رابطه نوع تجرد دختران با بهزیستی روان شناختی: نقش واسطه ای احساس تنهایی رمانتیک

نوع مقاله : پژوهشی اصیل

نویسندگان

1 گروه روانشناسی و علوم تربیتی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه خاتم، تهران، ایران

2 استادیار گروه روانشناسی و علوم تربیتی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه خاتم، تهران ایران.

10.22051/jwfs.2024.42018.2915

چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه‌ای احساس تنهایی عاشقانه در رابطه بین نوع تجرد (تجرد خودخواسته و ناخواسته) با بهزیستی روانشناختی دختران بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. از بین دختران مجرد بالای 40 سال شهر تهران نمونه-ای به تعداد 267 نفر (139 خودخواسته و 128 ناخواسته) به روش نمونه‌گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف (1989) و احساس تنهایی اجتماعی-عاطفی بزرگسالان دیماتسو و همکاران (2004) بود. مدل پژوهش از طریق روش مدل‌یابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار لیزرل آزمون شد نتایج نشان داد که احساس تنهایی عاشقانه نقش واسطه‌ای معنی‌داری بین نوع تجرد و بهزیستی روانشناختی ندارد(05/0<p). بنابر یافته‌های پژوهش حاضر، احساس تنهایی عاشقانه بر بهزیستی روانشناختی تاثیری ندارد و نمی‌تواند نقش واسطه‌ای در رابطه بین نوع تجرد و بهزیستی روانشناختی ایفا کند. بنابراین پیشنهاد می گردد در پژوهش های آتی نقش سایر متغیرهای مداخله کننده در این رابطه بررسی شود.

تازه های تحقیق

هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه­ نوع تجرد (خواسته و ناخواسته) با بهزیستی روان­شناختی، با درنظرگرفتن نقش واسطه­ای تنهایی عاشقانه بود نتایج نشان داد که تنهایی عاشقانه نقش واسطه­ای در رابطه بین نوع تجرد با بهزیستی روان­شناختی ندارد (05/0<p-value). نتایج به دست آمده در مطالعه حاضر با نتایج برخی مطالعات مانند آدامچیک (2015)، آدامچیک و سگرین (2015)، کیت (2003) و فلاح­چای و فلاحی (1395) که نشان می­دهند مجردبودن و تنها بودن با پیامدهای منفی روان­شناختی ارتباط ندارد هم­خوانی دارد و با پژوهش­های ویتون و همکاران (2020)، لی و همکاران (2010) و  ویتون وکاریلاک (2014) که دریافتند داشتن یک شریک عشقی می­تواند احساس ناخوشی و فناپذیری را کاهش­دهد و کیفیت روابط می­تواند نتایج روان­شناختی مثبت را پیش­بینی کند هم­خوانی ندارد.

 در تبیین دلایل عدم تأیید احتمالی نقش واسطه­ای تنهایی عاشقانه در رابطه بین نوع تجرد و بهزیستی روان شناختی می­توان به چند مورد اشاره داشت اول اینکه امروزه تنهایی را انتخاب­کردن بیانگر استقلال، فردگرایی و آزادی گسترده برای انتخاب افراد است؛ بنابراین در دنیای مدرن امروز این دیدگاه ترویج پیدا می­کند که تجرد و تنهایی نشان­دهنده استقلال فرد است و پیامدهای روان­شناختی مثبتی ایجادمی­کند. این درک و نگاه جدید به­تنهایی به­عنوان یک سبک زندگی آگاهانه مورد توجه مطالعات زیادی بوده­است به­عنوان مثال کیت (2003) در یک پژوهش تنهایی را به­عنوان یک انتخاب مثبت توسط افرادی که تصمیم به ازدواج یا ازدواج مجدد نداشتند معرفی­می­کند که با نتایج مثبتی مانند خوشبختی همراه است.

آپوستولو و همکاران (2022) استدلال کرده­اند که امروزه مجردماندن می‌تواند برای افراد مفید باشد، زیرا به آن‌ها اجازه می‌دهد تا روی توسعه نقاط قوت خود تمرکز کنند و بخش عمده‌ای از منابع خود را به سمت پیشرفت تحصیلی و شغلی هدایت­کنند. این استدلال توسط نتایج یک مطالعه بین فرهنگی با استفاده از نمونه­ای از 8 جامعه مختلف فراصنعتی پشتیبانی می­شود، که در آن شرکت­کنندگان گزارش دادند که برای تمرکز بر پیشرفت و رشد شخصی و حرفه­ای خود مجرد هستند و با چنین نگرشی احساس تنهایی کمتر تجربه­می­شود و بهزیستی روان­شناختی افراد مجرد نیز به تبع آن کمتر به­ مخاطره­می­افتد (آپوستولو و همکاران، 2022).

پژوهش­هایی نیز استدلال کرده­اند که زندگی مجردی می­تواند بهتر از زندگی زوجی باشد، زیرا مجردی با نتایج مثبت بیشتری نسبت به متأهلی همراه­است به­عنوان مثال، مجردها زمان بیشتری برای رشد خود دارند زمان بیشتری را برای انجام تمرینات بدنی اختصاص می­دهند و به­طور بالقوه می­توانند سالم­تر باشند، دوستان بیشتری دارند و زمان بیشتری را با بستگان خود می­گذرانند  (آپوستولو، 2023). بنابراین  مزایای احتمالی مجردی ممکن است آن را برای برخی افراد که ترجیح می­دهند مجرد بمانند، مطلوب­تر کند. بنابراین می­توان گفت دراین صورت پیامدماندن در زندگی مجردی، احساس تنهایی عاشقانه نبوده و تنهایی عاشقانه نمی­تواند تأثیر غیرمستقیمی در رابطه بین نوع تجرد با بهزیستی روان­شناختی داشته­باشد.

نکته دیگری که می­توان در تبیین عدم تأیید این فرضیه (به لحاظ اهمیت فرهنگی ازدواج در جامعه ایرانی ما) بیان داشت این است که در جامعه ما با وجود تحولات اجتماعی زیاد در رابطه با ازدواج و زندگی زناشویی، هنوز کشوری است با ارزش­های سنتی که جوانان تمایل به ازدواج و داشتن یک زندگی موفق را دارند. تجلی تقدس­آمیز ازدواج و تشکیل خانواده، سبب­شده­است که اغلب وقتی برای دختران مانعی سر راه ازدواج­شان قرارگیرد و از سن طبیعی و مطلوب گذرکنند، فشارهای اجتماعی و شرایط رنج­آوری را متوجه دختران مجرد می­کنند، فشاری که توسط جامعه بر افراد اعمال می­شود از نظر پنهان می­ماند و تنها تحملش بر دوش دختری فرود می­آید که تنها جرمش گذر از سن ایده­آل ازدواج از نگاه جامعه است، این فشار و استرس زیاد ناشی از این شرایط احتمال استفاده از فرآیند­های دفاعی جهت سازگاری با این شرایط را بالا می­برد و باعث می­شود که دختران مجرد بازتاب­های ذهنی و رفتاری خاصی در برابر رفتارها و گفتارهایی داشته­باشند که به­طورمستقیم و غیرمستقیم به او نسبت ­داده­می­شود، بنابراین بااستفاده از فرآیند­های دفاعی مانند واکنش­سازی به­شکل اغراق در عدم تمایل به داشتن عشق عاشقانه و نیاز به ازدواج یا  انکار نیاز به عشق عاشقانه و لزوم داشتن استقلال فردی و عدم تأثیر جدی تنهایی عاشقانه بر خود و حوزه­های مختلف زندگی­اش تأکیدمی­کند. بنابراین استفاده از فرآیند­های دفاعی می­تواند یکی از احتمالات دیگر در مورد عدم وجود نقش واسطه­ای تنهایی عاشقانه در رابطه بین نوع تجرد و بهزیستی روان­شناختی باشد.

همچنین نوع نمونه پژوهش و تعداد افراد نمونه مورد دیگری است که می­توان در مورد عدم تأیید فرض حاضر مطرح­کرد. نمونه پژوهش دختران مجرد شهر تهران بودند. در شهر تهران به دلیل امکان بیشتر زندگی مستقل، دختران مجرد استقلال و فردگرایی بیشتری دارند (شهانواز و اعظم­آزاده، 1397) و نسبت به تنهایی و پدیده تجرد زیستی نسبت به سایر شهرها و فرهنگ­ها جامعه­پذیرترند و همین ویژگی می­تواند ظرفیت روان­شناختی افراد را بالا ببرد و سبب­شود که تنهایی عاشقانه نقش واسطه­ای در رابطه بین تجرد و بهزیستی روان­شناختی نداشته­باشد.

در تبیین دلایل عدم تأیید احتمالی فرضیه می­توان به پژوهش آدامچیک و سگرین (2015) اشاره­کرد؛ آنان در پژوهشی با هدف بررسی مقایسه سلامت روان در جوانانی که درگیر یک رابطه عاشقانه بودند با جوانان مجرد، به این نتیجه رسیدند که با درنظرگرفتن حمایت اجتماعی ادراک­شده هیچ تفاوتی بین سلامت روانی و جسمی افراد مجرد و متأهل وجود ندارد. یعنی فرد اگر حمایت اجتماعی را درک کند تنهایی عاشقانه تأثیرش بر بهزیستی روان­شناختی کمتر می­شود.

 حمایت اجتماعی برای شخص منابع روان­شناختی مثبت و توجه برانگیزی را ایجاد می­کند تا وی بتواند با شرایط استرس­زا سازگار شود. بنابراین می­توان در عدم تأیید فرضیه حاضر بر نقش حمایت اجتماعی ادراک­شده متمرکز شد که می­تواند نگاه فرد را نسبت به محیط اطراف، ضعف­های موجود در زندگی­اش و فشارهای اجتماعی تعدیل کند. بنابراین هر چند نبود یک شریک عشقی می­تواند یک عامل مهم در احساس تنهایی باشد ولی درصورت ادراک حمایت­های محیطی (حمایت خانواده، دوستان و افراد مهم) بهزیستی روانی به­خط نمی­افتد. در نهایت دلیل دیگری که می­توان بیان داشت و قبلاً نیز به آن اشاره شد ترویج و تحسین فردگرایی و استقلال در جامعه مدرن امروزی است که سبب می­شود افراد نسبت به تنهایی و پدیده تجرد زیستی پذیراتر باشند و این مسئله می­تواند تبیین­کننده عدم تأیید فرض حاضر باشد.

این پژوهش دارای محدودیت­هایی بود؛ جامعه آماری پژوهش که دختران مجرد بالای 40 سال شهر تهران را شامل می­شد و همچنین نوع پژوهش که همبستگی است محدودیت­هایی را در زمینه تعمیم یافته ها، تفسیرها و اسنادهای علت­شناختی متغیرهای مورد بررسی مطرح کردند که باید درنظرگرفته­شوند. با توجه به اینکه مقوله تجرد می­تواند تحت­تأثیر عوامل مداخله­کننده­ای مانند عوامل فرهنگی و خانوادگی، سطح شغل و میزان درآمد و ویژگی­های شخصیتی قرار بگیرد. در این پژوهش برخی از این عوامل مورد بررسی قرارنگرفته و بنابراین قابلیت تعمیم­پذیری را کاهش می­دهد. ماهیت پژوهش حاضر مقطعی می­باشد که از جمله محدودیت­های این پژوهش است به­نحوی­که می­توان گفت اگر مطالعات طولی در این حوزه انجام شوند، می­توانند فرآیندهای علی را بهتر تبیین کنند. بنابراین، پیشنهاد می­شود در پژوهش­های آتی عوامل تأثیرگذار بر تجرد دختران از جمله عوامل خانوادگی، فرهنگی و اجتماعی نیز به عنوان متغیرهای پژوهش، درنظرگرفته­شود. از آنجایی که تعداد افرادی که به سن تجرد قطعی رسیده­اند در جامعة ما رو به افزایش است. از این پژوهش می­توان در جهت افزایش سطح بهزیستی روان­شناختی و سطح سلامت روانی و کاهش سطح احساس تنهایی دختران مجرد جامعه که به هر دلیلی هرگز ازدواج نمی­کنند و دچار تجرد قطعی می­شوند، استفاده کرد. با نظر به اهمیت مقوله بهزیستی روان­شناختی، با آموزش­ها و مداخلات روان­شناسی می­توان به دخترانی که مجرد باقی­مانده­اند در جهت ارتقاء بهزیستی روان­شناختی   آنها کمک کرد تا با درک استعدادهای خود زندگی هدفمندی داشته­باشند.

 

کلیدواژه‌ها

موضوعات

عنوان مقاله [English]

The Relationship between Girls' Singlehood Type and Psychological Well-being: The Mediating Role of Romantic Loneliness

نویسندگان [English]

  • Rehaneh Fooladi 1
  • Mandana Niknam 2

1 Department of Psychology and Educational Sciences, Faculty of Humanities, Khatam University, Tehran, Iran

2 Assistant Professor, Department of Psychology& Education, Faculty of humanities, Khatam University, Tehran, Iran.

چکیده [English]

This study aimed to investigate the mediating role of romantic loneliness in the relationship between singlehood type (voluntary and involuntary singlehood) with female's psychological well-being. The research method is descriptive and correlational. Among females over 40 years old in Tehran, a sample of 267 (139 Voluntary and 128 Involuntary Singlehood) was selected by convenience sampling method. The research tools included Ryff‌ 's psychological well-being questionnaire (1989) and Ditommasso et al.'s (2004) sense of social-emotional loneliness in adults. The research model was tested through the structural equation modeling method and using Lisrel software. The results showed that the feeling of romantic loneliness does not have a significant mediating role between the type of celibacy and psychological well-being (p < 0.05). According to the findings of the present research, the feeling of romantic loneliness has no effect on psychological well-being and cannot play a mediating role in the relationship between the type of celibacy and psychological well-being. Therefore, it is suggested to investigate the role of other intervening variables in this regard in future researches.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Singlehood type
  • voluntary singlehood
  • involuntary singlehood
  • psychological well-being
  • romantic loneliness
جوکار، بهرام.، و سلیمی، عظیمه. (1390). ویژگی­های روانسنجی فرم کوتاه مقیاس احساس تنهایی اجتماعی و عاطفی بزرگسالان. مجله علوم رفتاری، 5 (4)، 317-311.   [link]
حیدری زرگوش، معصومه.، و نجفی، احسان. (1396). تحلیل جامعه شناسی تجرد قطعی جوانان ایرانی. چهارمین کنفرانس بین­المللی روانشناسی علوم تربیتی و مطالعات اجتماعی. تهران.   [link]
 شرف الدین، سیدحسین. (1397). تأملی بر موضوع تجرد زنان در ایران. مطالعات اسلامی آسیب­های اجتماعی، (1)1، 21-44.     [link]
شکری، امید، شـهرآرای، مهرناز، دانـشورپور، زهره و دسـتجردی، رضا. (1386). تفاوت­های فردی در سبک­های هویت و عملکرد تحصیلی: نقش تعهد هویت و بهزیـستی روانـشناختی. فـصلنامه پـژوهش در سـلامت روانشناختی، 1 (1)، 29-16. [link]
شهانواز، سارا،. و اعظم آزاده، منصور. (1397). فراترکیب مطالعات تجرد در ایران. فصلنامه علمی مطالعات اجتماعی روان شناختی زنان. 16 (4)، 78-43. Doi: 10.22051/jwsps.2019.22028.1823 [link]
فلاح چای، رضا.، فلاحی، مریم. (1395). مقایسه سلامت روان، بهزیستی روان شناختی و عزت نفس زنان و دختران در شیراز. زن و مطالعات خانواده، 34، 165-143.  [link]
مرکز آمار ایران (1397). نتایج کلی سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1395، تهران: دفتر ریاست روابط عمومی و همکاری­های بین­الملل. [link]
همرنگ ‌یوسفی،‌ خدیجه. (1386). بررسی‌ تجربه‌‌ زندگی‌ مجردی‌ دختران‌35-45 ساله‌‌ شهر ‌تهران‌. ] پایان ‌نامه‌ کارشناسی‌ ارشد‌ جامعه شناسی، چاپ نشده [. دانشگاه‌ الزهرا.
هویت، دنیس و کرامر، دانکن. (2005). مقدمه­ای بر کاربرد SPSS در روان­شناسی. ترجمه حسن پاشاشریفی و همکاران. (1389)، تهران: