Document Type : Research/Original/Regular
Authors
Department of Counseling, faculty of Education and Psychology, Alzahra University, Tehran, Iran
Abstract
The purpose of this study was to test the model of health in the main family and the marital satisfaction with the mediation of lovemaking styles. The method of research was correlational.
The population were all women married with marital problems who were referred to counseling centers in Isfahan in winter 1395. Three hundred women were selected through multistage random sampling. The instruments were the health of main family questionnaire (1985), triangular inventory of love Sterenberg (1986), marital satisfaction questionnaire ENRICH (1989). Data analysis was conducted by Structural Equation Modeling using the software AMOS / 16. Results showed that the direct effect of health of main family and lovemaking styles on marital satisfaction was significant. Also, lovemaking styles (desire, commitment, intimacy) had the role of mediator in the relationship between health of main family and the marital satisfaction. So, given the significant role of health of main family and lovemaking styles in marital satisfaction, it is suggested that therapists explore the health of main family and lovemaking styles in the survey and treatment of marital problems.
Keywords
مدل معادلات ساختاری پیشبینی رضایت زناشویی
بر اساس سلامت خانوادۀ اصلی و متغیر میانجی ابعاد عشق
نیره آرین فر[1] رویا رسولی [2]
چکیده
هدف پژوهش حاضر آزمودن مدل سلامت خانوادهی اصلی و رضایت زناشویی با میانجیگری سبکهای عشقورزی بود. روش پژوهش از نوع همبستگی و جامعۀ آماری کلیه زنان متأهل دارای نارضایتی زناشویی بود که در زمستان سال 1395 به مراکز مشاوره شهر اصفهان مراجعه کرده بودند. 300 نفر به روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده، پرسشنامههای سلامت خانوادۀ اصلی، الگوهای عشق استرنبرگ و رضایت زناشویی انریچ بودند. تجزیهوتحلیل دادهها به روش معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزار AMOS/16 انجام گرفت. یافتهها نشان داد که اثر مستقیم سلامت خانوادۀ اصلی و ابعاد (میل، صمیمیت، تعهد) بر رضایت زناشویی معنادار بود. همچنین، در رابطه بین سلامت خانوادۀ اصلی و رضایت زناشویی، ابعاد عشق (میل، تعهد، صمیمیت) نقش میانجی داشتند؛ بنابراین، با توجه به نقش معنادار سلامت خانوادۀ اصلی و ابعاد عشق در رضایت زناشویی، درمانگران میتوانند در بحث بررسی و درمان مشکلات زناشویی به بررسی سلامت خانوادۀ اصلی و ابعاد عشق بپردازند.
واژگان کلیدی: رضایت زناشویی، سلامت خانوادهی اصلی، ابعاد عشق
ازدواج، یک نهاد چالشبرانگیز است. علیرغم اینکه اکثر ازدواجها شروع خوبی دارند اما درنهایت زوجها از رابطۀ خود راضی نیستند. به نظر میرسد که شادی، ثبات و رضایت از ازدواج بستگی به خود زوج دارد (ماناپ، چی کاسیم، نی، ایدریس و قزالی[3]، 2013). ازدواج، موضوعی نیست که فقط مربوط به دو فرد باشد، بلکه بهعنوان یک رویداد، به خانواده و جامعه هم مربوط میشود. عناصر تشکیلدهندۀ یک ازدواج موفق، عشق، ارتباط خوب، تعهد، تفاهم، نگرانی، مراقبت از یکدیگر و باهم بودن است. ارتباط مؤثر، شرط لازم برای سلامت روانی و عاطفی، شادی و ثبات زناشویی است. برقراری ارتباط صمیمی، انتقال احساسات و افکار و بیان نیازها، راهحل مشکلات در روابط زناشویی است. زن و شوهر، زمانی به رضایتمندی میرسند که بهاندازۀ کافی در ارتباطشان با یکدیگر صمیمی و در حل مشکلاتی که در زندگیشان به وجود میآید، با یکدیگر همکاری کنند (ایسر، ییودا و اولادون[4]، 2014) موضوعی که نیازمند رشد فردی است (نازار، فونسکا، گومیرو، کاناوارو و داتیلئو[5]، 2011).
رضایتمندی زناشویی[6] یکی از مهمترین شاخصهای رضایت از زندگی است که بر میزان سلامت روانی، میزان رضایت از زندگی و حتی بر میزان درآمد، موفقیت تحصیلی و رضایت از شغل زوجین تأثیر میگذارد (احمدی، آزاد مرزآبادی و ملازمانی، 1384). اسپرچر، ونزل و هاروی[7] (2008) معتقدند رضایت زناشویی ارزیابی هیجانی – شناختی و ذهنی است که یک فرد از رابطۀ زناشوییاش دارد. کاپلان و مادوکس[8] (2002) بیان میکنند که رضایت زناشویی یک تجربۀ شخصی در ازدواج است که تنها توسط خود فرد در پاسخ به میزان لذت رابطۀ زناشویی قابل ارزیابی است. آنها باور دارند که رضایت زناشویی به انتظارات افراد بستگی دارد.
تجارب بالینی، نشان میدهد که بیشترین موضوع مشاجرات زن و شوهران ایرانی را چگونگی رابطۀ آنها با خویشاوندان و یا خانوادههای اصلی آنها تشکیل میدهد. مشکل در اعمالنفوذ یا دخالت خانوادههای اصلی، در رابطۀ زناشویی فرزندان خود و در تصاحب و تربیت فرزندان و نوادگان خویش است. نظریۀ چند نسلی بوین، عنوان میکند که افراد، زیربنای رابطۀ بین فردی را در خانوادۀ اصلیشان یاد میگیرند و مشکلات خانوادگی و زناشویی زوجها ادامۀ مشکلات رابطهای موجود در خانوادۀ اصلی آنها است. مشکلات ناشی شده از خانوادۀ اصلی مانند تعارضات بین فردی، به معنای متفاوت و با شدت بیشتر در روابط برون خانوادگی تسلی مییابند و حتی اگر افراد ازنظر مکانی از خانوادۀ اصلی خود فاصله داشته باشند، باورها، نگرشها، رفتارها، عزتنفس و الگوهای تعاملی و روشهای عشقورزی آنها را تحت تأثیر قرار میدهند. البته این تأثیر در موارد مثبت نیز میتواند روی دهد (از محسن زاده، نظری و عارفی، 1390). نظریۀ یادگیری اجتماعی بندورا، بیان میکند که یکی از شیوههای اولیه یادگیری، مشاهدۀ رفتار دیگران است. ما عمدتاً الگوهای ارتباط منفی را از خانوادۀ اصلی یاد گرفتهایم. علاوه براین قادریم مهارتهای ارتباطی بهتر و نیز روشهای عشقورزی را با مشاهدۀ الگو بیاموزیم (یانگ و لانگ[9]، 2013). بررسیها نشان داده است که سلامت خانوادۀ اصلی[10] در کیفیت و موفقیت زندگی زناشویی اثر پایداری دارد. ویسز[11] (2014)، نشان داد که خانوادۀ اصلی در کیفیت و موفقیت زندگی زناشویی اثر پایداری دارد. پژوهشها بیانگر رابطه سلامت خانوادۀ اصلی با سازگاری زناشویی (موارا و ترلک[12]، 2012)، صمیمیت و استقلال ادراکشده در زنان (جوزوفیک و ووجشک[13]، 2010)، روابط رضایتبخش زناشویی (سانگ لی و وها اوک[14]، 2002) و رضایت زناشویی زنان (فرحبخش، 1390) است. حسینی، نظری، رسولی، شاکرمی و حسینی (1393) نیز در پژوهشی رابطۀ مثبت سلامت خانوادۀ اصلی با صمیمیت زناشویی را یافتند.
عدم عشق و محبت کافی ممکن است بهصورت مشکلات شناختی، اختلالات اضطرابی و مشکلات فیزیولوژیکی نمایان شود و یا اینکه زمینه را برای گرایش به انحرافات اجتماعی از قبیل روابط فرازناشوئی، معشوقهبازی، عدم تعهد، بیبندوباری جنسی، کاهش رضایت جنسی، اضطراب، افسردگی، شکاکیت و اعتیاد فراهم سازد (مسترز، 2008؛ تیلگمن و همکاران، 2008؛ نقل از کریمیان، کریمی و بهمنی، 1390)؛ بنابراین روابط نزدیک و عاشقانه، ازجمله عوامل دیگری است که بر سلامت روان و نیز رضایتمندی و صمیمیت زوجین اثر مستقیم دارد (بک، 1994؛ ترجمه قراچه داغی، 1379). متأسفانه مشاهده زندگی زناشویی افراد در سطح جامعه و مطالعه پژوهشهای موجود در این زمینه بیانگر آن است که در همۀ زندگیهای خانوادگی، فضای صمیمانه، آرامش، محبت و عشق برقرار نیست، تفاهم بین همۀ زوجین وجود ندارد، یعنی رضایت از زندگی برای اکثر افراد تأمین نمیشود. این امر میتواند حاصل عدم درک صحیح از دیدگاه یکدیگر، نداشتن آگاهی کافی از مفهوم عشق و صمیمیت باشد (ستیر، 1983؛ ترجمه بیرشک، 1384).
با توجه به اهمیت مفهوم عشق و عشقورزی، نظریههای بسیاری در این زمینه مطرح شده است؛ اما یکی از مهمترین آنها که به تبیین اجزا و انواع عشق میپردازد، نظریۀ مثلثی عشق است که توسط یکی از روانشناسان معاصر به نام استرنبرگ ابداع شده است. وی در سال 1986 با ارائۀ نظریۀ سه وجهی عشق، عشق را ترکیبی از سه بعد صمیمیت، میل (شور و شوق) و تعهد میدانست. صمیمیت: شامل احساس نزدیکی، عاطفه، ارتباط، پیوستگی عمیق، خودافشاگری و وابستگی فردی در روابط عاشقانه است. این بعد جنبۀ هیجانی و عاطفی دارد و نوعی احساس گرمی، محبت، نزدیکی، در قید طرف مقابل بودن ایجاد میکند (نلسون، 2005؛ نقل از قمرانی و طباطبائی، 1385). میل (شور و شوق): احساس جذابیت فیزیکی همراه با کنش فیزیولوژیکی، جذابیت جنسی و اشتغال ذهنی مثبت نسبت به معشوق است. این جنبه بعد انگیزشی دارد و میل شدید همراه با برانگیختگی فیزیولوژیکی توأم با میل به رابطه جنسی و عطوفت مهرورزانه ایجاد میکند. تصمیم/ تعهد: شامل تصمیمهای خودآگاهانه و غیر خودآگاهانهای میشود که فرد برای دوست داشتن دیگری اتخاذ و خود را متعهد به حفظ آن میکند. این بعد جنبه شناختی دارد و دربردارنده تصمیم گرفتن برای تعهد داشتن، حفظ و نگهداری معشوق و رابطه طولانیمدت با اوست (استرنبرگ، 1986؛ نقل از فرحبخش و شفیعآبادی، 1385). ترکیب این سه عنصر عشق، انواع مختلف عشق را به وجود میآورد و هنگامیکه همۀ عناصر بهطور متوازن حضور داشته باشند، کاملترین نوع عشق یعنی عشق تمامعیار به وجود میآید و به دنبال آن تغییرات مثبتی در روابط زوجین حاصل میگردد؛ اما باید به این امر توجه شود که در روابط نزدیک عشق تنها یکی از عواملی است که سبب موفقیت در رابطه میشود، نه همۀ آن و همواره موارد دیگری در ایجاد رضایتمندی دخیل میباشند (استرنبرگ، 1997؛ ترجمه بهرامی، 1386).
تاکنون پژوهشهای بسیاری در مورد اهمیت ابعاد عشقورزی[15] (صمیمیت، میل و تعهد) در کیفیت روابط و رضایت زناشویی صورت گرفته است. احمت اوگلو، اسوارنی و چامارو_ پریمیوزیک[16] (2009) دریافتند که از بین ابعاد عشق، بعد میل (هوس) با استمرار رابطه زناشویی، رابطه منفی و بعد تعهد با استمرار رابطه زناشویی رابطۀ مثبت دارد. کرافورد، فینگ، فیشر و دیانا[17](2003) طی یک پژوهش به این نتیجه رسیدند که عشق و برابری بهترین پیشبینیکنندههای تداوم رابطه هستند و باعث افزایش تعهد در رابطه و رضایتمندی میشوند. آوربک، کمپ، اینکلز[18] (2007) در پژوهشی دریافتند که میان ابعاد عشق با تداوم رابطۀ عاشقانه، رابطه مثبت وجود دارد. پژوهشهای حفاظی طرقبه، فیروزآبادی و حقشناس (1385) حاکی از وجود رابطهای مثبت و معنادار بین هر سه بعد عشق و رضایت زناشویی بود. پژوهش رجبی و بنگانی (1387) نشان داد که بین ابعاد عشق، تنها بعد صمیمیت، رضایت زناشویی را پیشبینی میکند. نتایج حاصل از پژوهش ولی بیگی و پیوسته (1387) بیانگر آن بود که از بین ابعاد عشق، تنها بین صمیمیت و رضایت از زندگی رابطه مستقیم و معنادار وجود دارد. کامکار و جباریان (1385) نشان دادند که 75% اختلال در روابط زناشویی به دلیل اختلال در روابط صمیمی و عاطفی زوجین بوده است. سپاه منصور و مظاهری (1385) در پژوهش خود نشان دادند که افزایش صمیمیت و لذت در تعاملات زوجین میتواند موجب رضایت بیشتر از روابط زناشویی گردد و تعهد بهتنهایی موجب رضایت زناشویی نمیگردد. صمیمیت نیز با طرحوارههای ناسازگار در خانوادۀ اصلی (ذوالفقاری، فاتحی زاده و عابدی، 1387) و تجربۀ خشونت در کودکی (خمسه و حسینیان، 1387) رابطه دارد.
بسیاری از ازدواجهای کنونی با عشق و تأکید بر روابط عاشقانه آغاز میگردد، اما پایدار نمیماند. عشق واقعی، مستلزم تعهد و دلبستگی است و درواقع این تعهد و دلبستگی در دوران زندگی زناشویی، اساس یک رابطه عاشقانه است. با اندکی تعمق به پیامدها و زیانهای اجتماعی (از قبیل آمارهای طلاق که هرساله رو به افزایش است)، اقتصادی و روانی (ازجمله هزینههایی که سالانه صرف درمان اختلالات روانی میگردد) نارضایتی زناشویی در ایران و نیز نتایج پژوهشهای ذکر گردیده، توجه به عوامل مؤثر در کیفیت و نیز رضایت زناشویی ازجمله بالا بردن آگاهی افراد در خصوص مفهوم عشق، ابعاد عشق، رضایت، الگو بودن در ابعاد عشق، گامی عاقلانه و سودمند در جهت بالا بردن رضایت زناشویی خواهد بود؛ و ازآنجاییکه سلامت خانوادۀ اصلی تأثیر قدرتمندی در زندگی فردی و بهتبع آن زندگی زناشویی و کیفیت آن دارد، شناخت متغیر سلامت خانوادۀ اصلی در بررسی رضایت زناشویی میتواند گامی مفید باشد، زیرا سلامت خانوادۀ اصلی از طرفی بر سطح رضایت زناشویی افراد در زندگی زناشویی و از سوی دیگر بر مؤلفههای عشقورزی افراد تأثیرگذار میباشد.
اگرچه تاکنون پژوهشهایی درزمینه سلامت خانوادۀ اصلی و ابعاد عشقورزی و رضایت انجام گرفته است، اما در مرور پیشینه، پژوهشی که همزمان به بررسی رابطه بین سلامت خانوادۀ اصلی، مؤلفههای عشقورزی و رضایت زناشویی پرداخته باشد و اینکه آیا همۀ ابعاد میتوانند نقش واسطهای در افزایش رضایت زناشویی داشته باشند، یافت نشد. لذا، هدف از پژوهش حاضر، آزمودن مدل رابطه بین سلامت خانوادۀ اصلی و رضایت زناشویی با میانجیگری ابعاد عشق بود. همچنین، فرضیههای پژوهش حاضر عبارتاند از:
1- سلامت خانوادۀ اصلی با رضایت زناشویی رابطۀ معنادار دارند.
2- سلامت خانوادۀ اصلی با ابعاد عشق (صمیمیت، میل و تعهد) رابطۀ معنادار دارند.
3- ابعاد عشق (صمیمیت، میل و تعهد) با رضایت زناشویی رابطۀ معنادار دارند.
4- سلامت خانوادۀ اصلی با رضایت زناشویی از طریق ابعاد عشق (صمیمیت، میل و تعهد) رابطۀ معنادار دارند.
صمیمت |
میل |
تعهد |
رضایت زناشویی |
سلامت خانوادۀ اصلی |
شکل 1: مدل مفروض اولیه
روش پژوهش
این پژوهش همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان متأهل مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بود که در سال 1395 در این شهر زندگی میکردند. در این مطالعه از روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای استفاده شد. حجم نمونه 300 نفر از زنان متأهل دارای فرزند مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر اصفهان بود. از بین تمامی مراکز مشاوره شهرستان اصفهان 20 مرکز انتخاب و در هر مرکز 15 نفر بهعنوان حجم نمونه انتخاب گردید. میانگین و انحراف معیار سن شرکتکنندگان به ترتیب 6/36 و 4/8 و مدت ازدواج نیز 5/11 و 3/8 بود.
ابزارهای پژوهش
پرسشنامه رضایتمندی زناشویی انریچ[19]: پرسشنامه رضایتمندی زناشویی انریچ یک ابزار 115 سؤالی و فرم دیگر آن 47 سؤالی است. این پرسشنامه برای ارزیابی زمینههای بالقوه مشکلزا یا شناسایی زمینههای بالقوه مشکلزا یا شناسایی زمینههای پرباری رابطه زناشویی به کار میرود. همچنین بهعنوان یک ابزار معتبر در تحقیقات متعددی برای سنجش میزان رضایت زناشویی زوجین مورداستفاده قرارگرفته است. این پرسشنامه از 12 خرده مقیاس تشکیلشده است. مقیاس اول آن 5 سؤالی و سایر مقیاسهای آن هرکدام 10 سؤال دارد (ثنایی، 1387). پرسشنامه انریچ خصوصیات روانسنجی قوی دارد (آرنولد و مین[20]، 2004) و همسانی درونی آن در دامنهای از 73/0 تا 90/0 تخمین زده میشود (السون و السون[21]، 2000). اعتبار این آزمون با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و با روش بازآزمایی برای مردان 93/0 و برای زنان 94/0 به دست آمده است (مهدویان، 1376؛ به نقل از ثنایی، 1387). همچنین در بررسی روایی این آزمون ضریب همبستگی آن با مقیاسهای رضایت خانوادگی از 41/0 تا 60/0 و با مقیاسهای رضایت زندگی از 32/0 تا 41/0 است که نشانه روایی سازه آن است. کلیه خرده مقیاسهای پرسشنامه انریچ زوجهای راضی و ناراضی را متمایز میکنند و این نشان میدهد که این پرسشنامه از روایی ملاک خوبی برخوردار است (ثنایی، 1387). فاورز و السون[22](1989) دریافتند که انریچ میتواند بین زوجین متأهل شاد و زوجین متأهل ناشاد با حدود 85 تا 95% دقت تمایز بگذارد. با توجه به طولانی بودن سؤالهای مقیاس، فرمهای متعددی از آن استخراج شده است که در این پژوهش از فرم 47 سؤالی آن استفاده شده است. در ایران، فرم کوتاه 47 مادهای مورد هنجاریابی قرارگرفته و همسانی درونی آن 95/0 محاسبه و گزارش شده است (سلیمانیان، 1373). در پژوهش کنونی نیز پایایی با استفاده از روش کرونباخ، 95/0 برآورد شد.
مقیاس سلامت خانوادۀ اصلی (FOS)[23]: این مقیاس توسط هاوشتات، اندرسون، پیرسی، کوچران و فاین در سال 1985 تهیه شد. مقیاس خانوادۀ اصلی یک ابزار 40 سؤالی است که ادراک و استنباط شخص را از میزان سلامت خانوادۀ اصلی در دو بعد استقلال و صمیمیت بهعنوان دو مفهوم کلیدی بررسی میکند. هر یک از 40 پرسش این پرسشنامه بر اساس یک مقیاس پنجدرجهای (از یک تا پنج) درجهبندی شده است (ثنایی و علاقه بند و هومن، 1379). کرمی (2009) پایایی این مقیاس را با روش بازآزمایی در مرحلۀ مقدماتی 89/0، در بازآزمایی 89/0 و در مرحلۀ نهایی 92/0 گزارش کرده است. اعتبار سازۀ این پرسشنامه، توسط کرمی (1390) با روش تحلیل عاملی مورد تأیید قرار گرفته است. پایایی این پرسشنامه در این پژوهش با استفاده از روش کرونباخ، 95/0 برآورد شد.
پرسشنامه الگوهای عشق استرنبرگ[24]: این پرسشنامه توسط رابرت، جی استرانگ در سال 1986 تدوین شده است که دارای 45 ماده میباشد که سه مؤلفۀ صمیمیت (15 سؤال اول)، میل (15 سؤال بعدی) و تعهد (15 سؤال آخر) را میسنجد. پاسخ به آنها به روش لیکرت و بهصورت 9 گزینهای (1 به معنای کاملاً مخالف و 9 به معنای کاملاً موافق) میباشد که به ترتیب 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 8، نمرهگذاری میشود و نمرات بالاتر به معنای صمیمیت، میل و تعهد بیشتر میباشند. استرنبرگ (1997) اعتبار این آزمون را 9/0 ذکر کرده است (قمرانی و طباطبائی، 1385). در ترجمه فارسی این مقیاس توسط حافظی، فیروزآبادی و حقشناس (1385) مورد هنجاریابی قرار گرفته است که اعتبار این پرسشنامه را با استفاده از روش آلفای کرونباخ 92/0 و برای مؤلفههای صمیمیت (96/0)، میل (92/0)، تعهد (95/0) گزارش کردند. همچنین امان الهی فرد (1385) اعتبار پرسشنامه را با استفاده از روش آلفای کرونباخ 92/0 و برای مؤلفههای صمیمیت (89/0)، میل (89/0) و تعهد (81/0) گزارش کرده است. در پژوهش حاضر، ضریب آلفا برابر، برای مؤلفههای صمیمیت (97/0)، میل (93/0)، تعهد (98/0) به دست آمد.
بهمنظور ارزیابی نقش واسطهای ابعاد عشق در ارتباط بین سلامت خانوادۀ اصلی و رضایت زناشویی، از مدل معادلات ساختاری استفاده شد و دادهها با استفاده از نرمافزار ایموس مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها
جدول شماره (1) میانگین و انحراف استاندارد مربوط به زیرمقیاسهای ابعاد عشق، سلامت خانواده و رضایت زناشویی را نشان میدهد.
جدول 1- میانگین، انحراف استاندارد مربوط به مؤلفههای پژوهش
|
سلامت خانواده |
صمیمت |
میل |
تعهد |
رضایت زناشویی |
میانگین |
57/126 |
39/90 |
03/90 |
53/102 |
70/382 |
انحراف استاندارد |
73/26 |
57/34 |
49/25 |
07/36 |
55/73 |
محاسبه ضرایب همبستگی پیرسن بین متغیرهایی پژوهش نشان داد که رابطه بین سلامت خانواده و ابعاد عشق (صمیمت، میل و تعهد) رابطه مثبت معناداری است بهعبارتدیگر با افزایش سلامت خانواده، ابعاد عشق افزایش مییابد؛ و بین رضایت زناشویی و ابعاد عشق (صمیمت، میل و تعهد) رابطه مثبت و معناداری است بهعبارتدیگر با افزایش ابعاد عشق، رضایت زناشویی بهصورت معنادار افزایش مییابد و بین رضایت زناشویی و سلامت خانواده رابطه مثبت و معناداری وجود دارد با افزایش سلامت خانواده، رضایت زناشویی بهصورت معنادار افزایش مییابد.
جدول 2- نتایج ضرایب همبستگی پیرسن بین متغیرهای پژوهش
|
سلامت خانواده |
صمیمت |
میل |
تعهد |
رضایت زناشویی |
سلامت خانواده |
- |
|
|
|
|
صمیمت |
٭٭67/0 |
- |
|
|
|
میل |
٭٭42/0 |
٭٭76/0 |
- |
|
|
تعهد |
٭٭66/0 |
٭٭92/0 |
٭٭74/0 |
- |
|
رضایت زناشویی |
٭٭57/0 |
٭٭86/0 |
٭٭63/0 |
٭٭71/0 |
- |
٭٭ معناداری در سطح 01/0 ٭ معناداری در سطح 05/0
نقش واسطهای ابعاد عشق در پیشبینی رضایت زناشویی بر اساس سلامت خانواده از طریق مدلیابی معادلات ساختاری بررسی شد. با توجه به کفایت نمونه، میزان برازش (تناسب) مدل فرضی در نرمافزار ایموس مورد ارزیابی قرار گرفت و نتایج مدلیابی حاکی از آن است که سلامت خانواده بهصورت مستقیم بر روی رضایت زناشویی در سطح 01/0 معنادار نیست اما این اثر در سطح 05/0 معنادار میباشد و با حضور متغیر میانجی ابعاد عشق تأثیر مثبت و معناداری سلامت خانواده بر روی رضایت زناشویی دارد. شاخصهای برازش مدل در جدول 3 گزارش شده است با توجه به اینکه مقادیر محاسبهشده در دامنه قابلقبول قرار دارند مدل برازش دادهشده مدل مناسبی خواهد بود.
جدول 3- نتایج شاخصهای برازش مدل
شاخص |
علامت اختصاری |
معادله فارسی |
دامنه قابلقبول |
الگوی تدوینشده |
شاخص معیار اطلاعات |
AIC |
شاخص تعیین برازنده الگوسازی |
- |
575/29 |
BIC |
شاخص تعیین برازنده الگوسازی |
- |
145/81 |
|
تطبیقی |
CFI |
شاخص برازش تطبیقی |
1-90/0 |
999/0 |
TLI |
شاخص برازش توکر-لویس |
1-90/0 |
996/0 |
|
IFI |
شاخص برازش افزایشی |
1-90/0 |
999/0 |
|
RFI |
شاخص برازش نسبی |
1-90/0 |
988/0 |
|
NFI |
شاخص برازش بتلر-بنت |
1-90/0 |
999/0 |
|
مقتصد |
RMSEA |
ریشه میانگین مربعات خطای برآورد |
08/0-0 |
044/0 |
مطلق |
GFI |
شاخص نیکویی برازش |
1-95/0 |
998/0 |
AGFI |
شاخص نیکویی برازش اصلاحشده |
1-95/0 |
968/0 |
|
مقدار کای اسکوئر |
وابسته به حجم نمونه |
575/1 |
||
Df |
درجه آزادی |
وابسته به حجم نمونه |
1 |
|
/df |
مقدار کای اسکوئر بر درجه آزادی |
وابسته به حجم نمونه |
575/1 |
|
p-value |
سطح معناداری |
بیش از 05/0 |
209/0 |
صمیمت |
میل |
تعهد |
سلامت خانوادۀ اصلی |
رضایت زناشویی |
ابعاد عشق |
**05/1 |
**11/1 |
**75/0 |
**6/0 |
*11/0 |
**76/0 |
شکل 2: تأثیر سلامت خانواده بر رضایت زناشویی با نقش واسطهای ابعاد عشق (ضرایب استاندارد)
جدول 4- تأثیر مستقیم سلامت خانواده بر رضایت زناشویی با نقش واسطهای ابعاد عشق
سطح معناداری |
نسبت بحرانی |
انحراف معیار |
ضریب رگرسیونی استاندارد |
ضریب رگرسیونی غیراستاندارد |
|
|
|
0001/0> |
650/16 |
092/0 |
٭٭050/1 |
٭٭532/1 |
صمیمیت |
<--- |
ابعاد عشق |
- |
- |
- |
٭٭749/0 |
1 |
میل |
<--- |
|
0001/0> |
452/14 |
145/0 |
٭٭109/1 |
٭٭101/2 |
تعهد |
<--- |
|
011/0 |
561/2 |
117/0 |
٭109/0 |
٭30/0 |
رضایت زناشویی |
<--- |
سلامت خانواده |
0001/0> |
35/10 |
042/0 |
٭٭602/0 |
٭٭430/0 |
سبک عشقورزی |
<--- |
سلامت خانواده |
|
677/11 |
251/0 |
٭٭760/0 |
٭٭927/2 |
رضایت زناشویی |
<--- |
ابعاد عشق |
جدول 5- تأثیر غیرمستقیم سلامت خانواده بر رضایت زناشویی با نقش واسطهای ابعاد عشق
ضریب رگرسیونی استاندارد |
ضریب رگرسیونی غیراستاندارد |
|
|
میانجیگری |
|
|
٭٭456/0 |
٭٭259/1 |
رضایت زناشویی |
<--- |
سبک عشقورزی |
<--- |
سلامت خانواده |
٭٭478/0 |
٭٭928/1 |
<--- |
صمیمیت |
<--- |
||
٭٭342/0 |
٭٭263/1 |
<--- |
میل |
<--- |
||
٭٭506/0 |
٭٭646/2 |
<--- |
تعهد |
<--- |
٭٭ معناداری در سطح 01/0 ٭ معناداری در سطح 05/0
با توجه به جدول (4) و (5) میتوان نتیجه گرفت سلامت خانواده با میزان تأثیر 109/0 در سطح معناداری 05/0 بر روی رضایت زناشویی تأثیر معنادار دارد که این تأثیر با اثر میانجیگری ابعاد عشق برابر با 456/0، با اثر میانجیگری صمیمیت برابر با 478/0، با اثر میانجیگری میل برابر با 342/0 و با اثر میانجیگری تعهد برابر با 506/0 میباشد که این تأثیرهای در سطح معناداری 01/0 معنادار میباشد.
بحث و نتیجهگیری
پژوهش حاضر با هدف آزمایش مدل سلامت خانوادۀ اصلی و رضایت زناشویی با میانجیگری ابعاد عشق صورت گرفته است. نتایج نشان داد که بین سلامت خانوادۀ اصلی و رضایت زناشویی رابطه مثبت وجود دارد. این یافته با نتایج پژوهشهای ویسز (2014)، مورا و ترلک (2012)، سانگ لی و وهاک (2002) و فرحبخش (1390) همخوان میباشد.
در تبیین این یافته میتوان گفت الگوهای ارتباطی در خانوادۀ اصلی مانند چگونگی تعامل بین اعضای خانواده، برای رسیدن به عقاید مشترک و نحوۀ اتخاذ تصمیمات توسط اعضای خانواده، بر سازگاری فرزندان در روابط آینده و موقعیتهای دیگر، بیرون از خانوادۀ اصلی اثرگذار است. وقتی در خانوادۀ اصلی شرایطی وجود دارد که در آن اعضای خانواده تشویق به شرکت آزادانه در تعامل، بحث و تبادلنظر دربارۀ گسترۀ وسیعی از موضوعات و مشکلات بدون محدودیت زمانی شوند، به یک جهتگیری سازنده برای حل تعارض دست مییابند. در این محیط نسبتاً آزاد، نهتنها فرزندان در معرض مسائل چالشبرانگیز قرار میگیرند بلکه تشویق به کشف باورهای جدید و تصمیمگیری بدون ترس برای حل مشکلاتشان میشوند؛ بنابراین فرزندان احساس میکنند موردپذیرش خانواده هستند و در رویارویی با تعارضهای مختلف از توانایی حل مسئله و تصمیمگیری برخوردار میشوند (فیتزپاتریک[25]، 2004) که این منجر به رضایت بیشتر زناشویی میگردد.
یکی دیگر از یافتههای پژوهش رابطۀ مثبت بین سلامت خانوادۀ اصلی با ابعاد عشق (میل، تعهد، صمیمیت) بود. در تبیین این یافته میتوان گفت بر اساس نظریۀ یادگیری اجتماعی بندورا، یکی از شیوههای اولیه یادگیری، مشاهدۀ رفتار دیگران است، بنابراین، ما قادریم مهارتهای ارتباطی بهتر و نیز روشهای عشقورزی را با مشاهدۀ الگو بیاموزیم (یانگ و لانگ، 2013).
نتایج نشان داد که بین ابعاد عشق (میل، تعهد و صمیمیت) و رضایت زناشویی رابطه مثبت وجود دارد. این یافته با یافتههای بهدستآمده از پژوهش حفاظی طرقبه، فیروزآبادی و حقشناس (1385)، کامکار و جباریان (1385)، سپاه منصور و مظاهری (1385)، ولی بیگی و پیوسته (1387)، رحیمی و بنگانی (1387)، آوربک و همکاران (2007)، کرافورد و همکاران (2003)، احمت اگلو و همکاران (2003)، پاتریک، سلز، گیوردانو و فولرز[26] (2007) همسو میباشد.
در توجیه اینکه چرا مؤلفههای عشق با افزایش رضایت زناشویی همراه است با مرور پیشینه پژوهش میتوان گفت احساس عشق، هیجانی است که با تحریک شهوانی همراه میگردد، اما برخورداری از عشق اصیل و واقعی در رابطه، مستلزم وجود صمیمیت، تعهد و بهکارگیری خرد نیز میباشد که به دنبال ارضای میل نیز میتواند ایجاد گردد. بهطورکلی میتوان گفت فردی که میزان صمیمیت بالاتری را تجربه میکند قادر است خود را به شیوهای مطلوبتر در روابط عرضه کند و نیازهای خود را به شکل مؤثرتری به شریک و همسر خود ابراز کند. زوجهایی که صمیمیت بالاتری دارند ممکن است قابلیت بیشتری در مواجهه با مشکلات و تغییرات مربوط به رابطه خود داشته باشند و درنتیجه رضایت زناشویی بالاتر را تجربه کنند (پاتریک و همکاران، 2007). برقراری ارتباط صمیمی، انتقال احساسات و افکار و بیان نیازها، راهحل مشکلات در روابط زناشویی است. زن و شوهر، زمانی به رضایتمندی میرسند که بهاندازۀ کافی در ارتباطشان با یکدیگر صمیمی و در حل مشکلاتی که در زندگیشان به وجود میآید، با یکدیگر همکاری کنند (ایسر و همکاران، 2014). صمیمیت، اهمیت اساسی در ماندگاری روابط زوجین دارد و میزان آن، تأثیر عمیقی در دستیابی به شادکامی زناشویی دارد. تعداد زیادی از افراد که به مشاوره و رواندرمانی مراجعه میکنند، برای به دست آوردن سطح رضایت بخشی از صمیمیت شکست خوردهاند (سعادتیان، سامانی، پارسانی و ویکرام، 2014). در مورد شیوههای متفاوت ابراز صمیمیت در زنان و مردان هاک، جرستین، دیتریچ و گریدلی[27] (2003)، طی تحقیقی چنین اظهار داشتند که زنان صمیمیت را بهصورت عشق، عاطفه و ابراز احساسات گرم نشان میدهند، درحالیکه مردان صمیمیت را بیشتر مشارکت در فعالیتها، نزدیکی بدنی، صمیمیت در گذراندن وقت و رفتارهای جنسی میدانند.
از سویی وجود تعهد در رابطه، باعث شکلگیری اعتماد و اطمینان میشود. احساس تعهد نسبت به همسر نیز موجبات توجه به خواستههای وی، صرف وقت و توجه را فراهم میسازد. در خانوادههای متعهد، اعضا نهتنها خود را وقف آسایش و بهزیستی خانواده میکنند بلکه در رشد و تعالی هریک از اعضای آن میکوشند (هریس[28]، 2006). تعهد به زوجین اجازه میدهد تا بهطور مؤثری در برابر خواستههای یکدیگر انعطاف داشته باشند (پاترسون[29]،2002). بعد میل یا هوس نیز با ارضای نیازهای عاطفی و جسمانی (جنسی) زوجین در ارتباط بوده و بر رضایت زناشویی تأثیرگذار است. در پژوهش حاضر کمترین ارتباط بین این سه بعد در رابطه با بعد میل یا هوس با تعارضات زناشویی یافت شد. این یافته میتواند ناشی از تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی مربوط به عشق و تظاهرات رفتاری مرتبط با آن باشد، چراکه در مطالعات بین فرهنگی ازجمله پژوهش جی جائو[30] (2001) در چین نشان داده شده است که زوجهای آمریکائی نسبت به زوجهای چینی نمرات بالاتری در شور و اشتیاق کسب میکنند و نیز نمرات آسیاییها در بعد هوس، پایینتر از انواع عشق است و برعکس در بعد تصمیم و تعهد نمرات بالاتری نسبت به آمریکائیها و فرانسویها دارند.
نتایج نشان داد که سلامت خانوادۀ اصلی و رضایت زناشویی با میانجیگری ابعاد عشق رابطه مثبت معناداری با یکدیگر دارند. در تبیین این یافته میتوان اظهار داشت که سلامت خانوادۀ اصلی با تأثیرگذاری بر ابعاد عشق، رضایت زناشویی را در پی دارد. درواقع چنانچه فرد از سلامت خانوادۀ اصلی بهرهمند شود، انتظار میرود که در زندگی زناشویی به توقعات و نیازهای همسرش توجه کند و بهگونهای همدلانه با همسرش تعامل کند که این حتی باعث میشود کمتر از شیوۀ غیر سازنده برای حل تعارض نیز استفاده کند؛ بنابراین، این یافته بیانگر آن است که هر چه محیط خانوادۀ اصلی برای ایجاد ارتباطات باز و گسترده، ترغیب فرزندان برای ابراز احساسات و عقاید، توجه به عقاید و شرکت دادن آنها در تصمیمگیریها مهیاتر باشد، به فرزندان برای حل تعارض به شیوۀ سازنده، برآورده کردن نیازهای همسر، ابراز احساسات و عقاید به نحو مؤثر و صمیمیت و تعهد بیشتر در رابطه و درنهایت رضایت بیشتر کمک خواهد کرد. درگیری و تعارض در روابط زن و شوهر به خاطر تصمیمگیریهای مشترکی که اتخاذ میکنند امری طبیعی است (صلاحیان، صادقی، بهرامی و شریفی، 1389)؛ اما واقعیت این است که همۀ زوجها در زندگی زناشویی دچار تعارضات و مشکلاتی میشوند که بعضی از این زوجها قابلیت حل این تعارضات را به شیوۀ سازنده دارند و برخی از آنها ندارند (هاروی[31]، 2005)؛ به همین دلیل میتوان گفت که اغلب، روش برخورد با مشکلات، بیش از خود مشکلات میتواند مسئلهساز باشد. در حقیقت اگر تعارض از راههای سالم مورد رسیدگی قرار گیرد و حل شود، میتواند برای زوجها کارساز باشد و آنها را به تعاملات مثبت سوق دهد (السون و السون، 2000؛ نقل از قادری، حقیقی، ایزدی، تایبی سوق، 2012) و درنهایت منجر به تجربۀ صمیمیت (دیلدار، سیتوات و یاسین[32]، 2013) و تعهد بیشتر در رابطه و به دنبال آن افزایش میل و بالطبع رضایت بیشتر زناشویی گردد، یعنی افزایش یکی از ابعاد عشق، منجر به افزایش ابعاد دیگر عشق و به دنبال آن افزایش رضایت زناشویی میگردد.
بنابراین ازآنجاکه رضایت یک عنصر مهم در روابط زن و شوهر است، آگاهی از تأثیرات خانوادۀ اصلی و چگونگی عشقورزی، میتواند زمینههای افزایش رضایت را در بین زوجها فراهم کند؛ بنابراین، درمانگران میتوانند در بحث بررسی و درمان مشکلات زناشویی به بررسی ابعاد عشق و میزان آن در زوجین بپردازند.
با توجه به اینکه نمونۀ موردپژوهش زنان بودند و مردان در آن لحاظ نشدند، نتایج برای تعمیم به مردان محدودیت دارد. بررسی مدل پیشنهادی این پژوهش در گروههای فرهنگی و قومی مختلف از پیشنهادهای پژوهش حاضر است؛ بنابراین پیشنهاد میشود جهت افزایش محدودۀ تعمیمپذیری یافتهها، این پژوهش در نمونۀ وسیعتر و جوامع دیگر نیز تکرار شود تا تناسب مدل ارائهشده را موردبررسی بیشتر قرار دهد.
[1] نویسنده مسئول: دانشجوی دکتری مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه الزهرا
[2] عضو هیئتعلمی گروه مشاوره، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه الزهرا، تهران، ایران
تاریخ دریافت: 8/2/96 تاریخ پذیرش: 8/8/96
DOI: 10.22051/jwfs.2017.15203.1443
[3]. Manap, Che Kassim, Hosein, Nen, Idris., & Ghazali.
[4]. Esere, Yeyeodu., & Oladun
[5]. Nazare, Fonseca, Gameiro., & Canavaro.
[6]. Marital Satisfaction
[7]. Spercher, Wenzel., & Harvey
[8]. Kaplan., & Maddux
[9] . Long., Yang
[10]. Health of the Main Family.
[11]. Weiss
[12]. Murau., & Turliuc
[13]. Jozefik., & Wojciech
[14]. Seung., & Wha
[15] . Dimensions of love
[16]. Ahmetoglu, Swarni., & Chamorro-premuzic
[17] . Crawford., Feng., Fischer., & Diana
[18] . Overbeak, Kemp., & Engels
[19].Marital satisfaction questionnaire (ENRICH)
[20]. Arnold., & Min
[21]. Olson., & Olson
[22].Fowers & Olson
[23].Health of the Main Family
[24]. Triangular Inventory of Love Sterenberg (FOS)
[25]. Fitzpatrick
[26]. Patrick, Sells, Giordano., & Tollerud,
[27]. Hook, Gerstein, Detterich., & Gridley.
[28]. Harris.
[29]. Patterson.
[30]. Ge, Gao.
[31]. Harway
[32]. Dildar, Sitwat., & Yasin