The structural model of relationship between child maltreatment, interpersonal skills and borderline personality traits in women population

Document Type : Research/Original/Regular

Authors

1 department of psychology, university of Shiraz, Shiraz, Iran

2 school of psychology and counselling-university of southern Queensland-ًQueensland-Australia

3 department of psychology, university of Isfahan, Isfahan, Iran

Abstract

The aim of the present study was to examine the structural model of the relationship between child maltreatment, interpersonal skills, and features of borderline personality in the women population. Plan of the current research was correlation and based on structural equation modeling. The statistical population consisted of all age 20-40 women living in Najafabad, Isfahan of whom 400 women were selected through voluntary sampling. Applied tools were Child abuse and Neglect Questionnaire, Interpersonal Skills Test, and Borderline Personality Scale. To analyze the data, path analysis was used.
Results of the fitness indexes confirmed the theoretical causal model of the study and indicated that in addition to a direct relation between child abuse experiences and neglect, and features of borderline personality, there was an indirect relationship between these two variables through interpersonal skills (P≤0/01). These findings suggest that through the disturbing of interpersonal skills, child maltreatment can increase the vulnerability of women to develop borderline personality traits. Thus, interpersonal skills training can be considered as an effective intervention to improve life quality of this clinical population.

Keywords

مدل ساختاری ارتباط بین تجربیات کودک‏آزاری، مهارت‏های ارتباطی و ویژگی‌های شخصیت مرزی در جمعیت زنان

 

سعیده دانشمندی[1] ، زهرا ایزدی‏خواه[2]،  حسین‏علی محرابی[3]

 

     چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل ساختاری ارتباط بین تجربه کودک‌آزاری، مهارت‌های ارتباطی و ویژگی‌های شخصیت مرزی در جمعیت زنان بود. طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی و بر مبنای مدل‌سازی معادلات ساختاری بوده است. جامعۀ آماری شامل کلیه زنان 40-20 ساله ساکن شهرستان نجف‌آباد، استان اصفهان بود که از میان آن‌ها تعداد 400 نفر با روش نمونه‌گیری داوطلبانه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده شامل پرسشنامه کودک‌آزاری و غفلت، پرسشنامه مهارت‌های ارتباطی و مقیاس شخصیت مرزی بودند. تحلیل داده‌ها با استفاده از روش تحلیل مسیر انجام گردید. نتایج حاصل از شاخص‌های برازش، مدل نظری مفروض در پژوهش را مورد تأیید قرار داد و نشان داد که ضمن ارتباط مستقیم بین تجربیات کودک‌آزاری و غفلت و ویژگی‌های شخصیت مرزی، بین این دو متغیر از طریق مهارت‌های ارتباطی نیز ارتباط غیرمستقیم وجود دارد (01/0 ≥P). یافته‌ها حاکی از آن است که بدرفتاری با کودک به دلیل ایجاد نقص در مهارت‌های ارتباطی آسیب‌پذیری زنان را نسبت به رشد ویژگی‌های شخصیت مرزی افزایش می‌دهد. بنابراین آموزش مهارت‌های ارتباطی می‌تواند به‌عنوان مداخله‌ای مؤثر در این گروه از جمعیت بالینی و به‌منظور ارتقای کیفیت زندگی آن‌ها در نظر گرفته شود.

 

کلمات کلیدی: بدرفتاری با کودک، کودک‌آزاری و غفلت، مهارت‌های ارتباطی، ویژگی‌های شخصیت مرزی، جمعیت زنان

 

مقدمه

اختلال شخصیت مرزی[4] الگویی فراگیر از بی‌ثباتی در روابط بین فردی، خود پنداره، عاطفه و رفتار تکانشی است که از دوران کودکی آغاز شده و در موقعیت‌های مختلفی بروز می‌یابد. نرخ شیوع این اختلال در جامعه حدود 6/1 درصد تخمین زده می‌شود اما ممکن است تا 9/5 درصد افزایش یابد (انجمن روان‌پزشکی آمریکا، 2013). نقص در روابط بین فردی یکی از نشانه‌های اصلی اختلال شخصیت مرزی بوده (هوگز، کراول، یوجی، و کوان، 2012) و در فهم آشفتگی‌های روان‌شناختی افراد مبتلا به این اختلال نقش مهمی بر عهده دارد (گاندرسون، 2007) مطالعه استپ، اسمیت، مورس و همکاران (2012) نشان داد بین ویژگی‌های شخصیت مرزی و حساسیت بین فردی، دوسوگرایی در روابط بین فردی، پرخاشگری، نیاز به تأیید اجتماعی، و فقدان اجتماع‌گرایی ارتباط وجود دارد. اهمیت روابط بین فردی مختل در اختلال شخصیت مرزی به‌اندازه‌ای است که نه‌تنها سایر نشانه‌های این اختلال مثل تکانشگری، خودکشی، و رفتارهای خود تخریبی را توضیح می‌دهد (لوی، 2005) بلکه به‌عنوان میانجی ارتباط بین ویژگی‌های شخصیت مرزی و واکنش‌پذیری هیجانی نیز معرفی‌شده است (دیکسون-گوردون، یو، و چاپمن، 2013).

باوجودآنکه طبق نظریه‌های رشدی ارائه‌شده درباره اختلال شخصیت مرزی دلایل بروز این اختلال پیچیده است و حاصل تعامل بین عوامل محیطی و ژنتیکی است (کراول، بیوچین، و لینهان، 2009)، اما دراین‌باره اتفاق‌نظر وجود دارد که تجربیات اولیه دوران کودکی به‏خصوص روابط دلبستگی ناایمن، مراقبت بی‌کفایت، و تجربیات آسیب‌زای دوران کودکی مهم‌ترین عامل محیطی در شکل‌گیری اختلال شخصیت مرزی محسوب می‌شود (مهدوی اقدم، علیلو، و رضائی، 1392؛ کینگدان، اشکرافت، هانداری، و همکاران، 2010؛ ایگاراشی، هاسویی، یوجی، و همکاران، 2010؛ پرپلتچیکووا، آنسل، آکسلرود، 2012؛ مارتین- بلانکو، سولر، ویلالتا، و همکاران، 2014؛ اینفورنا، فاچس، فیشر-والداسمیت، و همکاران، 2016). وینسپر، لریا، مارواها، و همکاران (2016) در یکی از جدیدترین فرا تحلیل‌های خود نشان دادند که تجربه غفلت، کودک‌آزاری جنسی، و کودک‌آزاری کلامی در نوجوانان پنج برابر خطر ابتلا به اختلال شخصیت مرزی را افزایش می‌دهد. همچنین شدت تجربیات کودک‌آزاری به‏خصوص کودک‌آزاری جسمی و جنسی تعیین‌کننده شدت رفتارهای خود آسیب‌رسان و گرایش‌های خودکشی در اختلال شخصیت مرزی است (کاپلان، تارلو، استوارت، و همکاران، 2016).

نظریه‌ها و پژوهش‌های متعددی سعی در توضیح مکانیسم‌هایی داشته‌اند که ارتباط بین تجربیات کودک‌آزاری و اختلال شخصیت مرزی را تبیین می‌کند. مدل مبتنی بر ذهنی‏سازی در اختلال شخصیت مرزی[5] توانایی ذهنی‏سازی و نظریه ذهن[6] را عامل پیونددهنده تجربیات بدرفتاری دوران کودکی و ویژگی‌های شخصیت مرزی معرفی می‌کند (فوناگی و لویتن، 2009). براساس این مدل، توانایی ذهنی‏سازی در بافت روابط دلبستگی در سال‌های اولیه زندگی رشد می‌کند (فوناگی و لویتن، 2009). با شکل‌گیری روابط دلبستگی ایمن کودک اجازه می‌یابد آزادانه و در امنیت به کاوش محیط بپردازد و بدین ترتیب توانایی ذهن‌خوانی و فهم و تفسیر رفتار خود و دیگران به‌تدریج رشد و تقویت می‌گردد (فوناگی، گرگلی، ژوریست، و تارگت، 2002). بنابراین روابط ناایمن دلبستگی بین کودک و مراقبانش که به‏صورت کودک‌آزاری، غفلت و سایر بدرفتاری‌ها نمود می‌یابد، رشد ذهنی‏سازی را در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی دچار وقفه می‏کند (کواک، نیومن، بنت و همکاران، 2017). هم راستا با این مدل نظری، شارپ، ونتا، ونووردن، و همکاران (2016) به بررسی ارتباط بین دلبستگی ناایمن، ذهنی‏سازی، بی‏نظمی هیجانی، و ویژگی‌های شخصیت مرزی پرداختند و دریافتند که ذهنی‏سازی و نه بی‏نظمی هیجانی، ارتباط بین دلبستگی ناایمن و ویژگی‌های شخصیت مرزی را توضیح می‌دهد. در مطالعۀ دیگری نیز ناتوانی در ذهنی‏سازی و نظریۀ ذهن به‌عنوان عامل میانجی در ارتباط بین تجربیات بدرفتاری دوران کودکی به‏خصوص کودک‏آزاری عاطفی و غفلت عاطفی با ویژگی‌های شخصیت مرزی معرفی شده است (کواک و همکاران، 2017).

گذشته از این مدل نظری، پژوهشگران دیگری نیز به بررسی عوامل میانجی تاثیرگذار در ارتباط بین تجربۀ کودک‏آزاری و غفلت و اختلال شخصیت مرزی پرداخته‏اند و نشان دادند که حالت‏های تجزیه‏ای (گرشانی، ناجاویت، وود، و هپنر، 2004)، حساسیت نسبت به طرد (گودمن، فرتاک، چسین، و همکاران، 2014) و بی‏نظمی هیجانی (علیلو، هاشمی، بیرامی و همکاران، 1393؛ کو، کوری، متکاف، و همکاران، 2015)، از جمله مکانیسم‏های توضیح دهنده این ارتباط است. مطالعات بان و او (2016) و براون، فیت، استون، و بوتولاتو (2016) نیز اگرچه اختصاصاً برروی اختلال شخصیت مرزی انجام نشده است، ولی به ترتیب روابط مختل با همکلاسی‏ها و آلکسی تایمیا را به‌عنوان عوامل میانجی در ارتباط بین تجربیات بدرفتاری در دوران کودکی و مشکلات هیجانی و درونی‏سازی معرفی کرده‏اند.

با وجود پژوهش‏های متعدد انجام شده در راستای تبیین رابطه بین تجربیات کودک‏آزاری و ویژگی‌های شخصیت مرزی، بررسی‏های پژوهشگر نشان می‌دهد که هیچ مطالعه‏ای تاکنون نقش میانجی مهارت‏های ارتباطی را مورد توجه قرار نداده است. یافته‏های تحقیقاتی حاکی از آن است که کودک‏آزاری و غفلت با مشکلات بین فردی (لین، لی، چی، و همکاران، 2016؛ داویس و پترتیک-جکسون، 2000)، عزت نفس پایین، پاسخ‏دهی هیجانی ضعیف در روابط بین فردی (دبوسکا و بودوزک، 2016)، سازگاری شخصی ضعیف، انزوای اجتماعی، بی‏اعتمادی، دشواری در برقراری و حفظ رابطه، نارضایتی در روابط (رامستین-مک کین و هانسلی، 2001)، و مهارت‌های اجتماعی ناکافی (تیسای و واگنر، 1978) ارتباط دارد. از سوی دیگر، مشکلات ارتباطی نه تنها از لحاظ نظری و تشخیصی ویژگی اصلی اختلال شخصیت مرزی محسوب می‌شود، بلکه در پیش آگهی و روند این اختلال نقش مهمی بر عهده داشته و یکی از شکایت‏های اصلی افراد مبتلا است (لازاروس، چیونز، فستا، و روزنتال، 2014). بنابراین با توجه به وجه مشترکی که تجربیات کودک‏آزاری و غفلت و اختلال شخصیت مرزی در مهارت‏های اجتماعی ضعیف دارند، فرضیۀ مطالعۀ حاضر مبتنی بر این است که تجربۀ بدرفتاری در دوران کودکی مهارت‏های ارتباطی ضعیف را پیش‏بینی می‏کند و بدین ترتیب احتمال بروز ویژگی‌های شخصیت مرزی را افزایش می‌دهد. از جمله دلایل اجرای این پژوهش در جمعیت زنان می‏توان به بروز 75 درصدی اختلال شخصیت مرزی در زنها اشاره کرد (انجمن روان‌پزشکی آمریکا، 2013). همچنین براساس مقایسه‌های جنسیتی انجام گرفته، زنان دارای تاریخچۀ کودک‏آزاری در مقایسه با مردان سازگاری اجتماعی ضعیف‏تری دارند (دب و والش، 2012)، مشکلات بیشتری را در حیطه روابط بین فردی گزارش می‏دهند و حتی این افراد در مقایسه با زنان بدون سابقه کودک‏آزاری به انتقاد حساس‏تر بوده، از پذیرش نظرات دیگران اجتناب کرده و گرایش بیشتری به ترک ناگهانی شغل و روابط را نشان می‌دهند (کلویتر، میراندا، استوال-مک کلوق، و هان، 2005).

روش

جامعۀ آماری، نمونه و روش اجرای پژوهش

پژوهش حاضر از نوع همبستگی و بر مبنای مدلسازی معادلات ساختاری طراحی شده است. جامعۀ آماری شامل کلیۀ زنان 20 تا 40 ساله ساکن شهرستان نجف‏آباد واقع در استان اصفهان بود و نمونه‏گیری به روش داوطلبانه انجام گردید. با توجه به آنکه اجرای تحلیل‏های مدلسازی معادلات ساختاری به حجم نمونه 200 تا 400 نفر نیازمند است (میرز، گامست، و گارینو، 2006؛ ترجمه پاشاشریفی و همکاران، 1395)، لذا 500 نفر از زنان علاقمند به شرکت در پژوهش که در موسسات آموزشی، پزشکی و تفریحی حضور داشتند به‌عنوان نمونۀ پژوهش انتخاب شدند که پس از غربالگری براساس ملاک‏های ورودی این تعداد به 400 نفر کاهش یافت. ملاک‏های ورودی شامل دامنۀ سنی 40-20 سال، حداقل تحصیلات دیپلم، و فقدان مشکلات جسمانی شدید بود. در نهایت پس از تکمیل پرسشنامه‏ها توسط آزمودنی‏ها، تحلیل داده‏های پژوهش با استفاده از نسخه 21 نرم افزارهای AMOS و SPSS و با روش تحلیل مسیر انجام گردید.

 

ابزار پژوهش

پرسشنامۀ کودک‏آزاری و غفلت: این پرسشنامه شامل 38 سوال است که توسط محمدخانی، محمدی، نظری و صلواتی (2003) به منظور ارزیابی چهار حوزه کودک‏آزاری جسمی، جنسی، عاطفی و غفلت تدوین شد. هر یک از سوالات مقیاس فوق براساس درجه‏بندی لیکرت در مقیاس چهار گزینه‏ای هرگز، گاهی اوقات، اکثر و همیشه و با نمره گذاری 1 تا 4 تنظیم شده است. نمرۀ کل از مجموع نمرات هر خرده مقیاس بدست می‏آید. مجموعه دامنۀ نمره بین 38 تا 114 است که نمره 38 و 114 به ترتیب نشان دهنده حداقل و حداکثر تجربۀ کودک‏آزاری است. پایایی این مقیاس به شیوه آلفای کرونباخ 92/0 گزارش شده است (محمدخانی و همکاران، 2003) که نشان از همسانی درونی بالای آن است. این ضریب برای خرده مقیاس‏های کودک‏آزاری عاطفی، جسمی، جنسی و غفلت در دامنه 89/0-79/0 بوده است.

پرسشنامۀ مهارت‌های ارتباطی: نسخۀ اصلی این پرسشنامه شامل 38 سوال است که حسین چاری و فداکار (1384) در نسخۀ تجدیدنظر شده تعداد آن را به 34 سوال کاهش داده‏اند. این پرسشنامه مهارت‌های ارتباطی را در پنج خرده مقیاس بیان‏کلامی، بینش، قاطعیت، مهارت‌های شنیداری و مدیریت هیجانی مورد سنجش قرار می‏دهد. سوالات این پرسشنامه برروی یک مقیاس لیکرتی پنج درجه‏ای از 1 (هرگز) تا 5 (همیشه) تنظیم شده است. حسین چاری و فداکار (1384) به منظور بررسی روایی سازۀ این آزمون از روش تحلیل عاملی تاییدی و به روش مولفه‏های اصلی استفاده نمودند. نتایج تحلیل ضمن استخراج پنج عامل مذکور، نشان داد که این عوامل 71/61 درصد از واریانس کل مهارت‏های ارتباطی را تبیین می‏کند. از دیگر سو، آنها برای سنجش پایایی آزمون با استفاده از روش آلفای کرونباخ، پایایی کل آزمون را برای آزمودنی‏های دانشجو 71/0 گزارش کرده‏اند که حاکی از همسانی درونی قابل قبول این آزمون می‏باشد. همچنین ضریب اعتبار کل آزمون با استفاده از روش تنصیف برابر با 71/0 بدست آمد. ضریب آلفای کرونباخ برای خرده مقیاس‏های بیان کلامی، بینش، قاطعیت، مهارت‏های شنیداری و مدیریت هیجانی به ترتیب 84/0،  57/0، 60/0، 70/0، و 75/0 گزارش شده است (حسین چاری و فداکار، 1384).

مقیاس شخصیت مرزی[7] (STB): این مقیاس بخشی از پرسشنامه صفات اسکیزوتایپی[8] است که توسط کلاریج و بروکس (1986) ساخته شده و توسط راولینگ، کلاریج و فریمن (2001) مورد تجدید نظر قرار گرفته است. نسخۀ فارسی و نهایی این آزمون شامل 20 عبارت است که به‏صورت بله و خیر پاسخ داده می‌شود (محمدزاده، گودرزی، تقوی، و ملازاده، 1384). این مقیاس سه عامل ناامیدی، تکانشگری و علائم تجزیه‏ای و پارانوییدی وابسته به استرس را مورد ارزیابی قرار می‏دهد. آلفای کرونباخ برای این مقیاس 8/0 و روایی همزمان آن با مقیاس‏های روان آزردگی و روان گسستگی پرسشنامه شخصیتی آیزنک به ترتیب 64/0 و 44/0 گزارش شده است (راولینگ و همکاران، 2001). محمدزاده و همکاران (1384) برای کل مقیاس شخصیت مرزی و خرده مقیاس‏های ناامیدی، تکانشگری و علایم تجزیه‏ای و پارانوییدی وابسته به استرس به ترتیب ضریب اعتبار بازآزمایی 84/0، 53/0، 72/0 و 50/0 و ضریب آلفای کرونباخ 77/0، 64/0، 58/0 و 57/0 گزارش کرده‏اند.

 

یافته ها

جدول 1 ضرایب همبستگی بین متغیرهای پژوهش را نشان می‏دهد:

 

جدول 1. ضریب همبستگی بین متغیرهای پژوهش

 

همانطور که یافته‏های جدول 1 نشان می‏دهد، همه ضرایب همبستگی بین متغیرهای پژوهش معنادار است. به منظور بررسی مدل علی ارتباط بین کودک‏آزاری و غفلت، مهارت‌های ارتباطی و ویژگی‏های اختلال شخصیت مرزی از روش تحلیل مسیر استفاده گردید. در جدول 2 اوزان رگرسیونی استاندارد مسیرهای مستقیم بین متغیرهای پژوهش نمایش داده شده است.

 

جدول 2. اوزان رگرسیونی استاندارد مسیرهای مستقیم بین متغیرهای پژوهش

 

براساس یافته‏های جدول 2، اوزان رگرسیونی استاندارد مربوط به تمام مسیرهای مستقیم مدل مفروض پژوهش معنادار است. نتایج حاکی از آن است که بین تجربیات کودک‏آزاری و مهارت‌های ارتباطی و همچنین بین مهارت‌های ارتباطی و ویژگی‌های شخصیت مرزی ارتباط منفی و معنادار وجود دارد. برازش مدل با استفاده از شاخص‏های برازش مورد بررسی قرار گرفته و در جدول 3 ارائه شده است.

جدول 3. شاخص‏های برازش مدل پژوهش

 

همانطور که در جدول 3 ملاحظه می‌شود، مقادیر بالاتر از 90/0 شاخص‏های تاکر- لویز (TLI)، شاخص نرم شده برازندگی (NFI)، شاخص برازندگی تطبیقی (CFI)، شاخص برازش نسبی (RFI) و شاخص برازش افزایشی (IFI) نشانگر برازش مطلوب مدل است. همچنین مقدار برابر با 05/0 برای شاخص ریشۀ میانگین مربعات خطای برآورد (RMSEA) نیز نشان می‏دهد مدل پژوهش از برازش قابل قبولی برخوردار است. بنابراین برازش مدل نظری مفروض در این پژوهش نیز مورد تایید قرار می‏گیرد.

مدل برازندۀ رابطه بین متغیرهای پژوهش در نمودار 1 نمایش داده شده است. همچنین وزن رگرسیونی استاندارد در مسیر غیر مستقیم بین متغیرهای پژوهش در جدول 4 ارائه گردیده است.

 

نمودار 1- مدل برازنده رابطه بین متغیرهای پژوهش

جدول 4. وزن رگرسیونی استاندارد در مسیر غیرمستقیم بین متغیرهای پژوهش

مسیر

برآورد

کودک‏آزاری و غفلت

مهارت‌های ارتباطی

ویژگی‏های شخصیت مرزی

22/0

       

براساس مدل ارائه شده در نمودار 1 و نتایج جدول 4، ارتباط غیرمستقیم بین تجربۀ کودک‏آزاری و غفلت و ویژگی‏های شخصیت مرزی به واسطه مهارت‌های ارتباطی صورت می‏گیرد. بنابراین می‏توان گفت تجربیات کودک‏آزاری با اندازۀ اثری متوسط می‏تواند ضعف در مهارت‌های ارتباطی را پیش‏بینی کرده و از این طریق بر بروز ویژگی‌های شخصیت مرزی اثرگذار باشد. تجربیات کودک‏آزاری نیز دارای اثرات مستقیم بر بروز ویژگی‌های شخصیت مرزی می‏باشد.

 

بحث و نتیجه گیری

هدف از پژوهش حاضر بررسی مدل ساختاری ارتباط بین تجربیات کودک‏آزاری، مهارت‏های ارتباطی، و ویژگی‏های شخصیت مرزی در جمعیت زنان بود. بدین ترتیب براساس مفاهیم نظری و پیشینه پژوهشی، مدلسازی اولیۀ مربوط به روابط بین متغیرها انجام گرفت و نتایج حاصل از تحلیل‏ها مدل مفروض را تایید نمود. به عبارت دیگر، تجربۀ کودک‏آزاری و غفلت با تاثیر منفی خود بر مهارت‌های ارتباطی زنان قربانی، زمینه بروز ویژگی‏های شخصیت مرزی را فراهم می‏کند. براساس جستجوی پژوهشگران این مطالعه، بررسی نقش مهارت‌های ارتباطی در رابطۀ بین تجربۀ کودک‏آزاری و غفلت و ویژگی‏های شخصیت مرزی تاکنون مورد توجه هیچ پژوهشی قرار نگرفته است و پژوهش حاضر، اولین مطالعه‏ای است که ضعف مهارت‏های ارتباطی را به‌عنوان مکانیسم توضیح‏دهنده این ارتباط معرفی می‏کند. با این وجود، یافته‏های حاصل از این مطالعه در راستای نتایج پژوهش‏های شارپ و همکاران (2016) و کواک و همکاران (2017) قرار دارد. همچنین، ارتباط بین تجربیات کودک‏آزاری و ضعف در مهارت‌های ارتباطی با نتایج مطالعات لین و همکاران (2016) و دبوسکا و بودوزک (2016)، ارتباط بین مهارت‏های ارتباطی ضعیف و ویژگی‏های شخصیت مرزی با مطالعات استپ و همکاران (2012) و لازاروس و همکاران (2014) و ارتباط بین تجربیات کودک‏آزاری و ویژگی‌های شخصیت مرزی با پژوهش‏های مهدوی اقدم و همکاران (1392)، مارتین-بلانکو و همکاران (2014)، اینفورنا و همکاران (2016)، و وینسپر و همکاران (2016) همسو است.

مدل مبتنی بر ذهنی‏سازی (فوناگی و لویتن، 2009) یکی از تبیین هایی است که به خوبی یافتۀ این مطالعه را روشن می‏کند. براساس این مدل، ناتوانی در فهم نیات و اندیشه‏های دیگران که به دلیل استرس‏های ناشی از روابط دلبستگی ناایمن به وجود می‏آید، هستۀ اصلی نشانه‏های اختلال شخصیت مرزی محسوب می‏شود. محیط نابسامان رشد در سال‏های اولیه زندگی که می‏تواند به‏صورت انواع بدرفتاری از سوی مراقبان نمود یابد، فرصت کاوش در ذهن خود و دیگران را از کودک می‏گیرد (فوناگی و همکاران، 2002). بدین ترتیب رشد توانایی کودک از فهم رفتار دیگران و درک وضعیت روانی خود و آنها دچار وقفه خواهد شد و فرد را در چرخه‏ای از روابط معیوب، بی‏نظمی هیجانی، و تکانشگری گرفتار می‏سازد (فوناگی و لویتن، 2009). به عبارت دیگر، توانایی ذهنی‏سازی که ملاکی برای شناخت اجتماعی محسوب می‏شود (شارپ و وانووردن، 2015) و زیربنای روابط بین فردی سازگارانه و رشد مهارت‏های ارتباطی است (فوناگی و آلیسون، 2014)، در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی به دلیل روابط آشفته بین کودک و مراقبان دچار اختلال می‏شود (فوناگی و لویتن، 2009).

از سوی دیگر، براساس نظریه دلبستگی روابط والدین و کودک در نخستین سال‏های زندگی بر عملکرد بین فردی افراد در کودکی و بزرگسالی تاثیر می‏گذارد (اسمیت، 2004). دلبستگی ایمن منجر به شکل گیری احساس مثبت و یکپارچه از خود و انتظار رفتار حمایتی و پاسخ دهنده از دیگران می‏شود (بالبی، 1973). بدین ترتیب روابطی که با بی‏ثباتی، ناامنی، همخوانی ضعیف بین والدین، تهدید و تجربه طرد و خشونت همراه باشد، ضمن ایجاد دلبستگی ناایمن (بالبی، 1988)، بر ادراک فرد از خود و دیگران تاثیر گذاشته و توانایی تنظیم حالت‏های درونی و روابط بیرونی را با مشکل مواجه می‏کند (بریر، 2002). در واقع دلبستگی آشفته و بازنمایی منفی و ناهمخوان از خود و دیگری زمینه بروز مشکلات ارتباطی را در افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی فراهم می‏نماید (بالبی، 1973) و روابط بین فردی آسیب دیدۀ بین کودک و مراقبان همۀ تعاملات بین فردی آینده آنها را تحت تاثیر خود قرار می‌دهد (ایوس، پرام، و سیلبرگ، 2010).

همچنین کودک‏آزاری اغلب در بستری از اختلالات روان‌شناختی و روابط ناکارآمد خانوادگی بروز می‌یابد (بریر و جردن، 2009) و اکثر والدین قربانیان کودک‏آزاری از اختلالات شدید روانی همچون روان‏پریشی، اختلال دوقطبی، اختلالات شدید شخصیت و اضطراب و افسردگی مزمن رنج می‏برند (اسمیت، 2004). از دیگر سو، ویژگی‌های شخصیت مرزی از نسلی به نسل دیگر انتقال می‏یابد به گونه‏ای که افراد مبتلا به ویژگی‌های شخصیت مرزی والدینی بی‏توجه دارند و خود والدین آنها نیز در دوران کودکی با تجربیات منفی کودک‏آزاری مواجه شده‏اند (اینفورنا و همکاران، 2016). بنابراین واضح است که این اختلالات روانی ضمن آنکه توانایی‏های ارتباطی والدین را با یکدیگر مختل می‏کند، برقراری روابط مطلوب با کودکان را نیز غیرممکن می‏سازد. کودکان در چنین شرایط نامساعدی به دلیل فرصت‏های محدودی که برای آموختن مهارت‏های ارتباطی و به‏کارگیری آنها در خانواده در اختیار دارند، از روش‏های ناسازگارانه دیگری در روابط خود بهره می‏گیرند. بدین ترتیب آسیب‏پذیری‏های ژنتیکی که این افراد از والدین خود دریافت کرده‏اند به همراه آسیب‏پذیری‏های بین فردی که درجریان تجربیات رشدی نامناسب ایجاد می‏شود، باعث واکنش‏های شدید هیجانی در برابر استرس‏های بین فردی و فراهم نمودن شرایط بروز ویژگی‌های شخصیت مرزی می‏گردد (دیکسون-گوردون و همکاران، 2013). این تبیین به خوبی تعامل بین عوامل ژنتیکی و محیطی را در رشد اختلال شخصیت مرزی (کراول و همکاران، 2009) روشن می‏سازد.

در این پژوهش اگرچه ارتباط مستقیم بین تجربیات کودک‏آزاری و بروز ویژگی‌های شخصیت مرزی مورد تایید قرار گرفت، اما در توجیه میزان پایین این ارتباط می‏توان به جمعیت مورد بررسی اشاره نمود چرا که نمونه مورد بررسی در این پژوهش جمعیت عادی بوده است. بدین ترتیب پیش‏بینی می‏شود چنانچه مدل مفروض در این پژوهش در جمعیت بالینی و افرادی مورد بررسی قرار گیرد که تشخیص اختلال شخصیت مرزی را دارند، میزان این ارتباط بالاتر از میزان گزارش شده در پژوهش حاضر بدست آید. همچنین با توجه به سیستم علیتی چندگانه در بروز اختلال شخصیت مرزی (مارتین-بلانکو و همکاران، 2014) و نقش پررنگ عوامل دیگری همچون بی‏نظمی هیجانی (لینهان، 1993)، بررسی تک بعدی عوامل پیش‏بینی کننده نشانه‏های شخصیت مرزی دیدگاه جامع و کاملی را درباره سبب‏شناسی این اختلال فراهم نمی‏کند.

براساس یافتۀ این پژوهش، آموزش به هنگام مهارت‌های ارتباطی در کودکانی که تجربه بدرفتاری داشته‏اند، می‏تواند احتمال بروز ویژگی‏های شخصیت مرزی را کاهش دهد. بنابراین لازم است درمانگران ضمن آموزش سایر مهارت‌های مورد نیاز به این گروه از افراد از جمله مهارت‏های تنظیم هیجان، به مهارت‌های ارتباطی آنها نیز توجهی خاص داشته باشند تا از این طریق عواقب سنگین و طولانی مدت تجربۀ کودک‏آزاری و غفلت را در زنان قربانی به حداقل برسانند و به افزایش کیفیت زندگی آنان یاری رسانند. با این حال، فهم محدودی از مکانیسم‏های توضیح دهنده ارتباط بین تجربیات کودک‏آزاری و اختلال شخصیت مرزی وجود دارد و مهارت‏های ارتباطی تنها یکی از عوامل میانجی در این ارتباط است و عوامل دیگری نیز در تبیین این ارتباط سهم دارند. بنابراین بررسی همزمان نقش مهارت‏های ارتباطی و سایر عواملی مثل بی‏نظمی هیجانی، و توانایی ذهنی‏سازی ضمن آنکه دیدگاه جامع‏تری درباره عوامل تاثیر گذار در ارتباط بین تجربیات کودک‏آزاری و اختلال شخصیت مرزی فراهم می‏کند، بلکه درباره تقدم و تاخر هر یک از این عوامل نیز اطلاعات سودمندی در اختیار درمانگرانی قرار می‌دهد که به دنبال یافتن علت‏های ریشه‏ای بروز اختلال شخصیت مرزی و حل و فصل آنها هستند. از دیگر سو،  همانطور که اشاره شد، اجرای این پژوهش در گروه غیربالینی تعمیم‏پذیری یافته‏ها را با محدودیت مواجه می‏سازد. بنابراین انجام پژوهشی مشابه برروی افرادی که تشخیص اختلال شخصیت مرزی گرفته‏اند، می‏تواند به تایید و تعمیم‏پذیری یافته‏های این مطالعه کمک کند. همچنین استفاده از پرسشنامه‏های خودگزارشی یافته‏های این مطالعه را در معرض خطا قرار داده است چرا که ابزارهای خودگزارشی به دلیل سوگیری در یادآوری و گزارش‏دهی آسیب‏پذیر هستند (هانت، آریما، و کاشا، 2003). به همین خاطر توصیه می‏شود که در پژوهش‏های بعدی علاوه بر استفاده از پرسشنامه‏های خودگزارشی، از ابزارهای دیگر-گزارشی نیز جهت کسب اطلاعات از اطرافیان افراد شرکت کننده استفاده شود تا بر کیفیت و صحت نتایج افزوده گردد.

 

 

 

 

 



[1] - نویسنده مسئول، دانشجوی دکتری روانشناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه شیراز saeededaneshmandi@gmail.com   

[2] - استادیار دانشکده روانشناسی و مشاوره- دانشگاه کوئینزلند جنوبی- کوئینزلند-استرالیا

[3] - استادیار گروه روانشناسی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان

تاریخ ارسال:   19/3/1396                            تاریخ پذیرش:22/8/1396

DOI: 10.22051/jwfs.2017.15931.1479

[4] .Borderline Personality Disorder

[5] .Mentalization-based Model of BPD

[6] .Theory of Mind

[7] . Schizotypal Trait Questionnaire-B form

[8] .Schizotypal Trait Questionnaire

  1. Aliloo, M. M., Hashemi, T., Bayrami, M., Bakhshipoor, A., & Sharifi, M. A. (2014). The relationship between child maltreatment, first loss and emotional dysregulation and borderline personality disorder. Journal of Psychology Achievements, 21 (2), 65-88. (Text in Persian)
  2. American Psychiatric Association (2013). Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders (5th edition). USA: American Psychiatric Publishing.
  3. Ban, Jiyoon & Oh, Insooh (2016). Mediating effects of teacher and peer relationships between parental abuse/neglect and emotional/behavioral problems. Child Abuse & Neglect, 61, 35-42.
  4. Bowlby, John (1988). A secure base: Parent-child attachment and healthy human development. New York: Basic Books.
  5. Bowlby, John (1973). Attachment and Loss (Vol. 2), Separation, anxiety, and anger. New York: Basic Books.
  6. Briere, John & Jordan, Carol (2009). Childhood maltreatment, intervening variables, and adult psychological difficulties in women: An overview. Trauma, Violence, & Abuse, 10 (4), 375-388.
  7. Briere, John (2002). Treating adult survivors of severe childhood abuse and neglect: Further development of an integrative model. In J. E. B. Myers, L. Berliner, J. Briere, C. T. Hendrix, T. Reid & C. Jenny (Eds.), The APSAC handbook on child maltreatment (pp. 175-202). Newbury Park, CA: SAGE.
  8. Brown, Shaquanna; Fite, Paula; Stone, Katie & Bortolato, Marco (2016). Accounting for the associations between child maltreatment and internalizing problems: The role of alexithymia. Child Abuse & Neglect, 52, 20-28.
  9. Chari, H.,& Fadakar, M. M. (2005). The effect of university on the communication skills based on the comparison between school students and university students. Daneshvar Raftar, 12 (15), 21-32. (Text in Persian)
  10. Claridge, Gordon & Broks, Paul (1984). Schizotypy and hemisphere function: I. Theoretical considerations and the measurement of schizotypy. Personality and Individual Differences, 5, 633-648.
  11. Cloitre, Marylene; Miranda, Regina; Chase, Katte; McClough,  Stovall  & Hyemee, Han (2005). Beyond PTSD: Emotion regulation and interpersonal problems as predictors of functional impairment in survivors of childhood abuse. Behavior therapy, 36, 119-124.
  12. Crowell, Sheila; Beauchaine, Theodore & Linehan, Marsha (2009). A biosocial developmental model of borderline personality: Elaborating and extending Linehan’s theory. Psychological Bulletin, 135(3), 495–510.
  13. Davis, Joanne & petretica-Jackson, Petretic (2000). The impact of child sexual abuse on adult interpersonal functioning: A review and synthesis of the empirical literature. Aggression and Violent Behavior, 5 (3), 291-328.
  14. Debowska, Agata & Boduszek, Daniel (2016). Child abuse and neglect profiles and their psychosocial consequences in a large sample of incarcerated males. Child Abuse & Neglect, 1-12.
  15. Deb, Sibnath & Walsh, Kerryann (2012). Impact of physical, psychological and sexual violence on social adjustment of school children in India. School Psychological International, 33 (4), 391-415.
  16. Dixon-Gordon, Katherine L.; Yiu, Angelina & Chapman, Alexander L. (2013). Borderline personality features and emotional reactivity: The mediating role of interpersonal vulnerabilities. Journal of Behavior Therapy & Experimental Psychiatry, 44, 271-278.
  17. Eaves, Lindon, J.; Prom, Elizabeth, C. & Silberg, Judy, L. (2010). The mediating effect of parental neglect on adolescent and young adult anti-sociality: A longitudinal study of twins and their parents. Behavior Genetics, 40(4), 425–437.
  18. Fonagy, Peter & Alison, Elizabeth (2014). The role of mentalizing and epistemic trust in the therapeutic relationship. Psychotherapy, 51 (3), 372-380.
  19. Fonagy, Peter; Gergely, Gergely; Jurist, Eliot & Target, Mary (2002). Affect Regulation, Mentalization, and the Development of the Self. New York, NY: Other Press.
  20. Fonagy, Peter & Luyten, Patrick (2009). A developmental, mentalization-based approach to the understanding and treatment of borderline personality disorder. Development and Psychopathology, 21(4), 1355–1381.
  21. Gershuny, Beth, S.; Najavits, Lisa, M.; Wood, Philip, K. & Heppner, Mary (2004). Relation between trauma and psychopathology: Mediating roles of dissociation and fears about death and control, Journal of Trauma & Dissociation, 5 (3), 101-117.
  22. Goodman, Jeanne; Fertuck, Eric; Chesin, Megan; Lichenstein, Sarah & Stanley, Barbara (2014). The moderating role of rejection sensitivity in the relationship between emotional maltreatment and borderline symptoms. Personality and Individual Differences, 71, 146-150.
  23. Gunderson, John, G. (2007). Disturbed relationships as a phenotype for borderline personality disorder. American Journal of Psychiatry, 164 (11), 1637-1640.
  24. Hughes, Amy. E.; Crowell, Sheila. E.; Uyeji, Lauren & Coan, James, A. (2012). A developmental neuroscience of borderline pathology: Emotion dysregulation and social baseline theory. Journal of Abnormal child Psychology, 40, 21-33.
  25. Hunt, Melissa; Auriemma, Joseph & Cashaw, Ashara, C. (2003). Self-report bias and underreporting of depression on the BDI-II. Journal of Personality Assessment, 80(1), 26–30.
  26. Igarashi, Hiroki; Hasui, Cimamoto; Uji, Minda; Shono, Mohajan; Nagata, Tishi, & Kitamura, Takumi (2010). Effects of child abuse history on borderline personality traits, negative life events, and depression: A study among a university student population in Japan. Psychiatry Research, 180, 120-125.
  27. Infurna, Maria; Rita, Fuchs, Anna; Fischer-Waldschmidt, Gloria; Reichl, Corinna; Holz, Birger; Resch, Franz; Brunner, Romuald, & Kaess, Michael (2016). Parents’ childhood experiences of bonding and parental psychopathology predict borderline personality disorder during adolescence in offspring. Psychiatry Research, 246, 373-378.
  28. Kaplan, Cynthia; Tarlow, Naomi; Stewart, Jeremy, G.; Aguirre, Blaise; Galen, Gillian & Auerbach, Randy P. (2016). Borderline personality disorder in youth: The prospective impact of child abuse on non-suicidal self-injury and suicidality. Comprehensive Psychiatry, 71, 86-94.
  29. Kingdon, David. G.; Ashcroft, Katie; Bhandari, Bhandari; Gleeson, Stefan; Warikoo, Nishchint; Symons, Matthew; Talor, Lisa; Lucas, Eleanor; Mahendra, Ravi; Ghosh, Soumya; Mason, Anthony; Badrakalimuthu, Raja; Hepworth, Claire; Read, John, & Mehta, Raj (2010). Schizophrenia and borderline personality disorder: Similarities and differences in the experience of auditory hallucinations, paranoia, and childhood trauma. The Journal of Nervous and Mental Disease, 198 (6), 399-403.
  30. Kuo, Janice; Khoury, Jennifer, E.; Metcalfe, Rebecca; Fitzpatrick, Sky & Goodwill, Alasdair (2015). An examination of the relationship between childhood emotional abuse and borderline personality disorder features: The role of difficulties with emotion regulation. Child Abuse & Neglect, 39, 147-155.
  31. Lazarus, Sophie A.; Cheavens, Jennifer, S.; Festa, Francesca & Rosenthal, M. Zachary (2014). Interpersonal functioning in borderline personality disorder: A systematic review of behavioral and laboratory-based assessments. Clinical Psychology Review, 34, 193-205.
  32. Levy, Kenneth (2005). The implications of attachment theory and research for understanding borderline personality disorder. Development and Psychopathology, 17, 959-986.
  33. Linehan, Marsh (1993). Cognitive-behavioral treatment of borderline personality disorder. New York: The Guilford Press.
  34. Lin, Xiuyun; Li, Longfeng; Chi, Peilian; Wang, Zhonghui; Heath, Melissa Allen; Du, Hongfei & Fang, Xiaoyi (2016). Child maltreatment and interpersonal relationship among chines children with oppositional defiant disorder. Child Abuse & Neglect, 51, 192-202.
  35. Martin-Blanco, Ana; Soler, Joaquim; Villalta, Laia; Feliu-Soler; Albet, Elices; Matilde, Perez; Victor, Arranz; Jesus, Maria; Ferraz, Liliana; Alvarez, Enrique & Pascual, Juan Carlo, (2014). Exploring the interaction between childhood maltreatment and temperamental traits on the severity of borderline personality disorder. Comprehensive Psychiatry, 55, 311-318.
  36. Mahdavi Aghdam, M. R. S., Aliloo, M. M., & Rezaee, O. (2013). Relationship between different types of childhood abuse and cluster B personality disorders. The Journal of Urmia University of Medical Sciences, 24 (3), 210-218. (Text in Persian)
  37. Meyers, L. S., Gamst, G., & Gaurino, A. J. (2006). Applied Multivariate Research: Design & Interpretation. Translated by H. Pashasharifi, V. Farzad, Rezakhani, S., & et al. (1395). Tehran: Roshd Publication. (Text in Persian)
  38. Mohamad khani, P., Mohammadi, M., Nazari, M., & Salavati M. (2003). Preparation, Validity and reliability of self-report measures of child abuse (CASRS) in Iranian students . International Journal of the Islamic Republic of Iran. 17 (1), 26-38. (Text in Persian)
  39. Mohammadzade, A., Goodarzi, M. A., Taghavi, M. R., & Mollazade, J. (2005). Factorial structure, validity, reliability and standardization of schizotypal trait questionnaire-B form in the students of Shiraz university. Journal of Fundamental of Mental Health, 7 (27, 28), 75-89. (Text in Persian)
  40. Perepletchikova, Francheska; Ansell, Emily, & Axelrod, Seth (2012). Borderline personality disorder features and history of childhood maltreatment in mothers involved with child protective services. Child Maltreatment, 17 (2), 182-190.
  41. Quek, Jeremy; Newman, Louise, K.; Bennett, Claire; Gordon, Michaelm S.; Saeedi, Naysun, & Melvin, Glenn, A. (2017). Reflective function mediates the relationship between emotional maltreatment and borderline pathology in adolescents: A preliminary investigation. Child Abuse & Neglect, 72, 215-226.
  42. Rawlings, David; Claridge, Gordon & Freeman, Justin, L. (2001). Principal components analysis of the Schizotypal Personality Scale (STA) and the Borderline Personality Scale (STB). Personality and Individual Differences, 31, 409-419.
  43. Rumstein-McKean, Orly, & Hunsley, John (2001). Interpersonal and family functioning of female survivors of childhood sexual abuse. Clinical Psychology Review, 21 (3), 471-490.
  44. Sharp, Carla, & Vanwoerden, Salome (2015). Hypermentalizing in borderline personality disorder: A model and data. Journal of Infant, Child & Adolescent Psychotherapy, 14(1), 33–45.
  45. Sharp, Carla; Venta, Amanda; Vanwoerden, Salome; Schramm, Andrew; Ha, Carolyn, C.; Newlin, Elizabeth, & Fonagy, Peter (2016). First empirical evaluation of the link between attachment, social cognition and borderline features in adolescents. Comprehensive Psychiatry, 64, 4–11.
  46. Smith, Marjorie (2004). Parental mental health: Disruptions to parenting and outcomes for children. Child and Family Social Work, 9, 3-11.
  47. Stepp, Stephanie D.; Smith, Tiffany, D.; Morse, Jennifer, Q.; Hallquist, Michael, N. & Pilkonis, Paul, A. (2012). Prospective associations among borderline personality disorder symptoms, interpersonal problems, and aggressive behaviors. Journal of Interpersonal Violence, 27, 103-124.
  48. Tsai, Mavis, & Wagner, Nathaniel, N. (1978). Therapy groups for women sexually molested as children. Archives of Sexual Behavior, 7, 417-427.

Winsper, Catherine; Lereya, Suzet; Tanya, Marwaha; Steven, Thompson; Andrew, Eyden, Julie, & Singh, Swaran P. (2016). The etiological and psychopathological validity of borderline personality disorder in youth: A systematic review and meta-analysis. Clinical Psychology Review, 44, 13–24.