نوع مقاله : پژوهشی اصیل
نویسندگان
1 پژوهشگر مقیم پژوهشکده زن و خانواده،قم، ایران
2 عضو هیأت علمی پژوهشکده زن و خانواده، قم، ایران
3 عضوهیت علمی گروه مطالعات زنان جامعه الزهرا،قم، ایران
چکیده
در دورۀ معاصر، مسائل مربوط به حقوق و احکام زن و خانواده اهمیت بیشتری یافته و فقهای متأخر به تفصیل بیشتری به آن پرداختهاند. در زمینۀ حقوق اجتماعی و خانوادگی در آراء فقها، تفاوتهایی میان زن و مرد وجود داشته که گاه در ادوار مختلف،این فتاوا دستخوش تحولاتی گشتهاست. یکی از مسائل مهم که با حقوق اجتماعی-سیاسی زن ارتباط تنگاتنگی دارد «لزوم اذن خروج زن» است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی ـ توصیفی، «تحولات فتاوای فقهای امامیه راجع به اذن خروج زن » را مورد تحلیل قرار داده است. بررسیها نشان میدهد که فتاوای اکثر علما در مسألۀ اذن خروج تا قبل از مواجهۀ با مدرنیته غالبا بسیار مختصر و با ادبیات یکسان بیان شده، و در مقابل پس از مواجهه مدرنیته و خصوصا همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران با کثرت استفتائات در این مسأله مواجهیم. ارتباط مسأله اذن خروج با زمینههای اجتماعی ـ سیاسی جوامع مسلمین، ارتباط آن با سبک زندگی زنان، لزوم توجه به موضوعشناسی در مسألۀ اذن خروج و ضرورت تبیین فقهی این مسأله متناسب با الگوی حضور اجتماعی زنان از مهمترین یافتههای پژوهش حاضر هستند.
تازه های تحقیق
با بررسی فتاوای فقها در مسئلۀ اذن خروج دیدیم که تا قبل از دورۀ چهارم، این مسئله همواره به شکل یک حکم فرعی مطرح میشده اما بعد از مواجهۀ فقها با مدرنیته و خصوصاً بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تعداد استفتائات و فتاوا در این زمینه به نحو چشمگیری افزایش یافته که نشاندهندۀ ارتباط این حکم با شرایط اجتماعی دارد. درحقیقت تغییراتی که در این مسئله دیده شد با زمینه های اجتماعی جوامع مسلمین اعم از تغییر در سامانۀ کالبدی شهر ناظر به بعد مکان، و تحولات تاریخی اجتماعی ناظر به بعد زمان در ارتباط است و تغییرات در فتاوا همزمان با نقاط عطف تغییرات اجتماعی بوده است. در زمینه تحول در سامانۀ مسکن شهری، ازآنجاکه زنان بخش عمدۀ ساعات خود را در خانه سپری میکنند، تغییربنای خانهها تأثیر ات عمیقی بر زندگی آنان گذاشت. در زمینه تأثیر تغییرات اجتماعی نیز شاهد هستیم با تشکیل حکومت اسلامی، رویکردهای فقهی از فقه فردی به فقه اجتماعی و نیز فقه حکومتی متمایل شده به نحوی که حضور در برخی عرصههای اجتماعی به عنوان «فریضۀ اجتماعی» مطرح میشود. به عنوان نمونه رهبر معظم انقلاب در زمینه حضور زنان در عرصۀ علماموزی که مستلزم خروج از منزل هم هست با اشاره به این نکته که امروزه علم آموزی هم فریضۀ شرعی و هم فریضۀ اجتماعی است، این تکلیف را بر زنان واجبتر از مردان میدانند:«خانمها موظفند که انواع و اقسام رشتههای تخصصی پزشکی –مثل قلب و داخلی و اعصاب و... را دنبال کنند. این، فریضه است. امروز این تکلیف برای زنها بیشتر ازمردهاست؛... حقیقتاً امروز از آن روزهایی است که کسب علم فریضۀ شرعی است، علاوه بر اینکه فریضۀ اجتماعی هم هست»(کربلایی،1393).
لازم به ذکر است تا قبل از قاجاریه بافت شهری و ساختار خانهها عموماً وضعیت پایداری داشته اند، لذا حضور در شهر و دوگانۀ خانه- خیابان برای زن مسلمان و به تبع آن برای گفتمان دینی مسئلهساز نبوده اما با آغاز تحولات خانه و بافت شهری که همزمان با ورود مدرنیته به ایران بوده است، تحولات کالبدی شهرها و تاریخ-اجتماعی بر موضوع منزل و خروج از منزل تأثیر گذاشته و چنانکه گذشت بازتاب آن در نقاط عطف تغییرات اجتماعی در آراء فقها قابل مشاهده است.
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
Analysis of the development of permission for women to leave in different periods of Shia jurisprudence
نویسندگان [English]
1 Resident researcher of Women and Family Research Institute,Qom,Iran
2 Assistant Professor, Department of Theoretical Foundations, Women and Family Research Institute, Qom, Iran
3 . Faculty Member of Women's Islamic Studies, Jami'at al-Zahra, Qom, Iran
چکیده [English]
in the contemporary age, issues related to the rights and rulings of women and the family have become more important and later jurists have dealt with it in more detail. in the opinions of jurists, there have been differences between men and women In the social and family rights that sometimes in different periods, this opinions has undergone changes. One of the important issues related to women's rights is “The need for a woman to leave” The present study has analyzed the developments of the fatwas of the Imami jurists regarding the permission of women to leave with a descriptive-analytical method. Studies show that the fatwas of most scholars on this issue before modernity are often very brief and expressed in the same literature, and in contrast after the modernity and especially at the same time with the victory of the Islamic Revolution in Iran we face many question in this issue. Relationship between this issue and socio-political contexts of Muslim societies and women's lifestyle, the need to pay attention to thematics and the need for a jurisprudential explanation of this issue in accordance with the pattern of women's social presence are the most important findings of this study.
کلیدواژهها [English]