده این‌همه غصه خوردیم. این‌همه حرص خوردم سر بچه. ما بچه شدیم سر پدر و مادرمون چه گلی زدیم که حالا اون برای ما بزنه. اونم توی این دوره و زمونه سخت... والا زن و شوهر دوست دارن زندگیشون گرم بشه اما اگه نداشته باشن هم زیاد مهم نیست (33 ساله، 5 سال ناباروری).

 

اجتناب

اجتناب راهبرد مقابله‏ای دیگری بود که در کنترل موقعیت‏های اضطراب‌آور به کمک این زنان آمده بود. معمولاً در محافل دوستان و اقوام این زنان به دلیل نداشتن فرزند کانون توجه و دلسوزی اطرافیان قرار می‏گرفتند و حس ترحمی که انتقال داده می‏شد بسیار آزاردهنده بود، پس از تکرار این رویداد زنان تنهایی و اجتناب از حضور در این مهمانی‏ها را انتخاب می‏کردند که می‏توانست پیامدهایی مانند از دست دادن حمایت‏های اجتماعی و عاطفی را به دنبال داشته باشد. اگر برخلاف خواسته خود مجبور به حضور در جمعی بودند برای رهایی از ترحم دیگران، به‌گونه‌ای وانمود می‏کردند که نداشتن فرزند امری ارادی است که این ادعا خود، موجب افزایش اضطراب می‏شد. چرخه‏ای باطل از نقش بازی کردن، اضطراب و اجتناب، به وجود می‏آمد که آن‌ها را برای دوری از جمع‏های خانوادگی و دوستان مصمم‏تر می‏کرد. این‌طور به نظر آمد که با افزایش سال‏های ناباروری اجتناب از حضور، به محیط‏های اجتماعی ناشناخته نیز تعمیم داده‌شده بود.

دیگه گوشامون از حرف مردم پره، شوهرم دیگه دوست نداره، می‏گه آدم هیچ جا نره، خونه خودش بشینه بهتره؛ مثلا عروسی می‏ریم همه به انگشت نشون می‏دن که این فلانیه، یا آدرس دکتر می‏یارن. اونا هم از دلسوزی می‏گن، اما اینکه هی می‏گن آدم اعصابش خراب می‏شه. منکه خودم اینجوریم (36 ساله، 14 سال ناباروری).

این نبود بچه احساس اعتمادبه‌نفس رو از شما می‏گیره احساس می‏کنی یه ضعفی همیشه همراه شماست. یه درد بدی همیشه با شماست. بعد احساس می‏کنی اگه به یکی بگی بچه ندارم از روی ترحم و یا دلسوزی بخواد باهات صحبت کنه. از محالاته که فکر کنی این قضیه رو زندگی اجتماعی من تاثیر نداره. جدیدا حتی وقتی توی جمع ناشناخته قرار می‏گیرم می‏ترسم که ازم در مورد بچه سوال کنن (30ساله، 11سال ناباروری).

با جاری‏هام طوری رفتار می‏کنم که شدم یه زن مغرور، وقتی اونا خونه مادرشوهرم هستن من نمی‏رم تا پاشونو از حریم زندگیم بکشن بیرون، به خدا یه همچین آدمی نیستم، نقش بازی می‏کنم و مجبورم. یه حصار کشیدم دور خودم با آرایش غلیظ و بدحجابی که دست از سرم بر دارن... تو مهمونی ادای کسی رو در می‏یارم که من بچه نمی‏خوام و فقط به خودم می‏رسم؛ اما این واقعیت نداره من بچه می‏خوام، حاضرم صبح تا شب بشینم تو خونه و جایی نرم، تفریح نداشته باشم ولی بچه داشته باشم. درسو به خاطر بچه ول کردم. اگه بگم بچه می‏خوام، از فردا شروع می‏شه که چرا نمی‏شه... (30 ساله، 2 سال ناباروری).

 

معنویت

معنویت، راهبرد مقابله‏ای کارآمدی بود که به اشکال مختلف مورداستفاده قرار می‏گرفت و می‏توانست پاسخی برای این سؤال باشد "چرا این اتفاق برای من افتاده است؟" و بسیاری از چراهای دیگری که ذهن این زنان را به خود مشغول کرده بود. پاسخ و توجیه معنوی ناباروری در کاهش اضطراب این زنان نقش چشمگیری داشت. این امر که ناباروری، امتحان الهی دیده شود؛ و فرد با صبوری و پذیرش آن درنهایت سربلند و پیروز خواهد بود؛ و یا موهبتی از سوی پروردگار است که موجب رشد شخصی فرد نابارور شده و نگاهش را به زندگی و مشکلات تغییر داده است نه‌تنها آرامش بلکه احساس رضایت از رنج کشیدن را به همراه داشت. البته دیدگاه مقابلی نیز در میان برخی زنان وجود داشت؛ باور دینی و مذهبی‏ای که هیچ امری از اراده خداوند خارج نیست، سبب ایجاد احساس خشم، عصبانیت، رهاشدگی و دیده نشدن از سوی پروردگار را به همراه داشت. وجود احساسات دوگانه در مراحل سخت و طاقت‌فرسای درمان کمک باروری و شکست‏های پی‏درپی، دور از انتظار نبود.

 

شاید خدا خواسته صبرمونو امتحان کنه... (25 ساله، 6 سال ناباروری).

 

ناباروری یه امتحانیه که وسعت روح زیادی می‏خواد. اگه روحتو کوچیک نگه داری عذاب خودتو زیادتر کردی؛ و من فکر می‏کنم که از اون امتحان‏های خاصه که خدا فقط به آدم‏هایی می‏ده که می‏خواد روحاشونو بزرگ کنن یا شایدم روحاشون زیادی کوچیکه و باید بزرگ کنن وگرنه نمی‏تونن آینده خودشونو درست سیر کنن. آدم‏هایی که سعی نمی‏کنن این بعدشونو تقویت کنن توی این امتحان خورد می‏شن؛ و از اون طرف هم بخوای یا نخوای این وسعت روح می‏یاد برات... بخوای و نخوای باید از این در تو بری. اگه تو تسلیم قضا و قدر خدا نشی خدا کاری می‏کنه که تسلیم بشی؛ و من دوره خورد شدن رو پشت سر گذاشتم (29 ساله، 5 سال ناباروری).

 

بعضی وقتها نسبت به خدا هم خشمگین می‏شدم. چون فکر می‌کنم عدالتش این نباید باشه، آخه چیزی از قدرتش که کم نمی‏شه، آخه چه اتفاقی می‏افتاد اگه بچه من سقط نمی‏شد (30 ساله، 10 سال ناباروری).


 

پنهان‌کاری

پنهان کردن مشکل از اطرافیان شاید راهبرد کارآمدی در نظر گرفته نشود، اما بعد از روشن شدن دلایل پنهان‏کاری، این‌طور به نظر آمد که در کاهش استرس زوج نابارور و یا عدم تحمیل استرس اطرافیان به زوج، مؤثر بوده است. موضوعاتی نظیر حفظ جایگاه مرد، اصرار فرد نابارور، رهایی از ترحم، نامشروع تصور شدن فرزند و... دلایلی بود که زنان شرکت‌کننده برای پنهان کردن ناباروری ذکر کردند. وجود موارد مشابه در بستگان که اطلاع دیگران نه‌تنها کمکی برای زوج نابارور نبوده است بلکه به حربه‏ای برای جبران سوءتفاهم‏های گذشته نیز مبدل شده بود؛ و یا عدم توانایی فرد در فرزند آوری موجب ترحم دیگران و تغییر جایگاه منزلتی‏ فرد نابارور بود؛ در مواردی تلاش اطرافیان برای برهم زدن رابطه زناشویی و قرار دادن فرد سالم در رابطه‏ای جدید، می‏توانست دلیل موجهی برای پنهان کردن ناباروری از سوی زنان باشد.

 در فرهنگ‏های کوچکی که از فرآیندهای درمان کمک باروری نامطلع بودند و استفاده از درمانی مانند IVF به‌منزله نامشروع بودن فرزند تلقی می‏شد؛ زنان این احتمال را در نظر می‏گرفتند که ممکن است فرزندشان از سوی اطرافیان پذیرفته نشود، بنابراین شواهد زوج نابارور چاره‏ای به‌جز پنهان‏کاری نداشت. با طولانی شدن ناباروری و شکست در درمان، پنهان‏کاری اثر خود را از دست می‏داد و کارایی لازم را، در کنترل و کاهش استرس نداشت.

 مامان و بابای همسرم، خیلی اصرار می‏کنن که شما چرا بچه ندارین؛ و ما هم به بهونه های الکی می‏گیم که نمی‏خواییم... اگه دیگران این موضوع رو بدونن، پیشنهاد دکتر می‏دن و پیش دو نفر دیگه می‏گن و هی پخش می‏شه پخش می‏شه... اصلا از این حالت خوشم نمی‏یاد که هرکسی منو ببینه بگه آخه بیچاره‏ها بچه ندارن و یا بچه دار نمی‏شن. از این حالت خوشم نمی‏یاد. بخاطر همون دوست ندارم جایی پخش بشه (24 ساله، 4 سال ناباروری).

مشکل شوهرمو فقط خانوادش می‏دونن و روی منم اصرار داره که خانواده تو نباید بفهمن. نمی‏دونم ترسش بخاطر چیه، اما اصلا دوست نداره حتی کوچکترین دکتر ساده‏ای هم می‏ریم، دوست نداره خانواده من بفهمن. منم فعلا به خانواده خودم گفتم مشکل از منه، اونا هم طبیعتا ناراحتن و می‏گن بیا ما ببریمت دکتر، اگه مثلا شوهرت نمی‏بره. منم می‏گم نه شوهرم مشکل نداره می‏بره دکتر؛ اما تا یکی دو سال دیگه خداکنه درست بشه، ولی خب اگه نشه، به نظرم علنی می‏شه (22 ساله، 5 سال ناباروری).

منکه می‏دونم چرا بچه ندارم، اما نمی‏تونم بهشون بگم و دوستم ندارم که بگم... به کسی نمی‏گم که ازم سوال نکنن، دیگه از مادر خودم نزدیکتر کسی هست، هی می‏گه چی شد چی شد... الان که نمی‏دونه، اینطوریه. وقتی بدونه، چه دیدی نسبت به شوهرم پیدا می‏کنه، می‏گه تقصیر تواه که دختره من اینطوریه... نمی‏خوام اینا رو بگه (32 ساله، 2 سال ناباروری).

 

امیدواری

گروهی از این خانم‏ها با خرید لباس کودک و امیدوار نگه‌داشتن خود، درصد موفقیت درمان کمک باروری را بسیار بالاتر از چیزی که شواهد علمی نشان می‏داد در نظر می‏گرفتند. این راهبرد از سوی موجب کاهش استرس در مراحل اولیه درمان می‏شد و از سوی دیگر پس از اتمام دوره درمان و شکست آن، می‏توانست اثرات روانی شدیدتری را بر فرد تحمیل کند و مراحل سوگ را طولانی‏تر نماید.

من از شروع میکرو دارم سیسمونی تهیه می‏کنم، یه دوستی بهم گفت که نیت کن اگه نشد همشو انفاق کن و بده به نیازمند. خیلی برای من سخته، چون رفتم یک عالمه کاموا خریدم و دارم لباس بچه می‏بافم به ذوق اینکه تن بچه خودم بکنم، خیلی برام سخته که بخوام بدمش به کسی... (29 ساله، 5 سال ناباروری).

من نزدیک سه تا کیسه لباس بچه دارم... فک کنم اگه بچه‏دار بشم تا 7 سالگی لباس داره... شوهرم از این لباس‏ها خبر نداره، معمولا ماهی چندتا تیکه لباس بچه می‏خرم، همشم پسرونه (32 ساله، 2 سال ناباروری).

 

عمومیت بخشی

حضور در جمعی که همگی مشکل مشابهی دارند، صحبت و تبادل تجربیات، شنیده شدن از سوی فردی که عمیقاً می‏تواند احساسات، هیجانات و نگرانی‏های فرد نابارور را درک کند در کاهش استرس ناباروری مؤثر بود. زنان نابارور با دیدن یکدیگر و اینکه تنها افرادی نیستند که ناخواسته از مسیر طبیعی زندگی منحرف شده‏اند و افراد دیگری حتی با شرایط سخت‏تر هم وجود دارند که به درمان ادامه می‏دهند؛ و گه گاهی مشاهده افرادی در مراکز درمانی که از همین طریق صاحب فرزند شده بودند؛ نیرو و توان مضاعفی برای ادامه درمان به این زنان می‏داد.

می‏یام اینجا می‏رم انگار روحیم بهتر می‏شه تا اینکه تو خونه بشینم و فکر کنم که فلان دوستم بچه داره یا نه... اما اینجا که می‏یام و می‏بینم که من نسبت به بقیه سنم کمتره و از من بزرگتر خیلیا هستن که بچه ندارن یا اصلا ندارن اینقد خرج کنن و... خب من یه کم امیدوار می‏شم (25 ساله، 6 سال ناباروری).

 

بحث و نتیجه‌گیری

اکثر زوجین، ناباروری را محرک تنش‏زای مزمنی تجربه می‏کنند که در طول زمان، آشفتگی‏های هیجانی، درمان و اتفاقات سخت ادامه خواهد داشت. بدون در نظر گرفتن نتیجه نهایی درمان، زوجین برای تطبیق، سازگاری و حفظ تعادل هیجانی و زناشویی خود نیازمند به‌کارگیری راهبردهای مقابله‏ای متفاوتی هستند. ناباروری معمولاً بحرانی است که به‌صورت مشکلی لاینحل ادراک و یا تجربه می‏شود؛ اهداف مهم زندگی را تهدید و بالقوه برانگیزاننده مشکلات حل‌نشده گذشته است.

تحلیل داده‌های کیفی به پدیداری هشت زیرمضمون منجر شد که عبارتند از: "تمرکز بر جنبه‏های مثبت رابطه زناشویی" که به برجسته کردن نکات مثبت در شخصیت همسر اشاره دارد، "تمرکز بر جنبه‏های مثبت ناباروری" که تغییرات در نگرش فرد بعد از مواجه با ناباروری را مدنظر قرار می‏دهد، "تخفیف اهمیت فرزند" که یادآور این موضوع بود که احساس خوشبختی در زندگی، تنها به داشتن فرزند خلاصه نمی‏شود، "اجتناب" از تمایل به عدم حضور در مهمانی‏ها و محافل اجتماعی برای جلوگیری از مورد سؤال قرار گرفتن در مورد فرزند یا ناباروری می‏گوید، "توجیه معنوی" (موهبت انگاری، امتحان الهی) که پاسخی برای سؤال (چرا این اتفاق برای من افتاده؟) است، "پنهان‏کاری" که به دلایل متفاوتی نظیر حفظ جایگاه مرد، رهایی از ترحم، نامشروع تصور شدن فرزند با روش‏های کمک باروری، مورداستفاده قرار می‏گیرد، "امیدواری" کمک می‏کرد تا فرد نابارور در طی مراحل درمان درصد موفقیت درمان را بالاتر از چیزی که شواهد علمی نشان می‏داد در نظر بگیرد و "عمومیت بخشی" که به بودن فرد در گروهی که همگی درد مشترکی دارند اشاره می‏کند که موجب کاهش فشار ناباروری می‏شود.

یافته‌های پژوهش حاضر با مباحثی که دربارۀ راهبردهای مقابله‌ای افراد نابارور با استرس ناباروری وجود دارد همخوان است. به‌عنوان‌مثال، توجیه معنوی مشکل ناباروری و تفسیر آن به‌عنوان موهبت و امتحان الهی و تمرکز بیشتر بر جنبه‌های مثبت آن را می‌توان در مقوله راهبردهای مقابله‌ای معناگرا (اشمید، 2005) قرار داد. همین‌طور، اجتناب و پنهان‌کاری را که با هدف حفظ جایگاه مرد نابارور، رهایی از ترحم و گریز از نامشروع تصور شدن فرزند متولدشده با روش‏های کمک باروری انجام می‌شوند در زمرۀ راهبردهای اجتنابی (تری و هینز، 1998) قرار داد.

به‌طورکلی زیرمضمون‏های موردبحث در دو مقوله کلی قرار می‏گیرد: راهبردهای متمرکز بر خود و راهبردهای متمرکز بر دیگران. در راهبردهای متمرکز بر خود (تمرکز بر جنبه‌های مثبت ناباروری، تمرکز بر جنبه‌های مثبت رابطه زناشویی، تخفیف اهمیت فرزند، توجیه معنوی، امیدواری و عمومیت بخشی)، این افراد با تغییر انتظارات و شناخت‌ها و تفسیرهای خود نسبت به ناباروری، با موقعیت دشوار پیش‌آمده مقابله می‌کنند. در راهبردهای متمرکز بر دیگران، عمدتاً از رویکردی اجتنابی استفاده می‌شود و افراد می‌کوشند تا از استرسی که تعامل با دیگران برای آن‌ها ایجاد می‌کند با اجتناب از تعامل یا پنهان نگه‏داشتن موضوع از آن‌ها مقابله کنند.

کاربرد تئوری استرس و راهبردهای مقابله‏ای در ناباروری درک عمیقی را در موارد زیر ایجاد می‏کند: 1) درک موقعیت پراسترس ناباروری؛ 2) عواملی که تسهیل‏کننده و یا مانع سازگاری زوج نابارور و یا افراد می‏شوند؛ 3) شناسایی تعریف درست سازگاری روان‌شناختی در ناباروری؛ 4) مداخلات درمانی که ممکن است برای پیشرفت نتایج درمان و کاهش استرس مفید باشد (کاوینگتون و برن، 2006).

 

پیشنهادها:

با توجه به یافته‏های پژوهش دو مدل مشاوره ناباروری برای مشاوران و دیگر متخصصان حوزه سلامت روان به‌منظور کمک و ارائه خدمات روان‌شناختی به افراد نابارور پیشنهاد می‏شود: مدل کوپر_ هیلبرت که از سیستم خانواده زوج برای وظایف و مراحل رشدی مشاوره زوجین نابارور استفاده می‏شود مناسب زوجینی است که از راهبردهای متمرکز بر دیگران بهره می‏گیرند. این مراحل رشدی بر شکوفایی در هر دو زوج تمرکز می‏کند؛ برقراری رابطه با خانواده اصلی؛ تأمین نقش والدینی برای افراد و زوج‏ها؛ بازتعریف روابط با خانواده اصلی هرکدام از زوجین. بر اساس این مدل هدف اصلی برای مرحله آغازین روان‏درمانی و عادی‏سازی تجربه ناباروری زوج است. در مرحله دوم، هدف ارزیابی و درمان هرگونه اختلال روان‏شناختی افراد؛ تشویق برای ابراز و پذیرش احساسات همسر درباره ناباروری؛ و ادامه دادن عادی‏سازی احساساتِ ناباروری است. به‌علاوه، درمانگر تلاش می‏کند تمایلات جنسی، تصویر بدن و اعتمادبه‌نفس فرد را از موضوع فرزند آوری جدا کند. در طی مرحله پایانی روان‏درمانی، هدف پذیرش ناباروری و گذشتن از آن است. تسهیل کردن مقابله برنامه‌ریزی‌شده، تعیین هدف، تصمیم‏گیری، مدیریت استرس و معنا بخشیدن به تجربه ناباروری بخش جدانشدنی از مرحله پایانی است (کاوینگتون و برن، 2006).

در افراد ناباروری که بیشتر از راهبردهای مقابله‏ای متمرکز بر خود برای کنترل پیامدهای ناباروری استفاده می‏کنند مدل مشاوره ناباروری دیویروکس و هامرمن[26] (1998) پیشنهاد می‏گردد که شامل تلفیق کردن ناباروری در هویت؛ قدرت دادن به افراد نابارور؛ مدیریت ناباروری؛ و به رسمیت شناختن فقدان و سوگ به‌عنوان میراث ناباروری است. هدف اصلی این مدل تلفیق ناباروری در "احساسِ خود" بجای شناسایی او صرفاً به‌عنوان یک فرد است. براین اساس، مراحل این مدل شامل

1) تلفیق ناباروری در تعریف فرد از خود.

2) اذعان به این امر که فرد نابارور "متخصص" است.

3) بالا بردن پذیرش ناباروری

4) پذیرفتن فقدان در ناباروری.

5) تسهیل سوگ و داغ‌دیدگی.

6) اختصاص دادن فعالیت.

7) پرورش و ترغیب قدرت شخصی.

8) تسهیل گذر از تجربه ناباروری از طریق پذیرش ( بجای حل کردن).

9) بالا بردن مسئولیت (بجای کنترل)

10) ترغیب خودبسندگی. این مدل مداخلات درمانی مختلفی نظیر بازسازی شناختی، رویدادنگاری، افزایش آیین‏های مذهبی، استفاده از استعاره و قیاس، حل مشکل عمل‏گرایانه و تصمیم‏گیری خلاقانه و تکنیک‏هایی برای تسهیل عزاداری و تلفیق تجربه ناباروری و حل کردن مشکل را ترغیب می‏کند (کاوینگتون و برن، 2006).

درنهایت، باید توجه داشت که طراحی مداخلات سنجیده و مؤثر در حوزه ناباروری، مستلزم مطالعات جامع در بافت فرهنگی-اجتماعی موجود است، چراکه معنای ناباروری و پیامدهای آن از بافتی به بافت دیگر فرق می‌کند و جنبه اجتماعی این موضوع بااهمیت‌تر از جنبه فردی و زوجی آن است. با توجه به نرخ ناباروری در کشور، شناسایی این راهبردها و پیامدهای روان‌شناختی آن‌ها می‏تواند کمک شایانی به مشاوران و فعالان این حوزه باشد تا با آموزش مهارت‏های مقابله‏ای کارآمد، در ارتقای سلامت روان این زوجین نقش بسزایی ایفا نمایند.

 



[1] کارشناس ارشد مشاوره خانواده از دانشگاه خوارزمی، نویسنده مسئول، ایمیل skokouh.eftari@gmail.com

[2] استادیار و عضو هیئت‌علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه خوارزمی، ایمیل: farshadm56@ gmail.com

[3] دانشیار و عضو هیئت‌علمی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه خوارزمی، ایمیل: dr_zahrakar@yahoo.com

تاریخ دریافت: 21/02/1395                                             تاریخ پذیرش: 17/01/97

DOI: 10.22051/jwfs.2020.9719.1139

[4] infertility

[5] coping

[6] Weiten and Lloyd

[7] Snyder

[8] Zeidner and Endler

[9] Cummings, Greene and Karraker

[10] Lazarus and Folkman

[11] Peterson

[12] Schmidt

[13] Terry and Hynes

[14] Berghuis and Stanton

[15] Lechner

[16] Covington and Burns

[17] Greil, Slauson and McQuillan

[18] Wiersema

[19] Dyer

[20] Fahami

[21] Obeidat

[22] Remennick

[23] Phenomenology

[24] Data Saturation

[25] Bracketing

[26] Deveraux and Hammerman

  1. Abbasi Mouliid, H., Qamarani, A., & Fatehizadeh, M. (2011). The Pathology of the Life of Iranian Infertile Couples. Journal of Medicine and Cultivation, Nos. 72 and 73, 20-20 (text in Persian)
  2. Abolmali, K. (2012). Qualitative research from theory to practice. Tehran: Science publication (text in Persian).
  3. Berghuis, J. P., & Stanton, A. L. (2002). Adjustment to a dyadic stressor: A longitudinal study of coping and depressive symptoms in infertile couples over an insemination attempt. Journal of Consulting and Clinical Psychology 70, 2, 433-438.
  4. Besharat, M. A., Lashkari, M., & Reza zadeh, S. M. R. (2016). Explaining infertility adjustment based on relationship quality, couple beliefs, and social support. Family Psychology: Volume 1, Number 2, 41-54 (text in Persian).
  5. Besharat, M. A., & Phiroozi, M. (2003). Comparison of infertile men and women in terms of attachment style and psychological adjustment with infertility. Psychology and Educational Sciences, Volume 33, Number 2, 27-45 (text in Persian).
  6. Cooper- Hilbert B. infertility and invollunatary childlessness:helping couples cope. New York: ww Norton, 1998.
  7. Covington, S., Burns L., eds. (2006). Infertility Counseling A comperhensive Handbook for Clinicians. 2ed. Cambrige University press.
  8. Cummings, Mark, Greene, Anita, Karraker, Katherine, eds. (1991). Life-span Developmental Psychology: Perspectives on Stress and Coping. p. 92. ISBN 978-0-8058-0371-6.
  9. Deveraux LL, Hammerman AJ. Infertility and Identity: New Strategies for Treatment. San Francisco: Jossey-Bass Publisher, 1998.
  10. Dyer, S. J., Abrahams, N., Hoffman, M., & van der Spuy, Z. M. (2002). “Men leave me as I cannot have children: Women’s experiences with involun tary childlessness”. Human Reproduction, 17 (6), 1663-8.
  11. Eftari, S. (2015).  Phenomenological Study of Woman Involved with Infertility Problem. Master Thesis. Department of Conseling.  Kharazmi University. Tehran. Iran. (text in Persian)
  12. Ezzati, A., Nouri, R., & Hassani, J. (2013). Patterns of Structural Relationships of Social Support, Coping Strategies and Social Labeling with Depression Symptoms in Infertile Women in Tehran Province in 2010. Iranian Journal of Midwifery and Infertility, Volume 16, Number 45, 20-28 (text in Persian).
  13. Fahami, F., Quchani, S. H., Ehsanpour, S., & Zargham, A. (2010). Lived experience of infertile men with male infertility cause. Iran J Nurs Midwifery Res. 15, 265–271.
  14. Greil, L., Slauson-Blevins, K., & McQuillan, J. (2010). The experience of infertility: A review of recent literature. Sociology of Health & Illness, 32(1), 140–162.
  15. Lazarus, R. S., & Folkman, S. (1984). Stress, Appraisal, and Coping p.141. ISBN 0-8261-4191-9
  16. Lechner, L., Bolman, C., & Van Dalen, A. (2007). Definite involuntary childiessness: Associations between coping, social support and psychological distress. Human Reproduction 22, 1, 288-294.
  17. Obeidat, H. M., Hamlan, A. M., & Callister, L. C. (2014). Missing Motherhood: Jordanian Women's Experiences with Infertility. Advances in Psychiatry. Volume 2014, Article ID 241075, 7 pages. http://dx.doi.org/10.1155/2014/241075
  18. Peterson, B. D., Newton, C. R., Rosen, K. H., & Skaggs, G. E. (2006). Gender differences in how men and women who are referred for IVF cope with infertility stress. Human Reproduction 21, 9, 2443-2449.
  19. Razeghi Nasrabad, H. B., Abbasi Shoazi, M. J., & Torabi, F. (2014), The Viewpoints of Some Women on the Suitable Age of the Mother at the Birth of the First Child in Tehran, Women and Family Studies, Volume 2, Number 2. 119-146 (text in Persian).
  20. Remennick, L. (2000) “Childless in the Land of Imperative Motherhood: Stigma and Coping among Infertile Israeli Women.” Sex Roles, 43(11-12), pp 821-841.
  21. Riahi, M., & Zarezadeh, M.  (2012). The Study of Gender Differences in Psychosocial Outcome of Infertility among Referrals to Yazd Infertility Center. Quarterly Journal of Strategic Studies on Women (Former Women Book), 14 (56 (Summer 2012)), 153- 119 (text in persian).
  22. Sanders, C. (2003). Application of Colaizzi’s method: Interpretation of an auditable decision trail by a novice researcher. Contemporary nurse14(3), 292-302.
  23. Schmidt, L. (1998). Infertile couples' assessment of infertility treatment. ActaObstet. Gynecol. Scand. 77, 649- 653.
  24. Schmidt, L., Holstein, B. E., Christensen, U., & Boivin, J. (2005). Communication and coping as predictors of fertility problem stress: A cohort study of 816 participants who did not achive a delivery after 12 month of fertility treatment. Human Reproduction 20, 11, 3248-3256.
  25. Snyder, C. R. (ed.) .(1999). Coping: The Psychology of What Works. New York: Oxford University Press. ISBN 0-19-511934-7
  26. Terry, D. J., & Hynes, G. J. (1998). Adjustment to a low- control situation: Re-examining the role of coping responses, Journal of Personality and Socials Psychology 74, 4, 1078-1092.
  27. Weiten, W., & Lloyd, M. A. (2008). Psychology Applied to Modern Life (9th ed.). Wadsworth Cengage Learning. ISBN 0-495-55339-5
  28. Wiersema, N. J., Drukker, A. J., Dung, M. B. T., Nhu, G. H., Nhu, N. T., & Lambalk, C. B. (2006). Consequences of infertility in developing countries: results of a questionnaire and interview survey in the South of Vietnam. Journal of Translational Medicine4, 54. doi:10.1186/1479-5876-4-54
  29. WHO, (2015). Infertility definitions and terminology. Retrieved From http://www.who.int/reproductivehealth/topics/infertility/definitions/en/
  30. Zargham, A., & Jafarzadeh, F. (2014). Empowerment and Sense of Adequacy in Infertile Couples: A Fundamental Need in Treatment Process of Infertility - A Qualitative Study. The Qualitative Report 2014, 19, Article 11, 1-14.
  31. Zeidner, M., & Endler, N.S. (editors). (1996). Handbook of Coping: Theory, Research, Applications. New York: John Wiley. ISBN 0-471-59946-8