نوع مقاله : پژوهشی اصیل
نویسندگان
1 استادیار مدیریت منابع انسانی، گروه مدیریت، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ایران.
2 دکتری مدیریت بازرگانی گرایش بازاریابی، بخش بازرگانی و کسب و کار، دانشکده مدیریت و حسابداری، پردیس فارابی دانشگاه تهران، قم، ایران.
چکیده
حدود سه دهه است که موضوع نسبت میان کار و زندگی کارکنان مورد توجه پژوهشگران این حوزه قرار گرفته است. با حضور گستردهتر زنان در فعالیتهای شغلی، موضوع جنسیت و نقش آن در نسبت میان کار و زندگی اهمیت بیشتری یافته و به صورت روزافزون بر تعداد پژوهشهای این حوزه افزوده میشود. هدف مقاله حاضر، ارائه مروری نظاممند بر پژوهشهای انجام گرفته در این زمینه و بررسی سیر تحول آنهاست. بر این اساس، پژوهشهای حوزه نسبت میان کار و زندگی با تأکید بر نقش جنسیت، از ابتدا تاکنون (سالهای 1991 تا 2021) از پایگاه داده وب آو ساینس (Web of Science استخراج و با استفاده از نرمافزار وی. او. اس. ویوور (VOS Viewer)مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج در دو بخش اصلی ارائه شد. نخست، اطلاعات توصیفی که شامل روند کمّی پژوهشها و استنادها در این حوزه مطالعاتی، برترین مقالات، فعالترین پژوهشگران، کشورها، مجلات و دانشگاهها بود و دوم، تحلیلهای مصورسازی، شامل هماستنادی و همآیندی واژگان که ساختارهای مفهومی در این زمینه را نشان میداد. نتایج پژوهش نشان داد، علاوه بر رشد کمّی فزاینده پژوهشها پیرامون این مفهوم، سیر تحول موضوعات پژوهشی از در این گفتمان از سویه منفی نسبت میان کار و زندگی زنان در قالب تضاد کار و زندگی به ساحت مثبتِ این مفهوم در قالب غنیسازی و تعادل کار و زندگی و دست آخر طرح مفاهیم ایدئولوژی نقش جنسیتی، نگرش جنسیتی، مساواتطلبی جنسیتی و نابرابری جنسیتی بوده است.
تازه های تحقیق
هدف پژوهش حاضر بررسی سیر تحول پژوهشها در گفتمان کار–زندگی با رویکرد جنسیت بود و برای تحقق این هدف از روش کتابسنجی و مصورسازی استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد طی سهدههای که از طرح این موضوعات پژوهشی میگذرد، یعنی از سال 1991 تا 2021، پژوهشهای انجام شده و استنادها، روندی افزایشی داشتهاند و این امر بیانگر توجه روزافزون به این حوزه پژوهشی بوده است.
در پاسخ به پرسش شماره دو، پر استنادترین پژوهش متعلق به فرون و همکاران (1992) بود. دلیل آن است که این پژوهش با صورتبندی و آزمون مدلی جامع از پیشایندها و پسایندهای مناسبات کار و زندگی و سرریز دوسویه منفی این دو ساحت بر یکدیگر، بینش مناسبی را برای پژوهشهای پس از خود فراهم آورده است. در عین حال، نقش جنسیت در این مدل به صراحت مورد آزمون قرار گرفته است.
در پاسخ به پرسش سه، از تعداد 1431 مقاله، ایالات متحده و انگلستان سهم عمدهای از پژوهشها را به خود اختصاص دادهاند. در میان دانشگاههایی که بیشترین مقالات را در این زمینه منتشر کردهاند نیز دانشگاه لندن، دانشگاه کالیفرنیا سیستم و دانشگاه هاروارد در رتبههای اول تا سوم قرار دارند. سه نفر از پژوهشگرانی که بیشترین تعداد مطالعات در زمینه نقش جنسیت در مناسبات کار و زندگی را داشتهاند عبارتند از «کریگ و استرازدینس»، «شیمن» و «مینوت». در نهایت مجلات علمی «انجمن کار خانواده»، «جنسیت کار و سازمان» و «مجله بینالمللی مدیریت منابع انسانی» بیش از دیگر مجلات علمی پذیرای پژوهشهایی در این زمینه بودهاند.
در پاسخ به پرسش شماره چهار، چهار خوشه مجزا بنیانهای فکری گفتمان پژوهش را تشکیل دادند. خوشه نخست متمرکز بر تضاد کار و زندگی زنان بود؛ رویکردی که توسط گرینهاوس و باتل (۱۹۸۵) تعریف شد. آنان با بهرهگیری از نظریه استرس نقش، تضاد را عنصر اصلی تشکیلدهنده مناسبات کار و زندگی بهویژه در مورد زنان دانستند. نتیجه پژوهشهایی که چنین رویکردی را پیگیری کردهاند، عموماً نشان میدهد با کنترل کردن متغیرهای شغلی و سازمانی، زنان بیش از مردان تضاد کار و زندگی را تجربه میکنند (راسل و همکاران[1]، 2009).
خوشه دو پژوهشها در عین توجه به تضاد، رویکرد مثبت به مناسبات کار و زندگی زنان را هم مورد بررسی قرار دادهاند و با نظریههای جدیدتر حوزه مناسبات کار و زندگی مانند نظریه سیستمهای بومشناختی همگراترند. مطابق این نظریه (گریزواکس و مارکز، 2000)، ویژگیهایی نظیر جنسیت و ویژگیهای زمینهای (مانند فشار کار یا پشتیبانی خانواده) بر تجربه فرد از مناسبات کار و زندگی، یک تأثیر مضاعف (و بالقوه تعاملی) میگذارد که نتیجه آن بهبود تناسب میان فرد و محیط اوست. بهعلاوه، نظریه هماهنگی در حوزه مناسبات کار و زندگی توسط مک میلان و همکاران[2](2011)، در مورد این خوشه مصداق بارزتری دارد. هماهنگی زمانی رخ میدهد که دستاوردهای حاصل از غنیسازی کار و زندگی (کارلسون و همکاران[3]، 2006) به صورت موفقیتآمیزی با بهبود یا کاهش استرسزاها (تضاد زمان، رفتار و فشار) که ناشی از تضاد کار و زندگی است همراستا باشند.
خوشه سه، به مشاغل/ صنایع/ ساختارها یا بافتارهای فرهنگی ویژه در موضوع تضاد/ غنیسازی/ تعادل کار و زندگی زنان اشاره داشت. گروهی از ویژگیهای شغلی که با تضاد کار با زندگی مرتبطند، عوامل استرسزای شغلی یا مطالبات و الزامات شغلی هستند که ممکن است با نقشهای خانوادگی ناسازگار باشند (گرینهاوس و باتل، 1985) برعکس، علاوه بر جنبههای طاقتفرسا و پرمطالبه شغل، ابعاد مختلفی از مفهوم مناسبات کار و زندگی با ویژگیهای مثبت شغلی مرتبط دانسته شدهاند. به عنوان مثال در پژوهشی رابطه بازآفرینی شغل[4] با غنیسازی کار و خانواده تأیید شد. کارکنانی که قادر به تطبیق فعالانه محیط کار خود از طریق افزایش منابع اجتماعی و ساختاری شغل بودند، با شغل خود عجینتر شده و غنیسازی کار و خانواده را بیشتر تجربه میکردند (راستوگی و چاهاری[5]، 2018). در عین حال پژوهشهای این گروه تأثیر بافتارهای فرهنگی بر مناسبات کار و زندگی زنان را نیز مطمح نظر قرار دادهاند. برای چندین دهه، پژوهشگران حوزه کار و زندگی، نتایج پژوهشها را عاری از تأثیر فرهنگ میپنداشتند؛ ویژگی پژوهشهای این خوشه این است که مناسبات کار و زندگی زنان را «حساس به فرهنگ»[6] میدانند.
خوشه چهار پژوهشها، مفاهیم بنیادین جنسیتی مانند نگرشها و باورها به نقشهای جنسیتی را مدنظر قرار دادهاند. نظریه «استدلال منطقی» در برابر «استدلال نقش جنسیتی» برای تبیین تضاد کار و زندگی و همچنین نظریه «اسناد منبع» در برابر «اختصاصی بودن حوزه» برای تبیین غنیسازی کار و زندگی مبنای مطالعات این خوشه است. براساس دیدگاه منطقی (گوتگ و همکاران[7]، 1991)، هرچه ساعات بیشتری در یک حوزه صرفشود، احتمال وقوع تضاد و تضاد افزایش مییابد. این نظریه پیشبینی میکند که مردان باید بیشتر از زنان مداخله کار در خانواده را تجربه کنند؛ زیرا زمان بیشتری را در محل کار میگذرانند. در حالی که زنان باید بیشتر از مردان تضاد خانواده با کار را تجربه کنند؛ چون زمان بیشتری را در خانه سپری میکنند. اما بر اساس نظریه نقش جنسیتی (پِلِک[8]، 1977)، افراد بیشتر تمایل دارند خود را با نقشهای جنسیتی مناسب هویتیابی کنند و بههمین دلیل هرگونه دخالت از حوزه مخالف به احتمال زیاد سبب تضاد میشود. مطابق نظریه اختصاصی بودن حوزه (فرون و همکاران، 1992؛ 1997)، انتظار میرود وقتی نقشی نقش دیگر را ارتقا میدهد، عملکرد و کیفیت (از جمله رضایت) در نقش دریافتکننده افزایش یابد. از سوی دیگر، برخی پژوهشگران مانند کینونن و همکاران[9] (2006) دیدگاه دوسویهای مطابق نظریه اسناد منبع را اتخاذمیکنند. بهعبارتدیگر معتقدند وقتی یک نقش، نقش دیگری را تقویت میکند، افراد به طور همزمان هم در نقش دریافتکننده از مزایایی بهرهمند میشوند و هم این مزایا را به نقش فرستنده اسنادمیدهند (شاکلی و سینگالا[10]، 2011). البته بر اساس این دو نظریه، غنی شدن کار- زندگی برای هر دو جنسیتِ مرد و زن قابل توجیه است.
در نهایت پاسخ به پرسش شماره پنج، تحلیل هم آیندی واژگان، روند مفهومی پژوهشهای انجام شده و واژگان پرتکرار را ارائه داد. در این پژوهش، تحلیل همآیندی با تحلیل هماستنادی واژگان همراستا بود و براساس روند زمانی نشان داد سیر تحولی پژوهشها از مفهوم تضاد به غنیسازی و تعادل و درنهایت مفاهیم ایدئولوژی نقش جنسیتی تغییریافتهاست.
ملاحظات اخلاقی
رعایت اخلاق پژوهش: پژوهش حاضر به طور کامل از اخلاق حرفهای پژوهش پیروی کرده است. تمام نقل قولها و استنادها با ذکر منابع ارائه شدهاند.
حمایت مالی: پژوهش حاضر از حمایت مالی هیچ موسسهای استفاده نکرده است.
سهم نویسندگان: نویسنده اول ادبیات پژوهش را گردآوری کرده و تحلیلها را بسط داده و تشریح کرده است. نویسنده دوم، گردآوری دادهها و تحلیل آنها با استفاده از نرمافزار را انجامداده است.
تضاد منافع: این پژوهش به طور مستقیم یا غیرمستقیم با منافع شخص یا سازمانی تعارض ندارد.
تشکر و قدردانی: از تمامی نویسندگان و پژوهشگران حوزه مناسبات کار و زندگی که از پژوهشهای آنها در این مقاله استفاده شد سپاسگزاریم.
[1] .Russell et al.
[2] .McMillan et al.
[3] .Carlson et al.
[4] .Job crafting
[5] .Rastogi & Chaudhary
[6] .culture-sensitive
[7] .Gutek et al.
[8] .Pleck
[9] .Kinnunen et al.
[10] .Shockley & Singla
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Investigating the evolution of gender’s role in work-life discourse: Bibliometric and visualization analysis
نویسندگان [English]
1 Assistant professor, Department of management, Institute for humanities and cultural studies, Tehran, Iran.
2 Associate Professor, Department of Educational Sciences, Faculty of Humanities, Shahed University, Tehran, Iran.
چکیده [English]
For almost three decades, the issue of work-life interface of employees has been considered by researchers in this field. With the wider presence of women in professional activities, the issue of gender and its role in work-life interface is becoming more important and the number of research in this field is increasing. The purpose of this article is to provide a systematic review of research conducted in this field and to examine their evolution. Accordingly, studies in the field of work-life interface with emphasis on the role of gender, from the beginning until now (1991 to 2021) were extracted from the Web of Science database and analyzed using VOS Viewer software. The results were presented in two main sections. First; Descriptive information that included the quantitative trend of research and citations in this field, top articles, most active researchers, countries, journals and universities, and second; visualization analyses also include co citation and keywords co-occurrence which show the intellectual and conceptual structure of this field. The results showed that in addition to the increasing quantitative growth of research on this concept, the evolution of research topics in this discourse was from the negative side of work-life interface of women in the form of work-life conflict to the positive side of this concept in the form of enrichment and work-life balance and finally, the ideological concepts of gender role, gender attitude, gender equality, and gender inequality.
کلیدواژهها [English]